خاطرات هاشمی رفسنجانی: آزادی بهزاد نبوی از زندان
جمهوریت: سپاه و ارتش در حال طراحی مدیریت جبهه های جنگ هستند.بعضی اتفاقات حاشیه ای بر روابط دو جناح سیاسی سایه افکنده است و حل مشکلات به تدبیر بزرگان نظام محتاج است.
خاطرات منتشر نشده آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ٦٥ را هر روز در وبسایت جمهوریت بخوانید.
یکشنبه ١ تیر ١٣٦٥ / ١٤ شوال ١٤٠٦ / ٢٢ ژوئن ١٩٨٦
تا ساعت نهونیم صبح در جلسه علنی مجلس ماندم. (در این جلسه آقای هاشمی ریاست مجلس شورای اسلامی با قرائت تذکرات نمایندگان مجلس به مسوولان اجرایی گفت: «آقایان علویتبار و فواد کریمی نمایندگان آبادان و اهواز و پنج تن از نمایندگان استان فارس به وزارت ارشاد اسلامی در مورد جلوگیری از انتشار مطالب اختلافانگیز و تضعیف دولت و مسوولان در روزنامه رسالت تذکر دادند.» در دفترم آقای [سیدحسین] قاضیزادههاشمی نماینده مردم فریمان آمد. پولی برای جبهه آورده بودند. در جلسه شورایعالی پشتیبانی جنگ شرکت کردم. تصمیماتی اتخاذ شد.
ظهر اعضای قرارگاه رمضان آمدند. درباره به کارگیری گروههای عراقی علیه صدام بحث شد و قرار شد سختگیری نشود؛ امکانات به آنها بدهیم و عمل بخواهیم. تاکنون سختگیری میشده و از آنها کار نمیگرفتند.
عصر مدیران گمرکات آمدند و گزارش امکانات جدید را دادند. برای آنها صحبت کردم. (در این ملاقات که آقای محمود صانعیپور رئیس کل گمرک ایران و مدیران گمرک سراسر کشور حضور داشتند، آقای هاشمی درباره ویژگیهای گمرک مطلوب سخنانی ایراد کرد. در بخشی از این سخنرانی آمده است: «تحقیقا ما تاکنون با تاخیر در اصلاحات اساسی در امر گمرک کشور ضرر کردیم. آنجا دروازههای مهم کشور ما است و شما دروازهبانهای بخش عظیمی از مسایل کشور هستید. ماندن کالاها در گمرک ممکن است با دید سطحی به عنوان ضرری برای صاحبان کالا تلقی شود ولی آنها به هر حال کاسب هستند و دنبال سود میباشند و در مجمع ضرر نمیکنند ولی این ضرر به نحوی متوجه مردم و حتی کارکنان گمرک میشود که باید همه خسارت آن را از جیب بپردازد و ضررش به خانواده و بچههای خود آنها میرسد.» رجوع کنید به کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) جمعی از خلبانان هوانیروز آمدند و از وضع هوانیروز شاکی بودند. سفیر جدیدمان در کرهشمالی آمد و مشورت کرد.
آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین] همراه گروهی که اخیرا در ارتباط با انفجار نخستوزیری بازداشت بودند و به دستور امام آزاد شدند، آمدند. از برخوردهای سیاسی و بازجوییها شاکی بودند. آقای بهزاد نبوی نتایج سفر ترکیه را گفت؛ راضی است. شب مهمان آیتالله خامنهای بودیم.
سهشنبه ٣ تیر ١٣٦٥ / ١٦ شوال ١٤٠٦ / ٢٤ ژوئن ١٩٨٦
به مجلس رفتم و در جلسه علنی تا ساعت دهونیم صبح ماندم. چون کمتر در جلسه میمانم، مراجعات نمایندگان زیاد است. آقای عبدالله نوری [رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس] آمد و از مصرف زیاد بودجه در ارتش گفت.
آقایان دکتر هادی و کنگرلو آمدند. راجع به گروگانهای فرانسوی و آمریکایی صحبت شد. به آقای دکتر هادی ماموریت دادم که برای گرفتن نامه رئیس مجلس فرانسه، کاردارشان را بپذیرد و تذکر دادم که چه بگوید. آقای [سیدصادق] حسینی [طباطبایی] نماینده زابل آمد و گزارشی از [نتایج سفر] آقای خامنهای به سیستان گفت.
دکتر [سیدجواد] انگجی [نماینده تبریز] آمد و خبری آورد که شخصی امضای من را پای یک توصیه به وزارت صنایع جعل کرده است. گفتم جریان را پیگیری نماید.
آقای [محمد] فروزنده [رئیس ستاد قرارگاه خاتم] آمد. گزارش وضع مهندسی رزمی را داد و درباره مواردی از کارهایش مشورت کرد. خبر داد که فرماندهان مسوول عملیات بازپسگیری مهران، به خاطر کمی نیرو، دلشان محکم نیست. آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین] از تصمیم خریدن [خودروهای] تویوتا برای جنگ بدون نظر وزارت صنایع سنگین، تلفنی گله کرد. گفتم نمایندهاش را در جلسه تصمیمگیری دعوت نمایند.
دکتر [محمدتقی] بانکی [وزیر نیرو] آمد. راجع به تعویضهای زیادی که در وزارت نیرو انجام داده و مورد انتقاد قرار گرفته، توضیح داد. آقای محمد صالحی عضو حقوقدان شورای نگهبان، که برای دوره آینده معرفی نشده، آمد و برای پست سفارت صحبت کرد. آقای [اسدالله] بادامچیان آمد و از دولت انتقاد داشت.
به دکتر [علیرضا] مرندی [وزیر بهداری] گفتم که از همشیره فاطمه که به علت کسالت قلبی در بیمارستان سعادتآباد بستری است و از آنجا ناراضی است، عیادت شود و در صورت صلاحدید به بیمارستان قلب منتقل گردد.
عصر مسعود بارزانی [رئیس حزب دموکرات کردستان عراق] آمد. در مورد عملیات در خاک عراق صحبت شد و از تسهیلات جدید تشکر کرد. آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد و درباره استفاده از آرژانتین برای تکمیل نیروگاه [اتمی] بوشهر مشورت کرد. (تحریمهای عملی غربیها در مورد دانش هستهای علیه ایران و عدم عمل به تعهدات و قراردادهای گذشته باعث شد که سازمان انرژی اتمی به دولت آرژانتین روی بیاورد و قراردادهایی را با آنها امضا نماید و اقدامات عملی شود، اما فشار غرب بر آرژانتین آن راه را هم بست و ایران روی پای خود ادامه داد و در این راه با اتکا به دانش و فن خود پیشرفت کرد. ایران در سال ١٣٧٥ به خودکفایی در تولید «رادیو داروها» دست یافت.) عصر شورایعالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت.
شنبه ٧ تیر ١٣٦٥ / ٢٠ شوال ١٤٠٦ / ٢٨ ژوئن ١٩٨٦
ساعت هشت صبح با آقای رئیسجمهور خدمت امام رسیدیم.(در این روز، حضرت امام(ره) در حکمی آیتالله سیدعبدالکریم موسویاردبیلی را بار دیگر به ریاست دیوان عالی کشور (قوه قضاییه) منصوب کردند.) درباره تعویض فرمانده نیروی زمینی مذاکره شد و اینکه آقای صیاد را امام برای عضویت در شورایعالی دفاع منصوب کنند و از زحماتش تقدیر نمایند و برای عبارت فرمان امام، قرار شد من و آقای خامنهای متنی تهیه نماییم. برای نیاز تجیهز به پانصد گردان نیروی رزمنده، موافقت امام را جهت اخذ ٢٥ میلیارد تومان وام از بانک مرکزی جلب کردیم که به شیوه سال گذشته عمل شود. درباره عملیات بازپسگیری مهران هم با امام صحبت کردیم.
سپس در منزل ما با آقای خامنهای درباره کمبود ارز و وضع بد اقتصادی کشور بحث کردیم. یک پیشنهادی مطرح شد که به استثنای اقلام خاصی از نیازهای عمومی، به کارخانهها اعم از دولتی و خصوصی برای توزیع و تولید و تهیه ارز و تعیین قیمت، آزادی بدهیم و کمک ارزی نکنیم. طرح دیگری هم مطرح شد که کارخانههای دولتی را به بخش خصوصی واگذار کنیم و در مورد بند جیم مطابق قانون اصلی عمل شود؛ به جایی نرسیدیم.
تا شب به مطالعه گزارشها گذشت. عصر خانم دکتر واعظی و خواهرش و خانم نوبخت آمدند و از سیاست آموزش و پرورش در مورد خودشان به اتهام ارتباط با خط راست شاکی بودند.
شب نخستوزیر اطلاع داد که عراق با قطع برنامهاش، خبر پرتاب موشک ما را به مراکز نفتی کرکوک
گفته و تهدید به انتقام کرده است. به ستاد تبلیغات جنگ گفتم خبر را بدهد و زدن مراکز مسکونی را نفی نماید. آقای رضایی از جبهه تلفنی برای عملیات مهران، پدافند هاک خواست. به سرهنگ ترابی دستور دادم که بگوید اعزام کنند.
یکشنبه ٨ تیر ١٣٦٥ / ٢١ شوال ١٤٠٦ / ٢٩ ژوئن ١٩٨٦
ساعت شش و نیم صبح به مجلس رسیدم. در گزارشها تهدید عراق و مسائل اوپک مهم است. امید به اخذ تصمیم نیمبندی در اوپک میرود(کشورهیا عضو اوپک روز شنبه ٧ تیر به توافقی موقت پیرامون یک سقف تولید جدید و قیمتهای مورد نظر برای نفت خود که ٦ تا ٨ دلار از نرخهای جاری بالاتر است، دست یافتند. اما ساعاتی بعد آقای بلقاسم نبی وزیر نفت الجزایر که کشورش به طور مداوم خواهان سقف تولید پایینتر و قیمتهای بسیار بالاتری برای نفت برده است، جلسه وزیران اوپک را ترک کرد. او ضمن تقبیح این توافق گفت: «احساس نمیکنم که کار مفیدی صورت داده باشیم و یا اینکه در جهت رفع مشکلات پیشرفتی کرده باشیم.» در روز یکشنبه ٨ تیر نیز پیشرفتی حاصل نشد و آقای غلامرضا آقازاده وزیر نفت ایران گفت: «اگر سهمیهبندی جدید نفت اوپک بر اساس ملاحظات سیاسی تعیین شود، ایران مطابق با مواضع اعلامشده خود عمل خواهد کرد و متعهد به مصوبات اوپک نخواهد بود. ایران در برابر هر مقدار افزایش تولید باری عراق، به میزان در برابر آن نفت تولید خواهد کرد.» گنفرانس ٧٨ اوپک در یوگسلاوی در روز دوشنبه بدون نتیجه پایان یافت و تنها مسالهای که اکثریت اعضا در خصوص آن به یک توافق ضمنی دست یافتند، کاهش سقف تولید ٦/١٧ میلیون بشکهای در روز برای سال ٨٦ میلادی بود که در راستای استراتژی افزایش حدود ٥ دلار در هر بشکه در قیمتهای نفت قرار داشت.») و نیز خبر اصابت دو کشتی نفتی در آبهای جنوب توسط هواپیماهای ما آمده بود که از نیروی دریایی توضیح خواستم. معلوم شد نیروی هوایی آنها را زده است. مرکز صدور نفت ما از جزیره سیری به لارک در جنوب بندرعباس منتقل شده، که امنتر است.(خبرگزاری رویتر در گزارشی درباره موقعیت جزیره لارک، دلایل ایران را برای انتخاب این محل جهت صادرات نفت، امنیت نسبی از حملات عراق و نرخ پایینتر بیمه کشتیرانی در این منطقه عنوان کرد. در این گزارش که رادیو بیبیسی آن را پخش کرد، از قول منابع کشتیرانی گفته شده است که پایانه موقت جدید ایران در کنار جزیره لارک و داخل تنگه هرمز در مدخل خلیجفارس واقع شده است و اکنون به جا ی تاسیسات نزدیک جزیره سیری (که هشتاد میل دریایی آنطرفتر در جنوب خلیجفارس است) مورد استفاده قرار میگیرد. پایانه جدید شامل ٦ کشتی عظیم نفتکش مادر و ٩ کشتی یدککش میباشد که در غرب جزیره و خارج از شعاع عملیاتی جتهای عراقی قرار دارند. منابع کشتیرانی میگویند: «امنیت نسبی لارک و نرخ پایینتر بیمه کشتیرانی در این منطقه، از جمله دلایل ایران برای انتخاب این محل جهت صدور نفت است و با شروع عملیات بارگیری از لارک، از پایانه موقت سیری برای تخلیه و بارگیری گازوئیل و نفت سیاه استفاده میشود.» این منابع میگویند که اگر عراق توانایی حمله هوایی به لارک را پیدا کند، پایانه موقت فعلی را میتوان به سرعت ظرف چند روز به بندر جاسک که بیرون از تنگه هرمز قرار دارد، منتقل کرد اما در حال حاضر به خوبی از لارک دفاع میشود زیرا این جزیره در ٢٣ کیلومتری شمال آبراه اصلی و عمیق گشتزنی در تنگه هرمز، واقع در پایین جزیره قشم و جنوب پایگاه دریایی ایران در بندرعباس قرار دارد. در پایان گزارش رویتر آمده است که ایران کار احداث دو خط لوله موقت را از گناوه به خارک برای افزاش حجم نفت ارسالی به خارک، به اتمام رسانده است اما هنوز از این دو خط لوله جدید بهرهبرداری نشده است. چون تمهیدات لازم برای هبرهبداری از پایانه بارگیری نفت لارک پیشبینی نشده بود، پس از یک ماه که از آغاز فعالیت آن گذشت بر اثر بدی وضع هوا و طوفانهای دریایی، از اوایل ماه جاری متوقف شده است.)
در جلسه علنی صحبت کوتاهی درباره شهدای انفجار دفتر مرکز حزب جمهوری اسلامی کردم.(در این نطق آمده است: «فاجعه هفتم تیر بیانگر این معنا بود که دشمنان اسلام به هیچ اصلی از اصول انسانی و اسلامی و ملی پایبند نیستند و ماهیت آنها را برملا کرد. از طرفی نشان داد که جمهوری اسلامی پایبند به افراد و اشخاص نیست. تا این ملت بزرگ و فداکار وفادار به نظام در صحنه است، هیچ چیز نمیتواند به این جمهوری ضربه بزند و حضور ملت همه چیز را جبران میکند.» رجوع کنید به کتاب «هاشمیرفسنجانی،نطقهای پیش از دستور سال ١٣٦٥، جلد ششم.» دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) ساعت نهونیم به دفترم برگشتم. دکتر روحانی آمد و درباره فرمانده نیروی زمینی صحبت کردیم. قرار شد ایشان با سرهنگ [حسین] حسنیسعدی بهطور کلی صحبت کند. آقای مهاجری معاون رئیس دفترم که به جبهه رفته بود، آمد و گزارش آنجا را داد.
ظهر با خانواده شهدا که میهمان مجلس بودند، نماز جماعت خواندم و بین دو نماز برای آنها صحبت کردم.(در بخشی از این سخنرانی آمده است: «اگر قرار بود ریشه جریان فریبکاری مثل منافقین در جهان سوزانده شود، هیچ چیزی مثل جریان انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی نمیتوانست ریشه آنان را بسوزاند. دشمنان برنامهریزی کردند تا با ایجاد آن فاجعه، خیالشان از مجلس، دولت، قوه قضاییه و یاران امام راحت بشود، ولی خداوند چنین نمیخواست و مقرر کرده بود که خود آنها از همین ناحیه ضربه بخورند و از بین بروند. رجوع کنید به کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخرنانیهای سال ١٣٦٥»، دفتر معارف انقلاب، ١٣٨٧) عفت و دوستانش به دفترم آمدند. ناهار در جمع خانواده شهدا شرکت کرده بودند. خانواده شهید دانش خوزستانی آمدند و برای رفع مشکلات خود استمداد کردند. عصر شورایعالی اسلامی کار و ٧٢ تن از رزمندگان به مناسبت شهادت ٧٢ تن آمدند. برای آنها صحبت کردم.(در این دیدار که آقای ابوالقاسم سرحدیزاده وزیر کار و امور اجتماعی، اعضای شورای اسلامی کار همراه با ٧٢ تن از رزمندگان جبههها به یادبود ٧٢ تن از شهدای هفتمتیر حضور داشتند، آقای هاشمی اهمیت شوراهای اسلامی کار و شوراهای اسلامی روستایی در ایجاد حاکمیت مردم را تشریح کرد. در بخشی از این سخنرانی آمده است: «بسیاری از کشورها در دنیا ادعای دموکراسی دارند ولی همه میدانند در کشورهایی که زادگاه به اصطلاح دموکراسی است، ادعای حاکمیت مردم بر مردم را درمیآورند. قدرتمندها،پولدارها و کسانی که با ابزارهای پیچیده و قدرت احزاب، آرای مردم را تغییر میدهند و اسم آن دموکراسی میگذارند، حاکمیت را در اختیار دارند. اگر ما این شوراها که به خاطر آن قیام کردیم، بخواهیم پیش برویم و بنا بر گفته قرآن، حکومت مسضعفان را در زمین، خواست خدا بدانیم، تنها راه درست، راهی است که پیش گرفتهایم و شوراهای اسلامی را مطرح میکنیم، زیرا این راهی است که مخدوش نشده است.»)
معاون امور خارجی وزارت اطلاعات آمد و راجع به همکاری وزارت اطلاعات با جنگ و لزوم جدی گرفته شدن امکانات آنها صحبت کرد.
آقای [ماسوکی] میاکه، فرستاده ویژه وزیر خارجه ژاپن آمد. نامه آقای [شینتارو] آبه [وزیر امور خارجه ژاپن] را در مورد جنگ، سفر دبیرکل سازمان ملل به ایران، گروگانهای آمریکایی در لبنان و تمایل آمریکا به تحسین روابط با جمهوری اسلامی آورد. نظر من را خواست. در مورد جنگ گفتم شرط حذف صدام و [حزب] بعث عراق از طرف ما جدی است. گفت غربیها، عربها و ترکیه با توجه به دیکتاتوری صدام، نگران ناامنی شدید در منطقه و پیدا شدن لبنانی جدید در عراق با تحریکات شوروی هستند. گفتم میشود از پیش برای حفظ آرامش، وحدت و تمامیت ارضی عراق با همسایگان طرح همکاری داشت.
در مورد آمدن دبیرکل هم گفتم اگر با این هدف بیایید، موفق است و اگر غیر از این باشد، آمدنشان را ما نفی نمیکنم ولی توفیق کم است. در مورد گروگانهای آمریکایی در لبنان، ما حاضریم کمک کنیم ولی آمریکاییها برای آزادی آنها جدی نیستند و این کشور میخواهد اغراض دیگرش را تامین کند و تحسین روابط ما با آمریکا، احتیاج به مقدماتی دارد که بهتر از همه، اصلاح رفتار و مواضع موذیانه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی ایران است و آمریکا باید عملا ثابت کند که دست از شیطنت علیه ما برداشته است. جواب نامه آقای آبه را هم دادم.
کاردار جدیدمان در افغانستان آمد و برای سیاست کارش در آنجا مشورت کرد. دکتر ولایتی آمد و گزارش سفر به کوبا، نیکاراگوئه و چکسلواکی را داد و درباره جواب به فرستاده پاکستان در مورد مساله افغانستان مشورت کرد. آقای [حمید] میرزاده معاون اجرایی نخستوزیر آمد. در مورد سفرش به چین مشورت کرد و گزارش پیشرفت برنامههای جزیره کیش را داد.
شب جلسه سران قوا در دفتر نخستوزیر بود. قرار شد به پاکستان جواب بدهیم که مساله افغانستان باید با همکاری سه همسایه، ایران، پاکستان و شوروی و بدون دخالت آمریکا حل شود و حضور نماینده مردم افغان لازم است. قرار بود امشب عملیات در مهران شروع شود، اما انجام نشد.
دوشنبه ٩ تير ١٣٦٥ / ٢٢ شوال ١٤٠٦ / ٣٠ ژوئن ١٩٨٦
در منزل بودم. طرف صبح بيشتر وقتم به مطالعه گذشت. آقاي [محسن] رفيقدوست [وزير سپاه پاسداران] اطلاع داد كه عمليات [كربلاي يك] به شب آينده موكول شده است. عصر آقاي [كاظم] خوانساري [سفير ايران در ليبي] آمد و نظرات رهبران ليبي را آورد. آنها توقع دارند كه ما در مساله گروگانهاي آمريكايي در لبنان، فشاري به آنها به نفع ليبي وارد كنيم. درباره سفر آقاي موسوياردبيلي به ليبي مشورت كرد.
آقاي رفيقدوست و مسوولان پدافند هوايي سپاه و مسوول گروهي كه براي آموزش موشكهاي ضد هوايي و ساحل به دريا به چين رفته بودند، آمدند. درباره محل استقرار موشكها و آموزش پرسنل لازم مذاكره كرديم. معلوم شد قبل از آموزش بيشتر، نميتوانيم به خوبي از اين موشكها استفاده كنيم.
خانم اخوان فرشچي و پسرش دكتر محمد آمدند. از مشكلاتشان گفتند و استمداد كردند. دكتر در دانشگاه استاد بوده و مشكل پيدا كرده. همچنين درباره ملك مشاعمان در خيابان گرگان كه گفتم من مايلم آن را براي رفع نيازم بفروشم.
شب آقايان محسن رضايي و [علي] شمخاني [فرمانده نيروي زميني سپاه] از جبهه مهران اطلاع دادند كه ساعت دهوبيست دقيقه شب، حمله ما براي پس گرفتن مهران شروع شده است. (شهر مهران كه در عمليات والفجر ٣ آزاد شده بود، پس از عمليات والفجر ٨ در ارديبهشت ٦٥ مورد تعرض ارتش عراق قرار گرفت و اشغال شد. دو ماه بعد عمليات كربلاي يك را سپاه پاسداران طراحي و در پنج مرحله اجرا كرد. در اين عمليات، تمامي منطقه ازجمله شهر مهران، پاسگاه دراجي و قله ٢٢٣ – از سلسله ارتفاعات قلا آويزان – آزاد شد. اين پيروزي بيش از آنچه بود كه پيشبيني ميشد. سرعت پيروزي در اين نبرد تاثير اقدامات قبلي عراق در دوره دفاع متحرك را خنثي كرد، به نحوي كه از آن پس تحرك ديگري از ارتش اين كشور، تا روزهاي پاياني جنگ مشاهده نشد و ارتش عراق دوباره در لاك دفاعي فرو رفت. در اين عمليات فرماندهان بسياري از ارتش عراق اسير شدند و متقابلا رضا دستواره جانشين فرماندهي لشكر ٢٧ محمد رسولالله(ص) به شهادت رسيد. عمليات كربلاي يك از ٩ تير تا ١٩ تير ادامه داشت و ٢٢٠ كيلومترمربع شامل شهر مهران و ارتفاعات آن در اين عمليات آزاد شد.)
نخستوزير وزير نيرو درباره مشكلات كمبود سوخت و تعطيلي بعضي از نيروگاهها و قطع آب و برق، تلفني مذاكره كردند. قرار شد ترتيبي براي حفاظت بيشتر از تاسيسات نفتي داده شود.
سهشنبه ١٠ تير ١٣٦٥ / ٢٣ شوال ١٤٠٦ / ١ جولاي ١٩٨٦
صبح زود به مجلس آمدم. آقاي شمخاني اطلاع داد كه مرحله اول عمليات با موفقيت انجام شده و نيروهاي ما مشغول زدن خاكريز هستند. به دكتر روحاني گفتم براي پشتيباني ضد هواييها و هاك و ارسال مهمات خمپاره پيگيري نمايد. به آقاي [كمال] خرازي [رييس ستاد تبليغات جنگ] گفتم آماده باشد كه اولين بيانيه قرارگاه را پيش از ظهر، پس از معلوم شدن وضع جبهه بدهيم.
براي رسيدگي بيشتر به وضع جنگ به جلسه علني نرفتم به آقاي [مهدي] كروبي [نايبرييس اول] گفتم كه خبر شروع عمليات استرداد مهران را به نمايندگان بگويد. تا عصر در دفترم ماندم. مرتب با جبهه تماس داشتم. مضامين بيانيههاي قرارگاه را تاييد كردم. آخرين اخبار از منطقه مهران ميگويد، بيش از ٣٠٠ اسير گرفتهايم و نيمي از مرحله دوم عمليات هم انجام شده و تاكنون دشمن مقاومت جدي نداشته و غافلگير شده است.
ظهر [سيدمحمدكاظم] امام موسوي نماينده شوشتر آمد و از تحركات خط تندرو و امام جمعه شوشتر گله داشت آقايان دري [نجفآبادي] و [عبدالله] نوري [رييس كميسيون برنامه و بودجه مجلس] براي مذاكره و بررسي مصرف بودجه جنگ آمدند. آقايان [علياكبر] محتشمي [وزير كشور] و [اصغر] ابراهيمي [مديرعامل شركت مترو] آمدند. درباره نيازهاي مترو[ي تهران] مذاكره شد. بناست فعال شود.
عصر به جلسه شورايعالي انقلاب فرهنگي رفتم. از جبهه خبرهاي خوب مبني به پيشرفت بيش از حد انتظار در مهران دادند. شب [اعضاي] شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز [تهران]، مهمان آيتالله خامنهاي بودند. ديروقت به منزل رسيدم. در اثر گرمي هوا راحت نخوابيدم.
چهارشنبه ١١ تير ١٣٦٥ / ٢٤ شوال ١٤٠٦ / ٢ جولاي ١٩٨٦
بعد از نماز و ورزش و تميز كردن استخر به مجلس آمدم. آقاي سعيدي فر مسوول اطلاعات قرارگاه قدس اطلاع داد كه ديشب به سوي مهران پيشرفت داشتهايم. در اخبار ساعت هفت [صبح راديو] از اخبار جنگ خبري نبود. به سپاه و ستاد تبليغات [جنگ] اعتراض كردم. معلوم شد در اثر اختلاف بين سپاه و ستاد، اخبار جنگ درست پخش نميشود. به صداوسيما گفتم اخباري كه از منطقه توسط سپاه ميرسد، بدون انتظار تاييد ستاد پخش كنند و آقاي محسن رضايي مسووليت تنظيم اخبار و روش تبليغ را پذيرفت.
در جلسه علني مجلس قبل از رسميت جلسه، اخبار جنگ را به نمايندگان دادم. قبل از دستور درباره پيروزي مهران و عمليات كربلاي يك صحبت كردم. (در اين نطق آمده است: «از رزمندگان دلير و فداكارمان كه اين روزها دشمنان بعضي را تحت فشار گذاشتند و كاري در دست اقدام دارند كه بعث عراق را از آن سياست انتحاري جنگياش پشيمان كردند، منتشركرديم. عراقيها در منطقه مهران، وارد گورستاني شدند كه هرچه نيرو به آنجا بفرستند، به دست رزمندگان ما يا اسير ميشوند يا از رده به كلي خارج خواهند شد. اين پيروزيهايي كه برخي از آن را ملت عزيز ما مطلع هستند، در سايه همكاري نيروهاي رزمنده ارتش، سپاه و نيروهاي مردمي بسيج و با حمايت مهندسي – رزمي و جهاد سازندگي به دست آمده است و همكاري و اتخاذ نيروهاي رزمنده ما امروز براي ما افتخارآميز و اميدواركننده است. در شرايطي كه خود عراقيها به وجود آوردند و تحت ضرورتي كه پيروزي قادر به آنها تحميل كرد، دست به حركتهاي انتحاري زدند، به نام «دفاع متحرك» و از پشت سيمهاي خاردار و كانالهاي آب و سنگرهاي مستحكمي كه تهيه كرده بودند، بيرون آمدند و خود را در معرضي قرار دادند كه الحمدالله نيروهاي ما دارند از اين موقعيت استفاده ميكنند و ضربات كاري را كه مقدمه شكست نهايي است، بر ارتش رو به اضمحلال عراق وارد ميسازند.» رجوع كنيد به كتاب «هاشميرفسنجاني، نطقهاي پيش از دستور سال ١٣٦٥، جلد ششم»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) در حسين جلسه علني، پيام آقاي محسن رضايي رسيد كه نيروهاي ما وارد شهر مهران شدهاند.
به دفترم آمدم. آقاي دكتر روحاني آمد. درباره نظرات سرهنگ حسني سعدي مذاكره كرديم. درباره جنگهاي منظم و نامنظم صحبت نموديم. آقامحمدي آمد. نحوه كار با بارزانيها و طالبانيها را درخصوص به كارگيري آنها عليه صدام را كه نوشته بود، آورد. تا ظهر چندين ملاقات داشتم. آقاي [گودرز] افتخار جهرمي آمد و درباره پذيرش مسووليت عضويت [حقوقدان] شوراي نگهبان مشورت كرد. نظر موافق دادم. استعفايش را مسكوت گذاشت.
تا عصر مرتبا خبر از پيروزيها در منطقه مهران و تصرف كامل ارتفاعات حساس قلاويزان ميرسيد. آقاي رئيسزاده آمد و درباره مسائل سياسي و مجلس نظراتي ابراز كرد. شب با روساي قوا مهمان رئيسجمهور بوديم. درباره جنگ و لبنان و سوريه بحث شد. دير وقت به خانه رسيدم.
پنجشنبه ١٢ تير ١٣٦٥ / ٢٥ شوال ١٤٠٦ / ٣ جولاي ١٩٨٦
در منزل بودم. به مطالعه گزارشها پرداختم. خبرهاي جبهه خوب و حاكي از پيشرفت بيشتر در منطقه مهران است. همشيره طيبه و محمد و معصومه آمدند. خبر داد كه فرزندش مهدي در مهران جراحت برداشته و به نوق منتقل شده است. او آموزش [غواصي] براي عبور از اروند و شكست خط ديده است. قرار شد پستههاي نوق را به محمد – همشيرهزاده – از قرار سالي ٤٠٠ هزار تومان و ٢٠٠ من پسته اجاره بدهيم. ظهر بچهها مهمان فاطي بودند و ناهار براي من هم آوردند. تنها در منزل بودم.
شنبه ١٤ تير ١٣٦٥ / ٢٧ شوال ١٤٠٦ / ٥ جولاي ١٩٨٦
پيش از ظهر آقاي رضايي اطلاع داد كه ديشب و امروز در مهران بر سر ارتفاعات قلاويزان درگيري بوده كه به نفع ما تمام شده است. به نخستوزير و وزير سپاه و رئيس بانك مركزي درباره تسهيل و تسريع در پرداخت بودجه تجهيز ٥٠٠ گردان صحبت كردم. با وزير نفت درباره توليد و توزيع نفت صحبت كردم.
عصر آقاي معاديخواه آمد. درخصوص بنياد تاريخ و كار كليد قرآن و انتساب بنياد به مجلس مذاكره شد. آقاي رفيقدوست براي گرفتن تسهيلات بيشتر براي تخصيص ارز خريد و مسائل جنگ آمد. احمد آقا و محسن رضايي آمدند. تاكيد بر تسريع در تعويض فرمانده نيروي زميني و تقويت سپاه داشتند.
سرهنگ جمالي آمد و گزارش عمليات مهران را داد. خيلي راضي است. با اينكه قبل از شروع موافق نبود. تقاضاي سفر به سوئيس براي شركت در سميناري داشت. بنا شد با آقاي رئيسجمهور مشورت شود. آقاي [مصطفي] ميرسليم اطلاع داد كه [آقاي حاجسيدجواد خامنهاي] ابوي آيتالله خامنهاي در مشهد در سن نودودو سالگي فوت كردهاند. (مرحوم آيتالله حاجسيدجواد خامنهاي در سال ١٢٧٣ در خانوادهاي روحاني متولد شد. پدر ايشان آيتالله حاجسيدحسين خامنهاي از علماي بزرگ آذربايجان و امام جماعت مسجد جامع تبريز بود.
آقاسيدجواد در نوجواني شاهد وقايع مشروطيت در تبريز بود، مخصوصا اينكه شوهرخواهرش «شيخ محمد خياباني» بخش بزرگي از جريان مشروطهخواهي را در تبريز رهبري ميكرد و بهطور بديهي تمام خانواده را درگير اين جريانات ساخته بود. آقاسيدجواد خامنهاي تحصيل را در تبريز آغاز نمود و در جواني سفري به عتبات و سفر ديگري به مشهد كرد و در همين سفر آخر، جذب معنويت و صفاي علماي مشهد و همجواري با حضرت امام رضا(ع) شد و تصميم به اقامت در مشهد گرفت. ايشان در مشهد از علماي بزرگي چون آيتالله آقازادهخراساني و آيتالله حاج آقا حسين قمي استفاده كرد و سپس به مدت پنج سال براي ادامه تحصيلات ديني به نجف اشرف عزيمت نمود و از درس آيتاللهالعظمي ميرزاي نائيني و آيتالله سيدابوالحسن اصفهاني بهره وافر برد. پس از آن آقا سيدجواد به مشهد بازگشت و تا پايان عمر پر بركت خود به وظايف ديني و علمي اشتغال داشت. ايشان پس از بازگشت به مشهد با دختر آيتالله حاج سيدهاشم ميردامادي ازدواج كرد كه حاصل اين وصلت چهار پسر و يك دختر بود.
حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي فرزند دوم ايشان هستند. آقا سيدجواد خامنهآي در عين برخورداري از مقامات عالي علمي، وجههاي مردمي و محبوب داشتند و تا آخر عمر در خانهاي محقر و البته با صفا زندگي كرد. ايشان سالها در مشهد به تدريس فقه و اصول و اقامه جماعت در مسجد جامع گوهرشاد و مسجد صديقيهاي بازار بزرگ مشغول بود. رهبر معظم انقلاب در خاطرات خود درباره پدرشان چنين ميگويند: «پدرم روحاني معروفي بود، اما خيلي پارسا و گوشهگير. زندگي ما به سختي ميگذشت. من يادم هست شبهايي اتفاق ميافتاد كه در منزل ما شام نبود، مادرم با زحمت براي ما شام تهيه ميكرد و آن شام هم نان و كشمش بود.» آقا سيدجواد خامنهاي پس از چند ماه نقاهت و ضعف در چنين روزي به لقاءالله پيوست و پيكرش در درالفيض حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) دفن گرديد. امام خميني(ره) در پيام تسليت خود چنين بيان فرمود: «جناب حجتالاسلام حاج سيدعلي خامنهاي رئيسجمهور محترم دامت افاضاته، رحمت والد معظم جنابعالي كه عمري با علم و تعهد و تقوا به سر بردند، موجب تاسف گرديد. اين مصيبت را به جنابعالي و اخوان محترم و خاندان جليل تسلي گفته، سلامت و موفقيت آن جناب را از خداي تعالي مسالت دارم. والسلام عليكم و رحمهالله ٢٨ شوال المكرم ١٤٠٦ روحالله الموسوي الخميني.»)
يكشنبه ١٥ تير ١٣٦٥ / ٢٨ شوال ١٤٠٦ / ٦ جولاي ١٩٨٦
در گزارشها مطلب مهمي نيست. در جلسه علني، قبل از دستور در مورد فوت ابوي آقاي خامنهاي حرف زدم. (در اين نطق آمده است: «متاسفانه فوت والد محترم رياستجمهورمان و همكاران محترممان آسيد محمد و آقاي آسيد هادي باعث اندوه و عزاي ما و مردم شد. ما اين مصيبت را به مقام محترم رياستجمهوري و برادرمان همكارمان در مجلس شوراي اسلامي و همه فاميل محترم خامنهاي تسليت عرض ميكنيم و اميدواريم خداوند به آنها صبر و اجر عنايت بفرمايد و نشان عمر پر بركت اين عالم رباني وجود فرزنداني مثل مقام رياستجمهوري و آقاي آسيد محمد خامنهاي و آقاي آسيد هادي خامنهاي هستند كه همه از بزرگان اين كشور و از خدمتگزاران دوران انقلاب و بعد از انقلاب هستند و آثار خير و بركت را ما در وجود اين برادرانمان هميشه داريم ميبينيم. از طرف همه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و مخصوصا نمايندگان استان خراسان ما به اين فاميل محترم تسليت عرض ميكنيم.» رجوع كنيد به كتاب «هاشميرفسنجاني، نطقهاي پيش از دستور سال ١٣٦٥، جلد ششم»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) ساعت ده به دفترم آمدم. آقاي [محمد] خزاعي نماينده رشت آمد و از آقاي [صادق] احسانبخش [نماينده ولي فقيه در استان گيلان و امام جمعه رشت] و طرفدارانش گله داشت.
آقاي رياضي مسوول كميسيون نظارت بر خريد سلاح آمد. از بيانضباطي وزارت سپاه شاكي بود. آقاي [جواد] مقصودي از ماندن تخممرغها در مرغداري و عدم اقدام وزارت بازرگاني براي مصرف آنها تلفني شكايت كرد؛ به نخستوزير گفتم. ظهر [منوچهر نيكروز] نماينده كليميان آمد و از سختگيريها براي خروج يهوديها از كشور گله داشت.
آقايان [عطاءالله] مهاجراني و نواب براي استمداد درباره حل مشكل ارجاع به داوري بينالمللي آمدند. شوراي نگهبان در مورد قراردادهاي قبل از انقلاب هم موكول به تصويب مجلس نموده و امام اين نظر را رد كردهاند.
عصر آقاي معيري [معاون نخستوزير] آمد. در مورد كار با فرانسويها درخصوص اصلاح روابط مشورت كرد. (نشريه «المجله» چاپ لندن در اين باره نوشت: يك هيات ايراني به سرپرستي آقاي «عليرضا معيري» معاون نخستوزير ايران هماكنون از پاريس ديدن ميكند. محافل وزارت امور خارجه فرانسه گفتند كه آقاي «معيري» همراه خود، نامههايي از مقامات ايراني براي همتاي فرانسوي آنها به پاريس آورده است. اين محافل ميافزايند هيات ايراني با مقامات فرانسوي در مورد تمامي مسائل موجود ميان دو كشور ايران و فرانسه، ازجمله مساله گروگانها در لبنان، مساله يك ميليارد دلار وام شاه به فرانسه، مساله روابط عراق و فرانسه، مخالفان ايراني مقيم پاريس و نيز زندانياني كه به جان «شاپور بختيار» سوءقصد نافرجام كرده بودند، گفتوگو خواهد كرد. در مورد گروگانها در لبنان، فرانسويها ديگر معتقد شدهاند به جز تهران كسي نميتواند بر ربايندگان در لبنان، تاثيري بگذارد. به دليل اينكه اين گروگانها بنا به گفته يكي از مقامات فرانسه به صورت «سمبل ملي فرانسه» درآمدهاند و نيز به دليل اينكه توسل به زور براي نجات جان آنها، شايد به مرگشان منجر گردد، پاريس براي آزادي اين گروگانها روش انجام مذاكرات با تهران را ترجيح داده است. برخي از ناظران معتقدند فرانسويها يك معامله شامل مسائل زيادي براي بحث و بررسي آن با ايرانيها، در دست دارند. ازجمله اين مسائل ميتوان از مساله گروگانها، مساله مخالفان رژيم ايران و مساله يك ميليارد دلار نام برد. براساس اين معامله پاريس بايستي آزادي عمل مخالفان رژيم ايران همچون «بنيصدر» و «مسعود رجوي» و «شاپور بختيار» را محدود نمايند و نيز يك ميليارد دلار شاه «معدوم» را به صورت كمكهاي اقتصادي پس از پايان جنگ، در قبال آزادي گروگانهاي موجود در لبنان، به تهران برگرداند. به نظر ميرسد كه ميزان فعاليت گروههاي مخالف رژيم ايران در پاريس كاهش يافته است. در حال حاضر گفتوگوها ميان دو كشور ايران و فرانسه دقيقا در مورد اين معامله صورت ميگيرد. اما داستان يك ميليارد دلار چيست؟ در نيمه دهه هفتاد، شاه از يكي از شركتهاي آلماني خواست تا يك نيروگاه اتمي در ايران، احداث نمايد. همچنين از فرانسه درخواست نمود تا اين كشور با خريد چندين سهم از سهام يك شركت اروپايي كه در زمينه توليد «اورانيوم» فعاليت ميكند و فرانسه بزرگترين سهامدار آن به شمار ميرود، موافقت كند. كشور فرانسه در اين زمينه موافقت خود را اعلام نمود. شاه براي جبران لطف و محبت اين كشور، يك وام يك ميليارد دلاري براي سرمايهگذاري در زمينه انرژي، در اختيار رژيم فرانسه قرار داد. اين داستان يك ميليارد دلار بود. سومين شرط ايران همان خودداري رژيم فرانسه از ارسال اسلحه به عراق است. در اينجا سوال مطرح ميشود كه آيا رژيم فرانسه با ٣ شرط ايران موافقت خواهد كرد؟
در اظهار «ژاك شيراك» نخستوزير فرانسه آمده است: «پاريس خواهان ادامه گفتوگو با «ايران» كشور بزرگي كه فرانسه هيچگونه دشمني با آن ندارد، ميباشد و در عين حال خواهان حفظ و ادامه روابط دوستي و همكاري با كشور عراق نيز ميباشد.» اظهارات نخستوزير فرانسه بيانگر اين است كه رژيم پاريس اكنون براي ايجاد توازن در روابط ديپلماتيك خود يا تهران و بغداد، تلاش زيادي مبذول ميدارد. برخي از محافل فرانسه بر اين عقيده هستند كه پاريس راهي جز آميختن تلاشهاي خود با تلاشها براي برقراري صلح ميان بغداد و تهران، ندارد. آيا پاريس دست به طرح تازهاي در اين زمينه ميزند و آيا در اين امر موفق ميشود؟ تمامي دلايل نشان ميدهند كه ايران هرگونه طرحي را در جهت برقراري صلح با عراق رد كرده و بر شرايط خود اصرار خواهد نمود، به ويژه اكنون كه توانسته است قسمتي از قدرت نظامي و روابط سياسي خود با ديگران را دوباره به دست بياورد. آن وقت پاريس خود را ناگزير به اتخاذ موضع سابق خود مبني بر تاييد عراق و دست كشيدن از برقراري توازن در ديپلماسي و يا تسليم در برابر شرايط ايران، خواهد يافت.) حاضر شدهاند سيصدوپنجاه ميليون دلار از بدهي را فعلا بپردازند. [آقاي محمدجواد ايرواني] وزير اقتصاد آمد. گزارش مشكلات كاركرد با بانكها را داد و مدعي بود كه اشكالها ناشي از سياست دكتر نوربخش [رييس بانك مركزي] است. به فكر تعويض ايشان است.
مسوولان دفاتر نمايندگي امام در سپاه آمدند. از مشكل عدم هماهنگي با فرماندهي و تعيين نشدن نماينده به جاي شهيد محلاتي و نياز به كار فرهنگي بيشتر در جبههها گفتند. براي آنها مفصلا صحبت كردم. (در اين ملاقات كه مسوولان دفاتر نمايندگي امام در سپاه پاسداران، ستاد مركزي، نواحي و قرارگاهها حضور داشتند، آقاي هاشمي با تشريح اهميت نقش اين دفاتر در سازماندهي نيروها، بر ضرورت شركت فعال روحانيون در جبههها تاكيد كرد. در بخشي از سخنراني آمده است: «اگر بنا باشد سپاه هميشه حافظ انقلاب باشد، نياز به فداكاري و ايثارگري دارد و روحيه ايثارگري، همواره نياز به هدايتگر و معلم دارد. از بير ون، حضرت امام اين نياز را رفع ميكنند و از درون افرادي مانند شما، اين تركيب را حفظ ميكنند، اگر تا ديروز مثلا هزار روحاني به جبههها اعزام ميشد، امروز بايد چهار برابر آن به جبهه اعزام شوند و در اين رابطه از روحانيان سطح بالا و از جامعه مدرسين هم استفاده كنيد و در جبههها، ضمن رسيدگي به واحدها، به واحدهاي ارتش هم سر بزنيد.» رجوع كنيد به كتاب «هاشميرفسنجاني، سخنرانيهاي سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧)
آقاي [كمال] خرازي آمد. پيشنهادهاي جديد تبليغاتي داشت و از عدم همكاري سپاه گله ميكرد. آقايان [علي] يونسي و [مصطفي] پورمحمدي آمدند و گزارش كاركرد دادگاه تخلفات جنگي را دادند. براي ادامه كار سياست مشخص خواستند كه بحث شد. آقاي محسن رضايي اطلاع داد امروز جبهه مهران آرام بود و خبرنگاران خارجي ديدار كردهاند. شب مهمان آيتالله موسوياردبيلي بوديم. درباره روابط با فرانسه و قيمتها (اداره آمار اقتصادي بانك مركزي جمهوري اسلامي در گزارشي اعلام كرد كه شاخص بهاي عمدهفروشي كالاها در ايران در خرداد ١٣٦٥ نسبت به ماه قبل، ٤ درصد افزايش داشته است. اين شاخص در مقايسه با رقم خرداد سال قبل ١٦ درصد ترقي نشان ميدهد. براساس اين آمار، متوسط شاخص بهاي عمدهفروشي كالاها در ايران طي سه ماه اول سال ٦٥ به ميزان ٤/١٢ درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل افزايش يافته است. در ادامه اين گزارش، افزايش قيمت بسياري از كالاهاي اساسي در مدت مذكور مورد تاييد قرار گرفته است.) بحث شد.
دوشنبه ١٦ تير ١٣٦٥ / ٢٩ شوال ١٤٠٦ / ٧ جولاي ١٩٨٦
در منزل بودم. تا ظهر وقتم به مطالعه گزارشها و انجام تلفني كارها صرف شد. معمولا روزهايي كه در منزل هستيم، كارها را به خانه ميآورم. عصر آقاي [علي] فلاحيان [معاون وزير اطلاعات] آمد. توضيحاتي درباره اقدامات وزارت داد و درباره برنامههاي آينده مشورت كرد. از اينكه مسووليت معاونت امنيت داخلي از ايشان گرفته شده، ناراضي است.
آقاي رفيقدوست و مسوول صنايع نظامي سپاه آمدند. دو سه ساعت مذاكره كرديم. قسمت عمده وقت را برنامه توليد وسايل دفاع در مقابل اسلحههاي شيميايي گرفت. پيشرفتهاي قابل توجهي در امر پلسازي، قايقسازي و توليد وسايل دفاع داشتهاند. در ساخت مهمات به شيوه ريختهگري به جاي روش معمول كشش و در امر ساخت وسايل نيروي دريايي و زيردريايي، ابتكارات جالبي دارند. آقاي محسن رضايي اطلاع داد، امروز درگيريهاي محدودي در جبهه بوده است.
سهشنبه ١٧ تير ١٣٦٥ / ٣٠ شوال ١٤٠٦ / ٨جولاي ١٩٨٦
تا ساعت دهونيم در جلسه علني بودم. اطلاع دادند كه نيروهاي ما در حمله به ارتفاعات جنوب قلاويزان در خاك عراق، پيروزيهاي مهمي به دست آوردهاند.
در دفترم تا ظهر چند ملاقات داشتم. آقايان آقامحمدي و كمالي آمدند. امام جمعه پاوه از برخورد شهردار پاوه شكايت داشت. آقاي نوراني از قم، مدعي تحقيقات وسيع درباره خواص داروهاي گياهي بود و كمك ميخواست. قرار شد از طريق دانشگاه آزاد اسلامي رسيدگي و در صورت مفيد ديدن كمك كنيم.
عصر آقاي حافظ رياض از علماي پاكستان با جمعي از طلاب آمدند و درباره اوضاع پاكستان توضيحاتي دادند. مدعي بودند طرفداران خانم [بينظير] بوتو در پاكستان، بيشتر از حاميان جناح حاكمند. محرومان هم حامي حزب مردم هستند و درباره موضع شيعه در مقابل دو طرف مشورت كرد.
در جلسه فاتحه براي ابوي آيتالله خامنهاي در مدرسه شهيد مطهري شركت كردم. دكتر [هادي] منافي و همكارانش در [سازمان حفاظت از] محيط زيست آمدند و از مشكلات كارشان و خطرهاي عدم مراعات مقررات محيط زيست گفتند. تاكيد كردم مساله تالاب انزلي را حل كنند.
اطلاعات ارتش آمدند. براي آنها سخنراني كردم. (در اين ديدار كه مسوولان واحد حفاظت و اطلاعات ارتش جمهورتي حضور داشتند، آقاي هاشمي با اشاره به حساسيت ارتش در نظامهاي سياسي، به ويژه در جمهوري اسلامي كه به خاطر اهداف انقلابي و اسلامي خود مورد هجوم دشمنان قرار دارد، بر مسووليت خطير ارتش در حفاظت از مرز و بوم تاكيد كرد و گفت: «نفوذ دشمن در همه جا خطرناك است، اما در ارتش بيشتر از جاهاي ديگر ميتواند مضر باشد و سلامت محيط ارتش، مسالهاي است كه سلامت كشور كمك ميكند و خيال مردم را راحت ميسازد. چرا كه مردم با وجود ارتش صالحي كه مرزهايشان را حفظ ميكند، آسوده زندگي كرده و در تلاشها شركت ميكنند.» رجوع كنيد به كتاب «هاشميرفسنجاني، سخنرانيهاي سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) آقاي خسرو تهراني آمد و از كيفيت برخورد با او و رفقايش در جريان رسيدگي به پرونده انفجار نخستوزيري شاكي بود. (آقاي خسرو قنبري تهراني يكي از مبارزان مسلمان قبل از انقلاب بود كه به خاطر مبارزه با رژيم ستمشاهي، سالهايي را در زندان گذراند. وي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در سال ١٣٥٩ با حكم شهيد محمدعلي رجايي به سمت معاون نخستوزير رئيس دفتر اطلاعات و تحقيقات نخستوزيري منصوب شد و به كشف و خنثيسازي توطئههاي ضد انقلاب و برخورد با عوامل جاسوسي پرداخت. آقاتهراني اين سمت را در كابينه آيتالله مهدويكني و مهندس ميرحسين موسوي نيز حفظ كرد و تا سال ١٣٦٣ كه عملا وزارت اطلاعات تشكيل شد، اين وظيفه را به انجام رساند. وي پس از حادثه هشتم شهريور و شهادت محمدعلي رجايي و محمدجواد باهنر در پرونده مربوط به اين حادثه مدت كوتاهي بازداشت شد. پرونده مزبور در سال ٦٥ به دستور امام خميني(ره) مختومه گرديد. عامل سوءقصد هشتم شهريور فردي به نام مسعود كشميري بود كه متواري گرديد. دكتر تهراني در دولت آقاي محمد خاتمي، مشاور رئيسجمهور بود.)
سرهنگ ترابي آمد و طرح تصرف اسكلههاي البكر والعميه عراق را توسط نيروي دريايي آورد. گفتم با سپاه هماهنگ نمايند. تا ساعت ٩ شب در دفتر كارم كارها را انجام دادم. امروز كسالت داشتم؛ كمي تب و خستگي.
جمعه ٢٠ تير ١٣٦٥ / ٣ ذيقعده ١٤٠٦ / ١١ جولاي ١٩٨٦
در منزل بودم. امامت جمعه [در تهران] را آقاي موسوياردبيلي اقامه كردند. پيش از ظهر احمد آقا آمد. در مورد متن حكم امام درخصوص تعيين صياد [شيرازي] و [محسن رفيقدوست] وزير سپاه در شورايعالي دفاع مذاكره كرديم.
عصر مصاحبه مفصلي با مجله پاسدار اسلام [ارگان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم] درباره جنگ داشتم. (اين مصاحبه با عنوان «نقش توطئهها در تسريع پيروزي نهايي» منتشر شد و در آن مطالبي درخصوص توطئه سقوط قيمت نفت، اهميت فتح فاو، وضعيت جبهههاي جنگ، ستاد پشتيباني جنگ، وضعيت اقتصادي كشور و نتيجه توطئه دشمنان مطرح شده است. در بخشي از اين مصاحبه كه جنجال بسياري به پا كرد، آمده است: «كشورهاي جنوب خليج فارس كه حامي عراق هستند و عراق از منابع نفتي آنها تغذيه ميكند، بايد بدانند كه اگر بنا شد مراكز اقتصادي زده شود، آنها را هم به حساب عراق خواهيم گذاشت و اگر بنا شد عراق از پول نفت عربستان و كويت و يا كشورهاي ديگر، اسلحه بخرد و مراكز نفتي ما را مورد هجوم قرار دهد، ما آنها را خواهيم زد. ما الان كشتيهاي آنها را در آب ميزنيم ولي اگر لازم شد همان كاري كه در كركوك كرديم، با كشورهاي حامي صدام ميكنيم، چون ديگر براي ما فرقي نميكند.» اين مصاحبه در شماره مرداد به چاپ رسيد و بازتاب بسيار زيادي در محافل سياسي دنيا داشت. بخشي از اين بازتابها در پاورقي خاطرات روز ١٠ مرداد درج شده است. رجوع كنيد به كتاب «هاشميرفسنجاني، مصاحبههاي سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) تلفني اطلاع دادند كه نيروي دريايي براي تصرف اسلكه العيه آماده عمليات شده ولي نيروي هوايي نتوانسته ماموريت خود را انجام دهد و نواخت توپخانه سپاه هم قوي نيست.
شنبه ٢١ تير ١٣٦٥ / ٤ ذيقعده ١٤٠٦ / ١٢ جولاي ١٩٨٦
از برنامه تسخير اسكله العميه استخبار كردم. معلوم شد نتوانستهاند تصرف كنند، اما مدعي هستند كه يك هواپيما و دو هليكوپتر عراق را سرنگون و دو قايق را غرق كردهاند. (اطلاعيه شماره ٢٥٢٩ ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران حاكي است كه در ساعت ٣٠/٢٢ امشب «اسكله العميه عراق مورد حمله تكاوران نيروي دريايي ارتش قرار گرفت و به تاسيسات آن خسارتهاي بسياري وارد شد. دو فروند از واحدهاي شناور دشمن نيز در اين عمليات با آتش شناورهاي نيروي دريايي جمهوري اسلامي منهدم شدند.»
طبق طرح عمليات مذكور، كه قبلا در جلسهاي با شركت فرماندهان نيروي هوايي و ستاد مشترك ارتش، پاسداران و آقاي هاشمي بررسي شده بود – ميبايست ٨ قايق «اف. اچ. سي» به همراه يك يا دو فروند «روتورگ» به اسكله حمله ميكردند و چند فروند «روتورگ» و «ميني روتورگ» مسلح به توپ ٢٣ و ١٠٦ ميليمتري پشتيباني نزديك آنها را انجام ميدادند. يك شناور «اف.اچ.سي» به همراه ٥ فروند «ريجندر» مسوول تامين دهانه خور عبدالله بودند تا آن را ببندند و همين تعداد شناور نيز وظيفه داشتند كه بين دو اسكله البكر والعميه (حدود ١١ كيلومتر) پخش شوند تا از نزديك شدن شناورهاي دشمن به اسكله العميه جلوگيري كنند. پيشبيني شده بود كه دو يا سه ناوچه موشكانداز «كلاس پيكان» از نوع «لاكومپاتان» براي پشتيباني آتش – از دور – شناورهاي عملكننده، به منطقه آورده شوند. براساس پيشبينيها تلاش شد كه براي فريب دشمن از هدفهاي كاذب استفاده شود و به اين منظور يك كشتي مستعمل جهت پدافند به منطقه وارد شد.
برخلاف اين طرح، تكاوران نيروي دريايي ارتش با شروع عمليات، پيش از رسيدن به اسكله، از راه دور به تيراندازي و شليك پرداختند و پس از مدتي اجراي آتش، همه آنها – بيهيچ آسيبي– عقبنشيني كردند. بدينترتيب عمليات بدون دستيابي به اهداف تعيين شده، به اجراي آتش متقابل از راه دور منحصر شد. گفتني است كه در اطلاعيه ستاد مشترك ارتش آمده است كه همزمان با عمليات مذكور، شناورها و يگانهاي پدافند هوايي نيروي دريايي ارتش يك هليكوپتر «سوپر فرلئون» و يك «ميگ ٢٣» ارتش عراق را سرنگون كردند.
دشمن در مقابل اقدامات مذكور، در شب عمليات با عبور دادن دو شناور از خور عبدالله به منظور كمكرساني به نيروهاي خود در اسكله و همچنين شليك ٥ موشك به طرف نيروهاي خودي، تاكيد كرد كه با هرگونه حمله به اسكلههاي «العميه» و «البكر» به شدت مقابله ميكند. در اين باره، عراق در اطلاعيه نظامي شماره ٢٢٨٩ خود اعلام كرد: «در ساعت ٢٣ يك نيروي دشمن متشكل از چند قايق بزرگ و متوسط قصد نفوذ به بندر العميه را داشتند كه در درگيري با نيروهاي ما ٦ قايق متوسط، يك كشتي فرماندهي، يك قايق توپدار و تعداد زيادي قايق كوچك كه حامل افراد نيز بودند منهدم شدند. همچنين يك يدككش بزرگ دريايي در حال خروج از جزيره خارك، هدف قرار گرفت و منهدم شد. راديو آمريكا نيز در انعكاس اين عمليات گفت كه واحدهاي توپخانه سالحي ايران تاسيسات نفتي عراق را در جنوب آن كشور گلولهباران كردند و خسارتهاي فراواني به آنها وارد كردند.»)
در جلسه علني مجلس شركت كردم. طرح دو فوريتدار كيفيت انتخاب حقوقدانان شوراي نگهبان مطرح بود. صفبندي جدي و جو مجلس پشيماني بود. هدف صاحبان طرح، مبارزه با انتخاب شدن آقايان دكتر [محمدعلي] هادي و [سيدمحمد] اصغري و [گودرز] افتخار جهرمي است. با كنترل شديد، جلسه را اداره كردم. كليات طرح رد شد.
نامه پاسخ [آقاي ريشهري] وزير اطلاعات درخصوص جعلي بودن اسنادي كه اخيرا عليه دكتر هادي پخش شده، رسيد. گفتم آن را بين نمايندگان توزيع كنند. خوشحال شد.
ساعت سهونيم بعدازظهر جلسه هياترييسه مجلس خبرگان در دفترم تشكيل شد. دستور جلسه را تنظيم كرديم. از ساعت چهار تا هفتونيم جلسه خبرگان داشتيم. مساله لزوم مرجعيت فعلي رهبر يا عدم لزوم آن مطرح بود. شام را با اعضاي خبرگان در سالن كتابخانه مجلس خوردم.
تا دير وقت كارهاي دفترم را انجام دادم و گزارشها را خواندم. با نخستوزير و آقاي موسوياردبيلي در مورد نحوه بترخورد با پزشكاني كه تهديد به اعتصاب ٢٤ ساعته كردهاند، صحبت كردم.
يكشنبه ٢٢ تير ١٣٦٥ / ٥ ذيقعده ١٤٠٦ / ١٣ جولاي ١٩٨٦
در جلسه علني امروز مجلس، انتخابات اعضاي حقوقدان شوراي نگهبان، هيجان زيادي داشت. كشاكش بين دو جناح بود و در مورد دكتر هادي، بالاخره با تفاوت دو راي – نودوپنج در مقابل نودوهفت – او شكست خورد.
ساعت ده صبح به جلسه شورايعالي ستادهاي پشتيباني جنگ رفتم. در مورد اعزام دانشجويان تربيت معلم و دادن وام به ستادهاي پشتيباني و… تصميماتي اتخاذ شد. آقاي خامنهاي مريض بود، به عيادت ايشان رفتم. ظهر سرهنگ جمالي برنامه آينده نيروي زميني را گفت. او عازم ژنو است.
عصر مجلس خبرگان جلسه داشت. سپس هياترييسه خبرگان در دفترم جلسه داشت. قرار شد سند تنظيم شده درباره رهبري آيتالله منتظري به امام و آقاي منتظري داده شود و خبر آن پخش شود.
ناخدا [محمدحسين] ملكزادگان فرمانده نيروي دريايي آمد. گزارش حمله ناموفق به اسكله العميه را داد. مدعي است تجربه خوبي كسب كرده و فهميده است تكاوران موجود نيرو، عرضه كاري از اين قبيل را ندارند و بايد عوض شوند، ولي كار بخشي ديگر خوب بوده است. وزراي سوريه به ملاقات آمدند. (پروتكل فروش ٥/٢ ميليون تن نفت به سوريه امضا شد. بر اساس موافقتنامه جديدي كه در پايان سومين دور مذاكرات هيات نفتي سوريه با وزير نفت ايران امضا شد، مقرر گرديد كه جمهوري اسلامي ايران طي شش ماه از اكتبر ١٩٨٦ تا پايان مارس ١٩٨٧ (از نيمه مهر ١٣٦٥ تا نيمه فروردين ١٣٦٦) به ميزان ٥/٢ ميليون تن نفت به سوريه بفروشد. اين هيات بلندپايه تجاري، نفتي، صنعتي و مالي سوريه با شركت وزير اقتصاد و تجارت خارجي، وزير صنايع، وزير نفت و ثروتهاي معدني و تني چند از مقامات دولتي سوريه براي سفري يك هفتهاي، از ١٤ تيرماه به ايران آمدهاند. راديو بيبيسي ضمن انعكاس خبر توافقنامه نفتي دو كشور (ايران و سوريه) گفت: «طبق قرارداد قبلي، ايران سالانه ٦ ميليون تن يا روزانه ١٢٠ هزار بشكه نفت در اختيار سوريه قرار ميداد كه ٢٠ هزار بشكه آن بهطور رايگان و ١٠٠ هزار بشكه ديگر در روز با نرخ تخفيفي به سوريه صادر ميشد، اما سقوط قيمت نفت، اخلال در جريان صدور نفت ايران و مشكلات سوريه در پرداخت بهاي نفت خريداري شده، اين قرارداد را با مشكلاتي روبهرو ساخت.» اين منبع افزود: «آنچه مسلم است معامله جديد در مقايسه با قرارداد قبلي، حاوي امتيازات كمتري براي سوريه است.» بيبيسي اين امتياز ايران به سوريه را عمل متقابل ايران در مقابل برخورداري از حمايت سوريه در جنگ و بستن لوله نفتي عراق در سوريه، اعلام كرد.)
شب مهمان نخستوزير بوديم و بيشتر درباره نطق آقاي خامنهاي در كنگره غيرمتعهدها در زيمبابوه بحث بود. درباره اعتصاب احتمالي پزشكان براي حمايت از [سازمان] نظام پزشكي هم صحبت كرديم. (اعتراض سازمان نظام پزشكي و تهديد به اعتصاب ٢٤ ساعته پزشكان به مطرح شدن لايحه جديد نظام پزشكي در مجلس شوراي اسلامي بود. در اطلاعيه گروه آمده است: «لايحه جديد نظام پزشكي، جامعه پزشكي را به اسارت مقامات اجرايي در ميآورد.» اين اقدام در وضعيت خاص كشور امري مشكوك تلقي شد و با هماهنگي دستگاه قضايي، نخستوزير طي حكمي هياتمديره نظام پزشكي مركزي و شهرستانها را به علت عدم صلاحيت منحل كرد و دكتر هادي منافي را تعيين تكليف قطعي اين سامان به سرپرستي سازمان نظام پزشكي ايران منصوب نمود. دكتر حفيظي از بنيانگذاران سازمان نظام پزشكي و دبيركل آن بوده است.) امروز عصر توسط [ابراهيم] اسرافيليان به من متوسل شدند كه دكتر حفيظي آزاد و به حرفهايشان توجه شود. گفتم پس از لغو تصميم اعتصاب، ميتوانند براي مذاكره بيايند. شب در مجلس ماندم. (در اين روز جنگندههاي عراقي نفتكش قبرسي «آچيلس» را مورد حمله قرار دادند. اين نفتكش كه ٢٦٩ هزار تن ظرفيت دارد، در حالي كه به منظور بارگيري عازم جزيره خارك بود، هدف يك موشك اگزوسه هواپيماهاي عراقي قرار گرفت و دچار آتشسوزي شد كه پس از مهار آتش به مسير خود ادامه داد.)
دوشنبه ٢٣ تير ١٣٦٥ / ٦ ذيقعده ١٤٠٦ / ١٤ جولاي ١٩٨٦
از ساعت هشت صبح تا ظهر جلسه مجلس خبرگان داشتيم. آقاي [صادق] خلخالي در نطق پيش از دستور در جواب آقاي [احمد] آذري[قمي]، حرفهاي تندي گفت. عصر آقايان [محمدمهدي] دستغيب و [غلامحسين] جمي امام جمعه آبادان آمدند. با آقاي جمي درباره جنگزدگان و حفظ نخلهاي آبادان مذاكره شد.
آقاي شيرازي امام جمعه مشهد آمد و از دخالتها در امور اجرايي استان و مخصوصا كميته و استانداري گله داشت. توصيه به همكاري و رفاقت كردم. آقاي [مصطفي] ايزدي [فرمانده قرارگاه حمزه] آمد و از عمليات مهران گزارش داد. از خودمحوريها در سپاه و عدم مراعات ضوابط گله داشت و به ايجاد كنترل از طرف امام در سپاه توصيه ميكرد.
آقاي سرگرد دادبين آمد. از باند حجتيه در ارتش اظهار نگراني كرد و درباره فرمانده نيروي زميني در آينده حرفهايي داشت و از حساسيت ارتشيها گفت. آقاي [فريدون] مهدينژاد آمد. درباره اوضاع پاكستان، هند، قبرس و لبنان بحث شد.
شب همراه اعضاي مجلس خبرگان، جامعه روحانيت مبارز، شوراي نگهبان و شورايعالي قضايي مهمان رئيسجمهور بوديم. آقاي مشكيني [رييس مجلس خبرگان رهبري] و من براي حضار صحبت كرديم. (آقاي هاشمي در جمع اعضاي مجلس خبرگان رهبري – در ضيافت شامي كه آيتالله خامنهاي رئيسجمهور براي آنان تدارك ديده بود – اظهار اميدواري كرد كه طبق يك طرح جديد و آيندهاي نزديك، جنگ به جايي برسد كه تمام حقوق جمهوري اسلامي تامين شود. در بخشي از اين سخنراني آمده است: «عمليات فاو و مهران به دنيا ثابت كرد كه ما توانايي پايان جنگ را از طريق نظامي داريم… برنامهريزي ما براي خاتمه جنگ بسيار جدي است. طبق طرح جديد قرار بر اين است كه سپاه حداقل ٥٠٠ گردان مجهز را براي اجراي عمليات آماده كند و نيروهاي ارتش نيز با امكانات اضافي، تواناييهاي خود را بيشتر و قويتر نمايند. در گام بعدي ١٠٠٠ گردان توسط سپاه تجديد سازمان خواهد شد. اين طرح بسيار جدي است و كار فراوان و فشردهاي را لازم دارد كه مسائل مالي، تسليحاتي و آموزشي آن تامين شده و با توكل به خدا با موفقيت اجرا خواهد شد.»)
رييسجمهور اطلاع دادند كه امام به نخستوزير فرمودهاند كسي را به جاي رئيس نظام پزشكي نصب كنند و ايشان دكتر [هادي] منافي را نصب كرده است. احمد آقا اطلاع داد كه آقاي منتظري مخالف سختگيري و شدت عمل نسبت به پزشكان اعتصابي است.
امروز جمعي از پزشكان به عنوان اعتراض به لايحه نظام پزشكي، دست از كار كشيده بودند ولي امام به آقاي منتظري پيغام دادهاند كه در اين امر دخالت نكنند، تا نيروهاي امنيتي و قضايي وظيفه خود را انجام دهند. شب در مجلس ماندم. (در اين روز امام خميني(ره) فرمانده كل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي، طي حكمي دو عضو جديد به شورايعالي دفاع افزودند. متن حكم حضرت امام چنين است: «بسمالله الرحمن الرحيم. براي فعال كردن هرچه بيشتر و بهتر قواي مسلح كشور ضرورت دارد از تجربه اشخاصي كه در متن مسائل جنگ بودهاند، استفاده هرچه بيشتر شود. بدينترتيب سبب سركار سرهنگ صياد شيرازي و وزير سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را تا پايان جنگ به عضويت شورايعالي دفاع منصوب مينمايم، از خداوند متعال توفيق همگان را در خدمت به اسلام و كشور مسالت مينمايم. روحالله الموسوي الخميني، ٢٣ تيرماه ١٣٦٥.» رجوع كنيد به كتاب «صحيفه امام»، جلد بيستم، صفحه ٧٣، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره).)
سهشنبه ٢٤ تير ١٣٦٥ / ٧ ذيقعده ١٤٠٦ / ١٥ جولاي ١٩٨٦
صبح در جلسه علني مجلس شركت كردم. ساعت ٩ صبح به دفترم آمدم. آقاي شاملو از اداره قوانين مجلس براي كارهاي اداري آمد. سعيدالذاكرين [معاون روابط عمومي مجلس] براي كسب اجازه انتقال به شركت نفت آمد.
آقاي ريشهري آمد و درباره باندي كه بخشنامه به نفع ارتش و عليه سپاه پخش ميكنند، مذاكره كرديم. تا حدودي به آنها رسيدهايم. از موفقيتهايي در نفوذ در عناصر ضد انقلاب و نيز از ضربهاي كه امروز در خاك عراق به نيروهاي قرارگاه رمضان وارد آمده گزارشي داد.
پيش از ظهر در جلسه شورايعالي پشتيباني جنگ شركت كردم. ظهر سفرا و كاردارانمان در كشورهاي آفريقايي و عربي آمدند. براي آنها صحبت كردم. (در بخشي از اين سخنراني آمده است: «از مجموعه برخوردها و شرايط كشور ما و منطقه و دنيا، من احساس ميكنم كه دنيا و آنها كه امكانات و نظراتشان در دنيا سرنوشتساز است. در مورد ما بر سر دو راهي قرار گرفتهاند و اين پا و آن پا ميكنند. گاهي به طرف ما تمايل پيدا ميكنند و گاهي ضد ما ميشوند. جمهوري اسلامي يك واقعيت است كه دنيا بايد با آن كنار بيايد.» رجوع كنيد به كتاب «هاشميرفسنجاني، سخنرانيهاي سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) عصر آقايان هادي و روحاني آمدند. درباره تحسين روابط با فرانسه و انگليس و اجازه به انگليس براي معرفي سفير تاكيد داشتند.
عصر مجلس خبرگان جلسه داشت. بحث با اصرار آقاي خامنهاي بر لزوم عدم تفكيك رهبري و مرجعيت متمركز شد و ناتمام ماند. شب جمعي از نمايندگان كه عازم اردوگاه آموزش نظامي براي رفتن به جبهه هستند، آمدند. (در اين ملاقات ابتدا مسوول بسيج نمايندگان مجلس شوراي اسلامي گزارشي از فعاليتهاي انجام شده و استقبال نمايندگان از اين امر و نحوه آموزش ارائه كرد. سپس آقاي هاشمي در سخناني گفت: «با توجه به تصميمات متخذه در جهت خيزش عمومي براي پايان دادن به جنگ و پيروزي در ميدان نبرد در سال جاري، اعزام نمايندگان براي ديدن دوره و حضور آنان در قرارگاهها يا لشگرها ميتواند تاثير بسيار مثبتي در اين راستا داشته باشد.» رجوع كنيد به كتاب «هاشميرفسنجاني، سخنرانيهاي سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) آقاي [صادق] احسانبخش امام جمعه رشت آمد. از نيازهاي استان [گيلان] گفت، از جمله تامين نيازهاي كارخانههاي چاي و… آقاي عليمحمد دستغيب آمد. از تعادل خودش در برخورد با آقاي [محيالدين] حائري [شيرازي] گفت و از تندي برادرش [آقاي محمدمهدي دستغيب] و [احمد] نجابت گله داشت. شب در مجلس ماندم.
چهارشنبه ٢٥ تير ١٣٦٥ / ٨ ذيقعده ١٤٠٦ / ١٦ جولاي ١٩٨٦
تا هنگام تنفس در جلسه علني ماندم. گرمازده و خسته بودم. آقاي هادي غفاري به دفترم آمد و از روزنامه رسالت و خط مقابل اظهار ناراحتي كرد.
نامهاي در مورد آموزش سريع پرسنل ضد هواييها و ساحل به درياها به نخستوزير چين نوشتم كه آقاي [حميد] ميرزاده [معاون نخستوزير] به چين ببرد. عصر در جلسه مجلس خبرگان شركت كردم. بحث عدم تفكيك مرجعيت از رهبري مطرح بود. گرچه به نتيجه مصوب رسمي نرسيديم، ولي در پايان راي تمايل حضار به لزوم وحدت رهبر و مرجع اظهار شد.
شب سران قوا و احمد آقا مهمان من بودند. در اين جلسه درباره فرمانده نيروي زميني بحث كرديم كه قرار شد آقاي [حسين] حسنيسعدي باشد. درباره كالاهاي [مانده] در خارج بحث شد و هم درباره پيشنهادي درخصوص دادن چند ميليارد نقد دلار به ايران كه نفت آن را در سالهاي بعد ببرند. (در مقابله با وضعيت نابسامان اقتصاد، برخي تلاشهاي به ثمر رسيده ايران مورد توجه محافل اقتصادي جهان قرار داشت: از جمله به گزارش نشريه اقتصادي «ميدل ايست اكونوميست»، صادرات نفتي جديد ايران از پايانه نفتي «لارك» باعث كاهش نرخ بيمه نفتكشها در خليجفارس شده است. مطابق اين گزارش، كميته نرخبندي بيمه نفتي در لندن مركب از شركتهاي بيمه جهان اعلام كرده است كه اين كميته نرخ بيمه خود را از ٢٥ درصد به ١٠ درصد كاهش داده است. در حال حاضر صادرات نفتي ايران از جزيره «خارك» عليرغم حملات هوايي عراق بهطور عادي ادامه دارد و جمهوري اسلامي ايران روزانه يك ميليون و ٦٠٠ هزار بشكه نفت از اين پايانه صادر ميكند.
مفسران عليرغم به ثمر رسيدن اينگونه تلاشها و تداوم صدور نفت ايران در وضعيت به شدت مشكل جنگ كشتيها، غالبا ميگويند: ايران در تنگناي اقتصادي شديدي قرار دارد. «ديويد هرست»، مقالهنويس آمريكايي در اين باره مينويسد: «فشار مالي كه عراق را تاكنون سخت در تنگنا قرار ميداد، اكنون ايران را نيز بيش از هر زمان تحت فشار قرار داده و توليدات صنعتي و كشاورزي كماكان رو به تنزل است. لااقل ده ميليون بيكار و احتمالا حدود چهار ميليون تن كمكارند. ميزان تورم سالانه به حدود ٥٠ درصد ميرسد و فقط كمك كلان مالي دولت است كه از افزايش سرسامآور بهاي مواد غذايي جلوگيري ميكند و مردم را از عسرت و گرسنگي ميرهاند. اقتصاد ايران اكنون بيش از هر زمان ديگر متكي به عوايد نفت است. ماه مارس سال جاري (اسفند ١٣٦٤) مجلس بودجهاي به تصويب رساند كه مبلغ آن از عايدي نفت به ميزان ١٨ ميليارد و ٦٠٠ ميليون دلار بود ولي يك ماهونيم پيش وزير نفت اين امتياز را به دهونيم ميليارد دلار كاهش داد، حتي اين رقم بيش از حد خوشبينانه است. زيرا اگر ايران صدور نفت را درحد يك ميليون و ٧٠٠ هزار بشكه در روز نگاه دارد، با توجه به بهاي كاهش يافته نفت، احتمال نميرود كه از آن بابت در سال جاري بيش از پنج الي هفت ميليارد دلار نصيب كشور شود.»
ميتوان در بررسي اقتصادي فوق و نيز بررسيهاي عديده ديگر، تاثير قيمتها يا جنگ نفت عليه ايران را مشاهده كرد. به تدريج اين امري پذيرفتني ميگردد كه با اقدامات همهجانبهاي كه عمدتا در چارچوب جنگ اقتصادي عليه ايران و مهار پيروزيهاي همهجانبه در جنگ صورت گرفته است، قيمت نفت روزبهروز كاهش مييابد، اما اين سقوط هنوز امري عادي نشده است، فيالمثل روزنامه «لارپوبليكا» چاپ ايتاليا در شماره امروز خود نوشت: «بازار نفت ديوانه شده است، تمامي سطوح قيمتهايي كه كارشناسان تصور ميكردند ديگر پايينتر از آن نخواهد آمد، ماه به ماه و روز به روز شكسته ميشود. روز دوشنبه (٢٣/٤/١٣٦٥) نفت خام استخراج شده از درياي شمال (نفت برنت) به پايينترين قيمت خود در ١٢ سال اخير يعني به بشكهاي ٩ دلار رسيد و صبح ديروز (٢٤/٤/١٣٦٥) هر بشكه به قيمت ٨ دلار و ٨٠ سنت و بعدازظهر ديروز هر بشكه به قيمت ٨ دلار و ٦٥ سنت معامله شده است. در همين حال خبر رسيد كه نفت «دوبي» به بهايي كمتر از ٨ دلار به فروش رسيده است. از ژنو نيز خبرهايي مبني بر مبادله پاياپاي بينهايت با صرفه نفت و كالا بين ايران و اروپا مخابره شده است.») شب را در مجلس ماندم. تمام اين هفته به خانه نرفتم. براي فرماندهان ارتش و سپاه از امام وقت ملاقات گرفتم و ابلاغ كردم.
پنجشنبه ٢٦ تير ١٣٦٥/ ٩ ذيقعده ١٤٠٦ / ١٧ جولاي ١٩٨٦
به علت تاخير چند نماينده، جلسه با سه چهارم ساعت تاخير، رسمي شد. قبل از شروع از بينظمي نمايندگان انتقاد كردم و تهديد به اجراي كيفرهاي پيشبيني شده كردم. تا آخر در جلسه بدون تنفس ماندم و بعضي از مرخصيها را لغو كردم.
بعضي از نمايندگان آمدند و از حمايت شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز به اتفاق آرا از آقاي ناطق [نوري] اظهار ناراحتي كردند. دنبال راهي هستند كه اتفاق آرا نباشد كه به معناي حمايت من و آقاي خامنهاي از ايشان است.
عصر فرستادگان ويژه سرهنگ قذافي آمدند و پيشنهاد همكاري ما و ليبي براي مبارزه با توطئه سقوط قيمت نفت را داشتند. نكاتي مطرح كردم و قرار شد پس از بردن پيام ما براي آقاي قذافي جواب بدهند. آقاي كنگرلو آمد و پيشنهاد جديد آمريكاييها را درخصوص دادن امتياز براي جلب كمك ما به آزادي گروگانها را آورد. امشب بعد از يك هفته به منزل رفتم.
جمعه ٢٧ تير ١٣٦٥/ ١٠ ذيقعده ١٤٠٦/ ١٨ جولاي ١٩٨٦
تا ساعت ١٠ و نيم براي خطبهها مطالعه ميكردم. براي اقامه نماز به دانشگاه تهران رفتم.(آقاي هاشمي در خطبههاي نمازجمعه امروز ضمن تشريح وضعيت كنوني جنگ، كاهش قيمت نفت را توطئه استكبار جهاني و هدف آن را بازداشتن ايران از ادامه جنگ دانست و افزود: «امروز ما در بحبوحه يك مبارزه بسيار بسيار جدي و حياتي قرار گرفتهايم. استكبار غرب براي گرفتن يكي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي برنامهريزي كرده است و يك بخش آن اين است كه قيمت نفت را كه بر اثر انقلاب اسلامي بالا رفت و چند برابر شد، از ما بگيرد و تا امروز هم در اين كارش موفق بوده است. اين چند ماهه، دوره موفقيت اقتصادي غرب است و البته اين يك تهاجم اقتصادي صرف نيست، به خيال غرب يك تهاجم اقتصادي، سياسي و نظامي است و شايد كانون مبارزه ما باشيم ولي او ميخواهد كل منطقه را هم خلع سلاح كند. آنها با اين اقدام [كاهش قيمت نفت] ميخواهند با يك تير چند نشان بزنند و مهمترينش اين است كه ميخواهند دست ما را در جنگ تحميلي خالي كنند. ما در اين جنگ آنچنان برنامهريزي كردهايم كه اين توطئه را نيز شكست خواهيم داد و چنان كه آثار اين برنامه را در «فاو» و «مهران» ديدهايم، اين توطئه نيز نتيجه معكوس خواهد داشت. اين برنامه انشاءالله در آينده آثار عظيمتري از گذشته خواهد داشت.» ايشان ضمن اشاره به دستگيري يك جاسوس آمريكايي كه با پاسپورت ايتاليايي در ايران مشغول به كار بوده است، از اعلام اعتصاب جمعي از پزشكان، به عنوان اقدامي هم جهت با توطئه جهاني دشمنان براي بر هم ريختن وحدت كشور در وضعيت كنوني و بهرهبرداري از كمبودهاي ناشي از ذهنيت كنوني اقتصادي كشور نام برد و گفت: «دشمنان انقلاب فكر ميكنند جامعه ما به خاطر كمبود امكانات اقتصادي تاثيرپذيري خواهد داشت. آنها ميخواهند از عواملي كه خيال ميكنند در جامعه وجود دارد براي در هم ريختن وحدت جامعه استفاده كنند.» خواسته صنفي مورد قبول است اما مبارزه با انقلاب قابل قبول نيست. شما آن قدر امتياز داريد كه گرفتن امتياز از شما براي كيفر دادنتان كافي است. بنابراين جرياناتي كه آمريكا روي آنها حساب باز كرده، گمان نكنند كه از آب گلآلود ميشود ماهي گرفت» رجوع كنيد به كتاب «هاشمي رفسنجاني، خطبههاي جمعه سال ١٣٦٥، جلد دهم» دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧). عصر وقتم را بستگان گرفتنند. خانواده آشيخ محمد هاشميان، همشيره صديقه و بچههايش و نيز بچههاي مرحوم اخوي حاج قاسم آمدند. آقاي سرهنگ جمالي از سوئيس تلفني گفت سخنرانان سمينار كه كارشناسان قدرتهاي نظامي هستند، نوعا از شكست عراق و رفتني بودن صدام حرف ميزنند.
دوشنبه ٣٠ تير ١٣٦٥/ ١٣ ذيقعده ١٤٠٦ / ٢١ جولاي ١٩٨٦
دكتر وحيد [دستجردي رئيس جمعيت هلال احمر ايران] و دكتر [عليرضا] مرندي [وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي] و [عطاءالله] مهاجراني [معاون حقوقي و پارلماني نخستوزير] درباره لايحه نظام پزشكي كه قرار است در مجلس مطرح شود، تلفني صحبت كردند. معتقد بودند مسكوت بماند تا در آينده محكمتر شود. سرانجام قرار شد در دستور بماند.
آقاي [عليرضا] توكليبينا آمد. در مورد احياي [جزيره] كيش هم صحبت شد. عصر محمد – همشيرهزاده – آمد. اجارهنامه املاك نوق را به او دادم؛ چهار ساله از قرار سالي چهارصد هزار تومان اجاره دادهايم. شب بستگان عفت ميهمانمان بودند. كارها را از مجلس آوردند، انجام دادم. امشب بارش باران در تهران، هواي گرم را عوض كرد. (در اين روز خبرگزاري كويت از لندن درباره اقدام برخي از نمايندگان مجلس عوام انگليس درخصوص تحريم تسليحاتي دو طرف درگير در جنگ عراق و ايران گزارش داد. «در لندن اعلام شد نمايندگان مجلس عوام انگليس طرحي را پيشنهاد كردهاند كه طبق آن يك تحريم تسليحاتي عليه هر دو كشور درگير در جنگ خليج [فارس] اعمال گردد. در اين پيشنهاد كه از سوي ٧٨ تن از نمايندگان متشكل از تمامي جناحهاي مجلس اين كشور امضا گرديده، از دولت انگليس خواسته شده است كه اطمينان دهد هيچيك از سياستهايش موجب كمك به بقاي رژيم [امام] خميني نگردد. در اين پيشنهاد همچنين به ادعاي كميسيون حقوق بشر مجلس انگليس تحت عنوان «نقض حقوق بشر در ايران» اشاره شده است.» در ادامه گزارش آمده است: شاپور بختيار [رييس گروه موسوم به «جنبش مقاومت ايران»] ضمن حمايت از اين حركت مجلس انگليس اظهار اميدواري كرد كه دولت انگليس به فرياد مجلس عوام در اين خصوص گوش فرا داده و مطابق خواسته آن مجلس عمل نمايد.»)
سهشنبه ٣١ تير ١٣٦٥/ ١٤ ذيقعده ١٤٠٦ / ٢٢ جولاي ١٩٨٦
تا ساعت دهونيم صبح در جلسه علني ماندم. در دفترم به كارهاي جاري امور جنگ پرداختم. (ماهنامه آمريكايي «ريدرزدايجست» در گزارشي كه نويسنده آن آشكارا در پي كماهميت نماياندن تسليح و تجهيز فراوان عراق به دست دولتهاي غربي و دامن زدن به شايعات بياساس روابط تسليحاتي ايران و اسرائيل است، اعلام كرد كه دلالان سلاح با موافقت كشورهاي غربي در حال فروش حدود يك ميليارد دلار سلاح به كشورهاي خاورميانه و ازجمله ايران ميباشند. طبق گزارشي كه در شماره اخير اين نشريه آمده است، بعضي از دلالان اسلحه وابسته به شركتهاي قانوني هستند كه كالاهاي خود را با موافقت دولتهاي غربي به فروش ميرسانند. اين نشريه افزوده است: «حدود ٢٠٠ دلال و فروشنده اسلحه، كشورهاي قانونشكن خاورميانه ازجمله ايران و ليبي را از طريق اترش تامين ميكنند. علاوه بر آن، يك كمپاني دولتي صنايع فولاد به نام «وئست آلپين» قراردادي محرمانه به ارزش يك ميليارد دلار با ايران منعقد كرده است. استراليا نيز موافقت كرده است تا در مقابل نفت، كالا، مهمات و تجهيزات، از جمله توپ ١٥٥ ميليمتري به ايران تحويل دهد. سازمانهاي جاسوسي كشف كردهاند كه استراليا به عراق نيز مواد شيميايي صادر كرده است كه از آنها در كارخانجات توليد گاز سمي استفاده ميشود. در ميان كشورهايي كه در تجارت اسلحه شركت داشتهاند بعضي از اعضاي «ناتو» و همپيمانان نزديك آمريكا ازجمله فرانسه، اسرائيل و آلمانغربي نيز به چشم ميخورد، علاوه بر آن، نام ايتاليا و يونان نيز در ميان اين كشورها ديده ميشود. اسرائيل يكي از مهمترين منابع تامين اسلحه و مهمات براي ايران است. اسرائيل در سال ١٩٨٥ يك كمپاني اسرائيلي در «تلآويو» به دلالان ازجمله چندين ايراني پيشنهاد فروش موشكهاي هوا به هواي آمريكايي و تانك و تفنگ را ارئه كرد.» اين مجله آمريكايي در پايان گزارش كذب خود مينويسد: «آنچه كه در پشت حمايت نظامي اسرائيل از چنين رژيمهاي قانونشكني چون آيتآلله خميني به چشم ميخورد اين است كه درگيري بيشتر ايران و عراق در جنگ با يكديگر، امنيت اسرائيل را كمتر تهديد ميكند.») آقاي امراللهي [رييس سازمان انرژي اتمي] آمد و خبر داد كه در مذاكره با فرانسه از ادعاي غرامت آنها درخصوص لغو قرارداد نيروگاه دارخوين كاستهاند. از مزاحمت شهرداري در مورد كارهاي انرژي اتمي در اهواز گله داشت.
آقاي [احمد] وحيدي [معاون اطلاعات سپاه] آمد. در مورد آزاد كردن يكي از گروگانهاي آمريكايي در لبنان مذاكره شد. ما نفوذ جدي در گروگانگيرها نداريم. آنها موانعي مطرح كردهاند و به نظر ميرسد معطل خواهند كرد. (در حالي كه سوريه تلاش ميكند تا در مساله گروگانهاي غربي در لبنان، جهت كسب امتياز در روابط با غرب براي خود نقش مهمي دريافت و ترسيم كند و مزاياي هرچه بيشتري به خود اختصاص دهد، امروز يك كادر سياسي و دو تن از كاركنان سفارت جمهوري اسلامي ايران در لبنان را هنگام عبور، نيروهاي سوري مستقر در يك پست بازرسي در منطقه «بقاع» در نزديكي روستاي «بني شيت» توقيف كردند و پس از ضرب و جرح و اهانت، آزاد كردند.)
آقاي [عبدالمحمد] رئوفي فرمانده لشكر وليعصر خوزستان آمد و از كمي پشتيباني استان از لشكر گله داشت. بنا شد كمك كنيم. گويا امكانات استان از كانالهاي ديگر صرف جنگ ميشود و استانهاي ديگر بيشتر به لشكر مربوط خود ميپردازند. معمولا هر استاني لشكرهاي سپاهي مربوط به خود را با كمكهاي مردمي پشتيباني ميكنند.
ظهر نماينده اليگودرز آمد. ماشين و محافظ ميخواست. روحاني دهدشت آمد. از اينكه بعضي از مسوولان منطقه به دليل اينكه مقلد آقاي [سيدابوالقاسم] خويي است، با ايشان مخالفت ميكنند، گله داشت.
عصر در شورايعالي انقلاب فرهنگي شركت كردم. اساسنامه دانشگاه تربيت مدرس مطرح بود و آقايان [محسن] قرائتي و [غلامعلي] حدادعادل براي بحث در كتب ديني مدارس و دانشگاهها آمدند. آقاي قرائتي به تلخي از كتب موجود شكايت داشت. فكر ميكند افرادي از قبيل جامعه مدرسين [حوزه علميه قم] ميتوانند اين كتابها را بنويسند. آقايان [غلامعلي] حدادعادل و دكتر [علي] احمدي جوابهاي خوبي دادند. رئيس دانشگاه تربيت معلم هم تعيين شد. شب در مجلس ماندم. (در اين روز، نزديك به صد تن از معترضان به مساله بدحجابي در تهران، سوار بر موتور، فاصله ميدان وليعصر(عج) تا ميدان تجريش را پيمودند و در طي اين مسير عليه افراد بدحجاب و كساني كه لباسهاي غيرمعمولي بر تن ميكنند شعارهاي مختلفي را سر دارند، اين گروه از موتورسواران را حدود پانزده تن از زنان با حجاب كه سوار بر دو دستگاه وانت بودند همراهي ميكردند. موتورسواران در مواردي علاوه بر شعار «مرگ بر بيحجاب» در اعتراض به گرانفروشي و احتكار و همچنين تاكيد بر ادامه جنگ تا پيروزي، شعارهايي ميدادند. اين گروه «اعلام اعتصاب» اخير عدهاي از پزشكان را نيز محكوم كردند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.