15.05.2009

«قتل‌هاي زنجيره‌اي» و جنجال جديد «شبکه حسينيان»

وبلاگ شهبازی: در روزهاي اخير مرکز اسناد انقلاب اسلامي، به رياست روح‌الله حسينيان، کتابي منتشر کرده با عنوان «آسيب شناسي حزب مشارکت ايران اسلامي». معرفي کتاب فوق را در وبگاه رسمي مرکز اسناد انقلاب اسلامي مي‌توان ديد. [1] ظاهراً کتاب به بررسي عملکرد «جبهه مشارکت» اختصاص دارد ولي چنان‌که مندرجات آن نشان مي‌دهد، ايجاد هياهوي مجدد در پيرامون ماجراي موسوم به «قتل‌هاي زنجيره‌اي» و اعاده حيثيت از سعيد امامي يکي از اهداف اصلي نشر کتاب فوق است. در اين کتاب «قتل‌هاي زنجيره‌اي» به «جناح دو خرداد» و «جبهه مشارکت» منتسب شده و حسينيان «قهرمان» افشاگري عليه عاملان «واقعي» اين ماجرا. روشن است که در مقابل اين اتهامات سنگين، «جبهه مشارکت» منفعل نخواهد ماند و به حسينيان پاسخ خواهد داد. اين هياهو ادامه همان تاکتيکي است که در زمان رسيدگي به پرونده قتل‌ها اجرا شد. در آن زمان کساني چون حسينيان، در پوشش «جناح راست»، و اکبر گنجي و عمادالدين باقي، در پوشش «جناح دو خرداد»، و عليرضا نوري‌زاده، روزنامه‌نگار ايراني وابسته به سرويس اطلاعاتي اسرائيل (موساد) در خارج از کشور که با شبکه سعيد امامي در ايران ارتباط تنگاتنگ داشت، از طريق آشفته کردن فضاي سياسي، مانع از رسيدگي بنيادين به پرونده «قتل‌هاي زنجيره‌اي» و شناخت ماهيت واقعي شبکه‌اي شدند که در پس اين حادثه پنهان بود. امروزه همان تاکتيک از سر گرفته مي‌شود.

کدام الزام حسينيان، و همگنان پنهانش در جبهه مخالف با او را، که به زودي آشکار خواهند شد، به تجديد هياهو در پيرامون «قتل‌هاي زنجيره‌اي» در اين برهه از زمان واداشته است؟ اين هياهو در آستانه انتخابات دهمين دوره رياست‌جمهوري اسلامي ايران از سر گرفته مي‌شود. تشديد تعارضات داخلي جمهوري اسلامي ايران و سوق دادن آن به سمت درگيري‌هاي شديد و خونين از اهداف اصلي پروژه «قتل‌هاي زنجيره‌اي» بود که در بازجويي‌هاي متهمان واقعه فوق به‌طور مکرر جزئيات آن تشريح شده. اين همان رويه‌اي است که حسينيان از آغاز تا به امروز با جدّيت دنبال مي‌کند. دوّمين الزام، شناسايي و پيگيرد شبکه‌اي مشابه با شبکه ايران در ترکيه از سوي دولت اسلام‌گراي اردوغان است. شبکه ترکيه، که به «ارگنه کن» شهرت يافته، داراي پيوندهاي تنگاتنگ با شبکه ايران بوده و عملکردهاي مشابه داشته است؛ از قتل‌هاي زنجيره‌اي تا بمب‌گذاري‌هاي زنجيره‌اي. هم‌اکنون نيز، با تداوم پيگيري دولت اسلام‌گراي ترکيه براي کشف اين شبکه شاهد تهديدها و انفجارهاي زنجيره‌اي در ترکيه هستيم. چنان‌که پيش‌تر نوشتم، [1] شبکه ايران داراي دو «پاشنه آشيل» در ترکيه است: اوّل، ترانزيت مواد مخدر افغانستان به اروپا که با همکاري شبکه‌هاي ايران و ترکيه انجام مي‌گيرد؛ دوّم، سفرهاي ايرانيان عضو شبکه پنهان فوق به اسرائيل براي دوره‌هاي آموزشي و ملاقات‌ها يا خريدهاي سرّي که با پشتياني تدارکاتي شبکه ترکيه انجام مي‌گرفت. يکي از اهداف جنجال حسينيان تحت‌الشعاع قرار دادن افشاگري‌هايي است که در زمينه ارتباط ايرانيان مرتبط با ارگنه کن در ترکيه آغاز شده و ادامه خواهد يافت.

ماجراي موسوم به «قتل‌هاي زنجيره‌اي» اوّلين قتل‌هاي زنجيره‌اي از سوي شبکه فوق نبود. اين عمليات، که در مقطع تاريخي معين و با هدف ساقط کردن نظام جمهوري اسلامي ايران از طريق تشديد و خونين کردن تعارضات داخلي آغاز و با عملياتي چون «ماجراي کوي دانشگاه» (18 تير 1378) تکميل شد، با قتل مجيد شريف، مترجم سرشناس آثار ضدصهيونيستي، [1] در 27 آبان 1377 آغاز گرديد. طبق اسناد موجود و اعترافات متهمين، تيم مهرداد عاليخاني (با نام مستعار «صادق») مجيد شريف را در زمان ورزش صبحگاهي ربودند و پس از انتقال به ويلاي نويد ر… با آمپول مخصوص دچار ايست قلبي کردند. جنازه را خسرو براتي، شوهر خواهر مهرداد عاليخاني، با تاکسي هيونداي خود در خياباني خلوت رها کرد. بدينسان، هم‌زمان با محاکمه رژه گارودي در فرانسه، که به يازده ماه محکوميت او انجاميد، مترجم آثارش در ايران نيز به دستور سعيد امامي به قتل رسيد. جمعه 29 آبان 1377 همين شبکه حمله به اتوبوس حامل گروهي از بازرگانان مستقل آمريکايي را سازمان داد تا از اين طريق راه را براي انعقاد قراردادهاي سنگين نفت و گاز با کمپاني‌هاي صهيونيستي هموار کند، [2] و در ساعت 11 شب شنبه 30 آبان 1377 داريوش فروهر، مبارز سرشناس زمان شاه و نماينده امام خميني (ره) در کردستان در سال‌هاي اوّليه انقلاب، و همسرش، پروانه اسکندري، به‌طرزي فجيع در خانه شخصي‌شان به قتل رسيدند. در کيفرخواست دادگاه اعضاي دستگيرشده شبکه ارگنه کن ترکيه اسنادي وجود دارد که نشان مي‌دهد دستور قتل فروهر را يکي از مقامات ارشد ايتاليايي شبکه سرّي پيمان ناتو صادر کرده است. [3] يکشنبه 2 آذر 1377 اطلاعيه‌اي با امضاي گروهي مجهول‌الهويه و با نام عجيب «فدائيان اسلام ناب محمدي مصطفي نواب» منتشر شد که مسئوليت حمله به اتوبوس بازرگانان آمريکايي را به عهده گرفته بود. اين گروه بعدها اعلاميه‌هايي در دفاع از سعيد امامي و قتل‌هاي زنجيره‌اي صادر کرد. عصر پنجشنبه 12 آذر محمد مختاري، نويسنده عضو کانون نويسندگان که داراي گرايش‌هاي سياسي معتدل بود و سد راه عناصر افراطي کانون به‌شمار مي‌رفت، ربوده و مقتول شد و جنازه او در پشت کارخانه سيمان شهر ري رها گرديد. اين جنازه يک هفته بعد شناسايي شد. بعد از ظهر چهارشنبه 18 آذر محمدجعفر پوينده، که داراي گرايش‌هاي سياسي معتدل مشابه با مختاري بود، ربوده شد و سرنوشتي مشابه يافت. سه‌شنبه 22 دي 1377 حسينيان در گفتگو با روزنامه کيهان مقتولين را «ناصبي» و «مرتد» خواند و همان شب در برنامه تلويزيوني «چراغ» سخنان فوق را تکرار کرد.

اين سرآغاز غائله «قتل‌هاي زنجيره‌اي» است. با آغاز مجدد جنجال در پيرامون اين حادثه از سوي حسينيان و عوامل يا همگنانش، منسوب به هر جناح سياسي که باشند، گفتمان فوق يکسويه نخواهد ماند. نگارنده نيز بر اساس يافته‌هاي پژوهشي و اسناد منتشرنشده تاريخچه اين قتل‌ها و ماهيت شبکه گسترده و مخوف پنهان در پس آن را، که تاکنون به حيات خود ادامه مي‌دهد، عرضه خواهد کرد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates