فحاشی مدرن به سبک سرمربی ورزشی
جمهوریت: اتفاق تازه ای نیست. حاجی مایلی کهن همان است که بود. در سال های دور در لباس سرمربی تیم ملی هم با همه سرجنگ داشت؛ با همه ! خبرنگار و روزنامه نگار و بازیکن و تماشاچی و مدیرعامل و حتی هم پیمان ها و همبازی ها و مربی های سابق خود. سلطان ، سردار ، مدیر، حاجی و … همه هدف شلیک های مربی آتشین مزاج تیم ملی قرار گرفته اند.
آنقدر با همه جنگید تا فشنگ هایش تمام شد و با شکست در جبهه دوحه سنگر تیم ملی را ترک کرد.
کسانی که او را زمین چمن هم به خاطر دارند ، گواهی می دهند که او از گذشته عاصی و تلخ بوده است. حتی وقتی چرخ روزگار چرخید و و پس از ١٢ سال دوباره سکان هدایت تیم ملی فوتبال را به دست گرفت حاضر نشد کمی آرامش و تساهل پیشه کند و کینه ها را به فراموشی بسپارد. هجمه عجیب او به مجری محبوب برنامه نود در همان نخستین روز انتخاب به عنوان سرمربی تیم ملی و البته عقب نشینی های عجیب تر عادل فردوسی پور آشکار کرد که حاجی مایلی با خشاب پر به صحنه بازگشته است.
سرمربی اصولگرای تیم ملی اما در بیانیه ای (که بیشتر فحشنامه ای است خطاب به یک مربی دیگر) چنان عنان اختیار از کف داده و از کلماتی استفاده کرده که هیچ شرحی جز تاسف بر آن نمی توان نگاشت.
کسی بر معایب اخلاقی سرمربی استقلال که خطاب این بیانیه ! بوده شکی ندارد. ادبیات ناپسند قلعه نوعی ، تعامل نامناسب او با رسانه ها، رفتارهای نخ نمای او در بافتن آسمان و ریسمان به یکدیگر برای فرار از قبول مسوولیت ناکامی ها و کارکتر خاص او و جماعت همراه همیشگی اش بر هیچکس پوشیده نیست.
هیچکس ناجوانمردی تماشاگران استقلال در باب فحاشی به سرمربی تیم ملی را تایید نکرده و نخواهد کرد.
هیچکس نمی تواند منکر وجود آلودگی و روابط پشت پرده و زد و بندهای خاص در فوتبال کشور شود.
هر کسی اگر منصف باشد می داند که فوتبال ایران چه مشکلاتی عدیده ای در زیر ساخت ها و اصول اولیه دارد.
اما آنچه سرمربی تیم ملی در دفاع از خود و هجو منتقد مقابلش نگاشته چیزی جز تایید و پیروی هرچه بیشتر از همین روال زشت و زننده و صحه گذاشتن بر آلودگی حاکم بر فضای فوتبال کشورمان ارائه نمی کند.
حاجی مایلی که همواره با بغض در کلام از ناجونمردی ها می نالد و نامردی ها و نامردمی های فوتبال را فریاد می زند ، با همان منش و سبک و سیاقی که ادعای تبری از آن را دارد ، به مخالفان خود حمله کرده است.
با فحاشی و بکابردن کلمات ناپسند چه کسی در روزهای آتی می تواند تماشاگران و اتمسفر پر از اشکال ورزشگاه ها را کنترل کند؟ فردا روز که تیم ملی به حمایت مردم نیاز دارد کیست که بتواند گرداب درگیری های داخلی را از فضای فوتبال ملی دور نگاه دارد؟
اینک روسای فدراسیون فوتبال و مدیران سازمان تربیت بدنی هم باید نتیجه انتخاب های سیاسی خود را نظاره گر باشند.
سرمربی تیم ملی که منتسب به رئیس جمهور است و در باب نحوه انتخاب او هزاران حرف و حدیث و شنیده و شایعه بر پا گشته ، اینک در حال خرج از کیسه همان اعتبار و حمایت و همراهی است. آیا به کاربردن ادبیات چاله میدانی از سوی مایلی کهن که این روزها حتی پرونده چگونگی انتخاب ١٢ سال پیش او به سمت سرمربی تیم ملی هم دوباره مفتوح شده است ، به حساب مدیریت ورزش کشور نگاشته نخواهد شد؟
واقعا پاسخ فدراسیون فوتبال در قبال این رفتار عجیب چه می تواند باشد؟ با این عصبیت آلوده به ناسزا چطور می شود همدلی و همزبانی را در حمایت از تیم ملی فراهم ساخت ؛ آنهم در برهه ای که مسیری سخت پیش پای فوتبال ایران برای صعود به جام جهانی است.
مدیران سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال باید هر چه زود تر به حال این فضای آلوده که آکنده از تهمت و اتهام بی اساس و مدرک شده و فحاشی و هجو و تحقیر و توهین در آن روندی عادی است ، چاره ای اتخاذ کنند.
البته ذکر این نکته هم بد نیست که برگزاری ضیافت روبوسی و آشتی کنان به سبک و سیاق این روزها در واکنش به این فاجعه اخلاقی تنها نمایش و تئاتری مسخره و مضحک خواهد بود که انگار به قصد فریب و تمسخر افکار عمومی برپا شده است.
واقعا چه کسی می تواند قربان صدقه رفتن ها و “مخلصم چاکرم” گفتن های طرفین را پس از این مناقشه زشت باور کند؟ اگر قرار است قضیه را با یک صلوات ختم به خیر کرده و این افتضاح را لاپوشانی کنید ، تنها خودتان را گول می زنید.
و در آخر آنچه پیش آمده تنها و تنها مایه ناامیدی از سرنوشت تیم ملی کشورمان است. به نظر می رسد که برای نجات تیم ملی از ترس مرگ خودکشی کرده ایم…
پیام برای این مطلب مسدود شده.