26.05.2009

واكنش‌ها به تاكتيك “سكوت” هواداران اصلاحات ساختاري در باشگاه انديشه: شركت در رقابتي كه “انتخابات” نيست؛ چرا، آري و نه؟

خرداد، گذار دموكراتيك: انتشار نظر نهايي “هواداران اصلاحات ساختاري” در بيست و يكم ارديبهشت و توضيحي پسين آن در روزهاي انتهايي اين ماه سبب واكنش‌هايي در ميان محافل رسانه‌اي و سياسي شد.
برخي نقدها به اين موضع وارد آمد و برخي از آن دفاع كردند و “ما” بسيار خشنوديم كه پس از رجوع به “خرد جمعي” و “آراي عمومي” هواداران اصلاحات ساختاري، موضع سكوت تثبيت شد و از نظر آن‌ها مقبول افتاد.
برخي جريان‌هاي سياسي البته هم‌چنان ما را تحت فشار براي پشتيباني از روش آن‌ها قرار داده و مي‌دهند و گروهي نيز هستند كه به مانند هميشه جز تخريب و فضاسازي عليه دگرانديشان اصلاح‌طلب چيز ديگري در چنته ندارد و حق تفاوت در تاكتيك را براي ديگري قائل نيستند.
“خرداد” در برابر تمامي تمجيدها و خرده‌گيري‌ها اما هم‌چنان سكوت اختيار مي‌كند تا كوچك‌ترين بهانه‌اي به‌دست ديگران ندهد و پس از رقابت رياست‌جمهوري بار ديگر دريچه‌ي نقد خود را خواهد گشود.
ان‌چه مي‌خوانيد، بخشي از نظرهايي است كه در ده روز گذشته به‌دست ما رسيده است. سعيد صحرايي و علي شيباني كه از هواداران اصلاحات ساختاري هستند، در دو يادداشت جداگانه از سياست كلي «سكوت» در رقابت آتي پشتيباني كرده‌اند اما برخي انتقادها را نيز وارد ساخته‌اند. براي نمونه دوستي گمان دارد كه خرداد بايد به رسالت روشن‌گرانه‌ي خود درباره‌ي ماهيت برخي كانديداهاي ميانه‌روي كنوني ادامه دهد تا «اصلاحات مصادره نشود».
در ادامه‌ي اني دو نظر يادداشت ديگري منتشر مي‌شود كه در آن از سياست مشاركت در رقابت رياست‌جمهوري دفاع شده و در زاويه‌اي عكس نظر هواداران اصلاحات ساختاري قرار دارد.
“خرداد” با تاكيد بر ايمان به گفت‌وگوي بي‌پرده ميان كنش‌گران جامعه‌ي خاموش ايراني، از اين نقدها و نظرها استقبال مي‌كند و رسالت خود را انتشار آن‌ها مي‌داند.
با تاكيد بر اين‌كه تاكتيك رسمي هواداران اصلاحات ساختاري در رقابت آتي هم‌چنان “سكوت” خواهد بود و سخن درباره‌ي برنامه‌ها و جايگاه‌ و سوابق دو كانديداي ميانه‌روي كنوني نيز به آينده‌اي پس از 22 خرداد موكول مي‌كنيم، در ادامه اين منازعه‌ي فكري و گفتماني سه نفره را دنبال مي‌كنيم.

* انتخاباتي براي «نه» گفتن!

سعيد صحرايي: حدود یک ماه تا برگزاری آنچه «انتخابات ریاست جمهوری» کشور نامیده می‌شود باقی مانده است.
آخرین انتخابات (مجلس در اسفند 1386) نشان داد که بیش از نیمی از واجدان شرایط به شرکت در انتخابات «نه» گفتند.
انتخابات ریاست جمهوری اما گویی اهمیت بیشتری نسبت به انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته باشد.

جریان اصلاح‌طلبان ميانه‌رو و كندورو با دو کاندیدا در این انتخابات شرکت می‌کنند. میرحسین موسوی و مهدی کروبی. با وجود آن‌كه براساس مشي “خرداد” قصد انتقاد از كانديداهاي ميانه‌رو را تا پايان زمان رقابت نداريم اما نمي‌توان انكار كرد كه “هواداران اصلاحات ساختاري” نمي‌توانند پشتيبان ميرحسين موسوي باشند، مردي كه پس از بیست سال سکوت بار دیگر به عرصه‌ی سیاسی بازگشته و البته دگرگوني چنداني با موسوي دهه‌ي 60 ندارد.
مهدي كروبي نيز که سی سال در صحنه‌ی اول نظام حاضر بود، سوابق كندروي چشم‌گيري را ثبت كرده اما تیم توان‌مند وي و سخنان تازه‌اش مي‌تواند كروسوي اميدي باشد و به همين جهت هم‌راهي اصلاح‌طلبان شاخص با وي قابل شماتت نيست اما آن‌ها اگر به كروبي «اعتماد» کرده‌اند، نباید چنین انتظاری از دیگران داشته باشند.

هواداران اصلاحات ساختاري در حقيقت نمي‌توانند چندان به شعارهاي موسمي دو كانديداي ميانه‌رو دل‌خوش باشند، به ويژه كه ايده‌ي بنيادين اصلاحات ساختاري تنها با «تغيير قانون اساسي» به شكلي اساسي و زيربايي و نه سحطحي و روبنايي قابل برآورده شده است.

میرحسین و شیخ، از نقطه نظر ایجابی و اصلاح‌طلبانه‌ي “ما” انگیزه‌ای برای شرکت در رقابت رياست‌جمهوري ایجاد نمی‌کنند و اما از ديدگاه سلبي، گویا کارد احمدی‌نژاد چنان به استخوان، و وضع موجود چنان به «نقطه غير قابل تحمل» رسیده که براي برخي، شرکت در انتخابات را گریز ناپذیر می‌نمایاند.
بسیاری از حامیان و طرفداران این دو و یا ناراضیان از وضع موجود، حرف آخر را همان اول می زنند که به یک دلیل باید شرکت کرد: «نه به احمدی‌نژاد».

اما باید دید که «نه» گفتن به یک جریان -از طربق «انتخاب بین بد و بدتر» – چگونه «تسلسل» وار، ما را به «دور» باطل کشانده است و می‌کشاند و خواهد کشاند. برای بیان بهتر به نمونه هاي زير توجه نماييد:

عزت‌اله سحابی پس از اینکه در جلسه‌ای با حضور میرحسین موسوی، به ایشان و دوستانش اجازه‌ی سخنرانی داده نشد – و پیش از شروع سخنان شخص میرحسین، به نشانه‌ی اعتراض جلسه را ترک گفتند- در مصاحبه‌ای می‌گوید:
«در هر صورت، ما کار نداریم. هرکدام از آنان انتخاب می‏شوند، بشوند. آقای احمدی‏نژاد نشود. اصل خواست ما این است که آقای احمدی‏نژاد انتخاب نشود. هرکدام از این دو بشوند، فرق نمی‏کند.»
(1)

جالب اینجاست که جناب سحابی در مورد اين گونه انتخابها، پیش از این به کنایه گفته بود:
«مشهود است مردم در انقلاب سال‪ ۵۷‬ می‌دانستند چه نمی‌خواهند، ولی نمی‌دانستند چه می‌خواهند.»
(2)

در این مورد احمد زیدآبادی نیز جان کلام را می‌گوید: «ما اينك بر سر دو راهي تاسف باري قرار گرفته‌ايم كه ناچار از انتخابيم.‏ يك راه پيش روي ما، كنار كشيدن از صحنه انتخابات و اجازه دادن به حاميان آقاي احمدي نژاد به منظور ‏انتخاب دوباره او براي رياست جمهوري است، البته با ميزان آرائي كه به نظرم بسيار كم خواهد بود.‏ راه دوم، ورود به صحنه انتخابات به نفع مهدي كروبي و يا مير حسين موسوي است در حالي كه از ضعف‌ها، ‏محدوديت‌ها و موانع پيش روي آنان براي بهبود اوضاع كشور آگاهيم و تنها چشم به انجام يك سلسله اصلاحات ‏اداري و جزئي از آنها داريم.‏» و اضافه می‌کند: «… ما اين بار مي توانيم يك “نه” بزرگ در كاسه حاميان آقاي احمدي نژاد بگذاريم، بلكه براي مدتي هم ‏شده از شيطان كبر و غرور و تفرعن پياده شوند.‏»
(3)

روزهای پیش از انتخابات 2 خرداد 1376 نیز برای من فراموش ناشدنی هستند؛ آنچه آن زمان در بین مردم دهان به دهان می‌گشت این بود که «با رأی دادن به خاتمی، به کاندیدای حکومت (ناطق نوری) نه بگوییم!». در مرحله دوم انتخابات 1384 اما وضع «نه گفتن» در «انتخاب بين بد و بدتر» به گونه اي ديگر و به عبارتي بر عكس آنچه حاميان اين روش فكر مي كردند رقم خورد.

گویی تمام آزادی و حق انتخاب ما به همین «نه گفتن» محدود می‌شود. انقلاب 1357، خرداد 1376، تير 1384 و اینک خرداد 1388.

اما نتیجه‌ی این «نه گفتن‌ها» چه خواهد بود؟
در واقع انتخاب بین بد و بدتر ما را به کجا خواهد برد؟ هانا آرنت به خوبي پاسخ می‌گوید: «انتخاب بین بد و بدتر غیراخلاقی است. چرا كه همواره با انتخاب بد به سمت بدتر حرکت می‌کنیم. افزون براین، اگر به تکنیک‌های حکومت توتالیتر نگاه کنیم، می‌بینیم که از اصل انتخاب بد به جای بدتر، آگاهانه استفاده می‌شود تا کارکنان دولت هچون تمامی مردم برای پذیرفتن شر به معنای دقیق کلمه آماده شوند.»
(4)
خبر کوتاه زیر، گفته‌ی خانم آرنت که «با انتخاب بین بد و بدتر، همواره به سمت بدتر پیش ‌می‌رویم» را کاملاً تأیید می‌کند:
«علی لاريجاني در ليست ائتلاف مردمي اصلاحات : سياست روز به نقل از مومني دبير حزب همبستگي در قم نوشت: لاريجاني در ليست ائتلاف مردمي اصلاحات در قم قرار دارد چون لاريجاني شخصيتي متعادل، مديري متخصص است و ورود او به مجلس هشتم براي مردم قم كه سال‌ها از وجود نماينده‌اي شايسته كه بتواند احقاق حقشان نمايد محروم بوده‌اند، خوش‌يمن خواهد بود.»
(5)

در همین راستا، احمد قابل چندی پیش طی سخنان به درستی بیان کرد که: «اصلاح طلبان، با رویکرد حداقلی و بسنده کردن به حداقل‌ها روز به روز عقب نشستند… امروز جای چانه‌زنی برای یک یا دو درصد حقوق ملت نیست. تجربه نشان داده که این راه، به مقصد نمی‌رسد، چرا که رقیب نیز از «کوچک بودن هدف» که نشانگر سستی عزم اصلاح‌طلبان است، احساس اقتدار می‌کند و برای استیفای همان اندک نیز مقاومت می‌ورزد.»

اصطلاحات و القابي مانند “الان وقتش نيست”، “فعلاً سکوت کنید تا بعد از انتخابات”، “ایده‌آلیست”، “ایدئولوژیک”، “حامیان غیرمستقیم احمدی‌نژاد”، “به دنبال انقلاب”، “مدافع حمله‌ي آمریکا” و مواردی از این دست، علاوه بر گذشتن تاريخ مصرف آنها و مشخص کردن عیار اصلاح‌طلبی صاحبان این سخنان، مصداق توهین به شعور مخاطب و مردم هستند.

مثل روز روشن است که اگر این دوره برای نه گفتن به احمدی‌نژاد رای دادیم و به فرض اینکه او انتخاب نشود، در دوره‌‌ی دیگر او یا شخصی در اندازه‌ی او باز کاندیدا خواهد شد و ما باز هم مجبور خواهیم شد برای نه گفتن به او رای بدهیم. و باز در دور بعد بايد براي اينكه …..! و این دور باطل را تسلسل‌وار ادامه دهیم. تا جايي با تاييد غير مستقيم و تن دادن باري به هر جهت به نظارت استصوابي شوراي نگهبان، چهره هاي اقتدارگراتر از لاريجاني را اصلاح طلب بناميم و يا از بين احمدي نژاد و شريعتمداري يكي را انتخاب كنيم تا بلكه «وضع از اين بدتر نشود»!

هاشمي رفسنجاني رييس مجلس خبرگان و رييس مجمع تشخيص نظام –كه تغيير مواضع او پس از شكست در انتخابات پيشين رياست جمهوري مشهود هستند- پيام عدم شركت مردم در انتخابات و چالش براي «نظام» را بهتر از ديگران درك مي كند و لذا در نطق‌هاي نماز جمعه مي گويد:
«از مردم هم توقع ملی، دینی و انقلابی ما این است که اهمیت انتخابات امسال را درک کنند و ما می‌توانیم در انتخابات آینده بیش از 40 میلیون رای به صندوقها بریزیم، اگر کمتر ریخته شود نشانگر بی تفاوتی است که این بی تفاوتی برای کشور، انقلاب و مردم ضرر دارد… اگر بتوانیم انتخاباتی نیرومند با رای بالا و آزادی [!] برگزار کنیم کشور و نظام را برای چند سال آینده بیمه کرده ایم».

احمد زيدآبادي با لحني كه مخاطب خود را به شركت در انتخابات فرا مي خواند مي گويد «شركت در انتخابات براي كساني كه براي راي خود ارزش قائل هستند دشوار است.»
آري، شركت در نمايش انتخاب بين بد و بدتر براي كساني كه براي راي خود ارزش قائل هستند نه تنها دشوار است كه غيرممكن مي نمايد. آنهایی که در این انتخابات شرکت نمی‌کنند، به جای اینکه یک نه‌ بزرگ به احمدی‌نژاد بگویند، یک نه بزرگتر به سیستم مولد قحط‌الرجالی می‌گویند که همواره از ما می‌خواهد بین میرحسین موسوی، رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد، کروبی، میرحسین موسوی، رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد، کروبی، میرحسین …. و یا افرادی در همین حد و اندازه رای بدهیم.

حداقل منفعت عدم شرکت در انتخابات به این سبک و سیاق، عدم همکاری با کسانی است که به این همکاری نیاز دارند و شاید هم ندارند و چنین وانمود می‌کنند. عدم شركت در اين گونه انتخابات عدم شرکت در انتخابات در بدترین و بدبینانه‌ترین مصداق اين جمله است که «حال که قرار است برویم، چرا با دست خود برویم»؟!

پانوشت‌ها:
(1) رادیو زمانه؛ ۴ اردیبهشت ۱۳۸۸
(2) عزت‌اله سحابی، کنفرانس برلین، 1379
(3) احمد زیدآبادی، روزآنلاین، 10 اردیبهشت 1388
(4) هانا آرنت، وظیفه‌ی شخصی در دوران دیکتاتوری، بنیاد عبدالرحمان برومند
(5) امروز، 19/12/1386

* سکوت، شجاعانه نیست

علي شيباني: جدای از اعلام مواضعی که گروه های مختلف در این مدت و به ویژه پس از پایان ثبت نام نامزد های انتخابات ریاست جمهوری در این خصوص داشته اند و بدون تلاش برای توجیه، حمایت یا مخالفت صریح با این مواضع، لازم است قدری ریزتر و دقیق تر شرایط کنونی را بررسی نمود.
همانگونه که در گذشته، در هر بزنگاه و مقطعی که حادثه ای رخ داد، از ناز و کرشمه ی سید اردکانی گرفته، تا آمدنش، پا برهنه به میدان پریدن میرحسین و رفتن خاتمی، بالا و پایین پریدن های رقبای اصول گرای احمدی‌نژاد، نیامدن عبدالله نوری و …، همه گاه پشت صحنه ها و پیش بینی ها را آشکار ساخته ایم. در این برهه اما، بوته ای مهم و دوراهی غریب، مدعیان و حامیان اصلاحات را به چالش کشیده است. در انتخابات چه کنیم؟

1. گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست:
نظر به 2 نامزد به ميانه‌رو حاضر در میان نامزد های حکومتی و غربال شده ی احمد جنتی، روشن می سازد که آیا شخصی که بتواند آرمان های اصلاحات ساختاری یا حتی قسمتی از آن را به اجرا گذارد در میان‌شان هست یاخیر؟
نیازی به شرح مجدد نیست که از ابتدا گفته بودیم حتی ” آمدن خاتمی به صلاح نیست ” و اگر قرار است کسی راه اصلاحات را بپیماید باید عملگرا، صادق، مردمی و شجاع باشد و یارای ایستادن در برابر ارکان قدرت را داشته باشد. چنین که نشد هیچ، اصلاح طلبان پیشرو واپسگری را بدان جا رساندند که به اتفاق، زیر عَلَم میرحسین جمع شدند و پای وعظ و ذکر اخوان خاتمی و به میان داری امثال جلایی پور، شبانه ها را به سینه زنی گذراندند.

2. تحریم ؛ آری یا خیر:
واژه ی تحریم در طول سالیان گذشته هماره یکی از راهکار هایی بود که از سوی این و آن به عنوان نشانه ی اعتراض عمومی به حاکمیت مطرح بوده است.
در این باب توجه به چند نکته ضرورت دارد. اول اینکه مطالعه ی تاریخ 30 ساله ی انقلاب ایران نشان می دهد ملت هیچگاه منتظر ارایه ی راهکاري خارجي نبوده اند.
روند انتخابات در طی این 30 سال، تفاوت و گونه گونی هر سال را با سال گذشته اش نشان می دهد. حال آنکه نقطه نظرات اپوزيسيون هماره یکسان بود اما مردم زمانی مثل دوم خرداد فوج فوج به صحنه آمدند و زمانی مثل انتخابات شوراهای 81 در خانه نشستند و هر دوی این موارد ناشی از شرایط زمانی و به تشخیص اهل ایران زمین بو، نه نسخه ی از آن طرف آب آمده
دوم اینکه در طول سالیان گذشته، یکی از بزرگترین اهرم های جمهوری اسلامی برای نشان دادن مقبولیت مردمی خود، تبلیغات روی حضور پر شور مردم در انتخابات بود. و مخالفان خارج نشین که تنها همین مقدار شناخت از سیاست های داخلی ایران داشتند، مردم را به عدم حضور در انتخابات دعوت می کردند. اما از سال 81 به بعد، گویا قضیه بر عکس شده است، حاکمیت ایران که در سال های 76 و 78 در دو انتخابات مهم، به دلیل حضور گسترده ی مردم، با چالش های فراوانی از جمله افشای قتل های زنجیره ای وزارت اطلاعات در سال 77 و همچنین نا آرامی های تهران در تیر 78 رو به رو شده بود، از انتخابات شوراهای 81 به بعد متوجه شد که مصلحت امر، «كنترل حضور مردم» در انتخابات است و در چنین شرایطی می توان با یک برنامه ی دقیق، با به میدان فرستادن تعداد مناسبی اصولگرا و اصلاح طلب و مشارکت حدود معینی از مردم که برخی از آنها حضور در پای صندوق را وظیفه ی شرعی و جزو باقیات الصالحاتی می دانند که فردای قیامت با ارایه ی آن به محضر باری تعالی می توانند از پل صراط بگذرند، شعبده ای فراهم ساخت. در يكي از اين شعبده‌ها شهردار تهران که پیش از این هاشمی رفسنجانی به او لقب کوتوله ی سیاسی داده بود، با 6 میلیون رای دور نخست (البته به نظر شورای نگهبان، که اگر واقعیت را از مهدی کروبی بپرسیم، این عدد را از جانب الهامات خواهد دانست) به عنوان مدیر امور اجرایی 70 میلیون ایرانی برگزیده شود.
حال اهل هر سلیقه و نظری می توانند با کمی اندیشیدن تشخیص دهند که تحریم انتخابات در چنین دوره ای به مصلحت است یا خیر؟

3. سکوت، گونه‌ای از استراتژی تحریم:
بسياري از دوستان در جريان هواداران اصلاحات ساختاري،‌گمان دارند، اكنون كه نامزد مورد نظري که داعیه ی اصلاحات ساختاری داشته باشد در صحنه حاضر نیست باید سکوت اختیار کنیم.
بدین معنا که هم انتخابات را در عمل تحریم کنیم و هم با به کار نبردن آشکار شعار تحریم، خود را از انتقاد آتی حامیان دو نامزد اصلاح طلب مصون داریم.
اما می توان تعاریفی جدید نیز برای سکوت عنوان کرد.
این سکوت می تواند به معنی سکوت درحمایت باشد و در عین حال تهییج مردم برای مشارکت، یا سکوت در پوشش اخبار و تحلیل رویدادها باشد که با هدف ترغیب مردم به عدم شرکت است.
من گمان دارم كه «سکوت مرام شجاعانه و قاعده ی بازی سیاسی نیست»، اگر خود سکوت اختیار کنیم، در سال های بعد که نامزد مدعی اصلاحات ساختاری به صحنه آمد و به حمایتش کمر بستیم، پاسخی در برابر وجدان خود نداریم.
اگر امروز از بیم کنایه ی حامیان دو نامزد ميانه‌رو لب از انتقاد بدوزیم و عليه «مصادره‌ي اصلاحات» سخن نگوييم فردا روز چگونه می توانیم مدعی راهی جز این باشیم.
با احترام به همه‌ی دوستان كه نظر جمعي آن‌ها در اتخاذ تاكنيك «سكوت» مدنظر قرار گرفته، باید گفت: «سکوت کاری عبث، بی پایه و اساس و غیر منطقی است».

4. مشارکت و حمایت از نامزدی خاص:
به راستی اگر بنا به مشارکت در انتخابات باشد، کدامیک از این چهار تن شایستگی عنایت دارد؟
آیا در این بین، کسی بوده که تا به حال در مرگ مشکوک زندانیان سیاسی بیانیه دهد و فریاد تظلم سر دهد؟
آیا کسی بوده که سؤال کند آیا ثبت نام اعلمی و شعله سعدی، به اندازه ی ثبت نام جوان کابوی و پیرمرد شیرفروش اهمیت نداشت که کلمه ای راجع به آن نگفتید؟
آیا کسی بوده که بپرسد آیا افرادی که چند دوره وکیل مجلس بوده اند، جزو رجال سیاسی محسوب نمی شدند که صلاحیتشان مورد تأیید احمد جنتی واقع نشد؟
در ادامه مي‌كوشم با تحليل ريزتر نظرهاي كانديداها به اين پرسش برسيم كه چه رویدادی به سود آینده‌ی اصلاحات ساختاری است؟

الف)
روی کار آمدن شيخ ميانه‌روي اصلاح‌طلب، با نفوذ، خیر خواه و کدخدامنشی، مي‌تواند وجهه‌ی ایران در جهان را مناسب‌تر کند و دل‌خوش باشيم كه او دم از آزادی‌های مدنی، اصلاحات اقتصادی و عدم آزادی انتخابات در کشور شکوه کند اما ايا او با توجه به پايبندي به «ولايت مطلقه فقيه» جز از شكوه پيش‌تر نيز مي‌رود؟

ب)
ميرحسين موسوي سابقه‌ي روشن اصلاح‌طلبانه‌اي ندارد اما گمان دارم كه وي با وجود درمان‌هاي مقطعي درد كارگران و پيش بردن اقتصاد دولتي در ساز و گكاري شايسته‌تر سخنان انقلابی احمدی‌نژاد را با ظاهری شیک و عامه‌پسند به خورد ملت خواهد داد.

ج)
سرداری که دیر سالی است سودای سیاست و دولتمردی در سر می پروراند، نيز نمي‌تواند برگيزاننده‌ي آرمان‌ها اصلاح‌طلبي باشد. همين بس كه وي نقاط تاریک کارنامه‌ی احمدی‌نژاد را، نه در نقض حقوق زنان و اقلیت ها و کودکان، و نه در آزار اهل اندیشه و قلم، و نه در تحدید آزادی های مدنی و نه در به بازی گرفتن دید و اعتقادات ملت، که تنها در وضع اقتصاد می داند!

د)
ادامه ی روند دولت فعلی که بی شک در چهار سال آینده با سرعتی افزون تر و با مواضعی آشکار تر و در پناه هاله های نور سبز، اقدام به اجرای فرامین امام زمانی می کند.

به اين ترتيب به نظر مي‌رسد كه انتخاب اصلاح‌طلبانه‌اي در ميان نيست.

* فرصتی تاریخی تحقیر احمدی‌نژادیسم

رضا كيواني: رقابت پیش‌رو هرچند «انتخاب» نيست و با ميزان‌هاي آزاد و دموكراتيك و منصفانه فاصله بسیار داشته و فیلتر شورای نگهبان حتی از دفعات گذشته نیز تنگ‌تر شده اما در دل خود یک فرصت تاریخی برای مردم ایران به ارمغان آورده که نباید از دست برود.
فرصتی که نه فقط در حمایت و رای به فلان کاندیدا، بلکه مشخصا در “نه” به احمدی‌نژادیسم می تواند جلوه گر شود.

رقابت اكنون در شرایط غیرعادلانه و به شدت جهت‌داری در حال برگزاری است: از یک سوطرفداران احمدی‌نژاد از تمامی امکانات ملی و دولتی برای تبلیغات بهره می‌جویند، صدا و ازطرف دیگر برای تبلیغات کاندیداهای منتقد احمدی‌نژاد انواع مانع تراشی‌ها صورت می پذیرد تا جائی که روزنامه‌ای نشکفته پرپر می شود و در واگذاری سالن و امکانات همه گونه تبعیضی صورت می‌پذیرد.
در این رقابت مجری و ناظر از یک جریان سیاسی هستند و وزیر کشور به عنوان برگزارکننده انتخابات خود از مسوولان ستاد انتخاباتی احمدی‌نژاد بوده و در ادامه نیز باید به نقش نیروهای شبه نظامی و نظامی اشاره کرد که در انتخابات اخیر بصورت “علنی” به حمایت از احمدی‌نژاد فراخوانده شده اند.

اگرچه همه امکانات برای پیروزی احمدی‌نژاد بسیج شده و شرایط به‌شدت غیرعادلانه و جهت‌دار است، اما همین تهدیدها خود می‌توانند فرصتی تاریخی را رقم زند؛
اگر با همه امکاناتی که احمدی‌نژاد دارد وی در انتخابات شکست بخورد ، در این صورت نتیجه انتخابات به چیزی فراتر از برد و باخت بدل خواهد شد. پیروزی مخالفان در چنین رقابتي یک افتضاح ملی برای احمدی‌نژاد و جریان‌های حامی وی خواهد بود.

“احمدی‌نژادیسم” که ترکیبی عجیب از تحجر مذهبی، پوپولیسم و دروغ و تحریف است درحالی در رقابت درون حكومتي شکست خواهد خورد که در این چهار سال وعده اصلاح جهان و حل تمام مشکلات اقتصادی و اخلاقی به شرط تبعیت از رهنمودهای رهبران نظام جمهوری اسلامی را داده بود.
کسی که بارها در عرصه جهانی خود را منتخب و مورد حمایت قاطع مردم و خصوصا دانشجویان(!) معرفی میکرد و با ادبیات غيرديپلماتيك و ماجراجويی‌های خيالي در بین گروهی از مردم کم اطلاع کشورهای جهان سوم به قهرمانی پوشالی بدل شده بود چه تحقیری خواهد شد وقتی با “نه بزرگ” مردم کشور خودش در رقابتي با داوري خود رو‌به‌رو شود!
و صدها افسوس به حال طرفداران فریب خورده در کشورهای جهان سوم که سقوط قهرمان پوشالی را نه بدست امریکا و غرب بلکه بدست جوانان و زنان کشور خودش نظاره گر باشند.

البته روشن است که تمام این مخالفت ها نه با شخص احمدی‌نژاد به عنوان یک فرد بلکه با تفکری متحجر و ضدخرد است که ما آنرا “احمدی‌نژادیسم” نامیدیم.

در انتها می بایست به این نکته اشاره کرد که شکست احمدی‌نژاد در انتخابات و پیروزی یکی از مخالفین وی نه منجر به استقرار دمکراسی در نظام جمهوری اسلامی خواهد شد و نه یک شبه بساط تحجر و استبداد را جمع خواهد کرد
موسوی و کروبی به عنوان مخالفین احمدی‌نژاد نیز در پرونده سوابق گذشته و در ادبیات امروزشان با ایده آل های جریانهای پیشرو و آزادی خواه فاصله جدی دارند، اصولا از کاندیدهايی که از فیلتر شورای نگهبان گذشته باشند نباید انتظار تغییر ساختار نظام داشت، تنها انتظار ما از موسوی و کروبی در دوران انتخابات نقد صریح و کوبنده احمدی‌نژادیسم و پس از انتخابات “کاهش” شدت سرکوب و استبداد است، همین و بس.

* مواضع رسمي هواداران اصلاحات ساختاري را در آدرس‌هاي زير بيابيد:

“خرداد” مشي كوتاه‌مدت خود را اعلام مي‌كند؛
پايان انتقاد، آغاز سكوت
http://www.khordaad.com/SNews.aspx?Id=1260

هواداران اصلاحات ساختاري با احترام به ديگر هواداران عبدالله نوري، بر موضع پيشين خود پاي مي‌فشارند؛
استوار بر تاكتيك “سكوت”
http://www.khordaad.com/sNews.aspx?Id=1325

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates