نمایشنامه در یک پرده: کل جعفر در زیرزمین
کلموک آقا:
صحنه : داخلی . زیرزمین یک خانه . دکور٬ آزاد…
در گوشه ای از زیر زمین یک خانه٬ دیگ زود پز بزرگی برروی چراغ خوراک پزی در حال جوشیدن است. لولهء مسی باریک و نسبتاً درازی از سوراخ سوپاپ دیگ خارج ٬ و بصورت دو دایره درون تشت آبی قرار گرفته است. انتهای لولهء مسی هم در یک بطری نسبتاً بزرگی قرار گرفته و قطره قطره مایع زلالی به درون آن بطری میچکد. کل جعفر٬ بر روی صندلی تاشوئی درکنار بساط نشسته و هر از چند گاهی پکی چارواداری به سیگارش میزند و زمزمه وار غزل کوچه باغی می خوانَد.
اشکم زدنیا زاده شد// وزاشک دریا زاده شد// دل در برم زین زاد و شد// آزاده شد٬ آزاده شد… ای امان هاهای وای .
پسر نوجوان کل جعفر٬ سراسیمه٬ از پلکان منتهی به زیر زمین پائین می آید و با صدای لرزانی خطاب به کل جعفر میگوید
پیام برای این مطلب مسدود شده.