از تحـريم تا مشـاركت
جمهوريت: فريبرز لطفي: به خاطر داريم كه در جريدة توقيف شده شهروند امروز، دكتر احمدزيدآبادي دبيركل سازمان دانشآموختگان ايران اسلامي و طرفدار سرسخت و دوآتشه اصلاحات ساختاري، در مقالاتي پيوسته و متوالي از كاندايداتوري عبدالله نوري حمايت ميكرد و به نوعي او را نماد اصلاحات پيشرو و آوانگارد و نمايندهاي براي تحقق سقف مطالبات اصلاحطلبانه جامعة ايران و نخبگان خانهنشين فرهنگي و ملي ميدانست. اينكه عبدالله نوري ميتواند يا ميتوانست اين قبا را به تن كند و شوكران تلخ اصلاحات ساختاري همهجانبه را بنوشد بحثي است كه ميبايد در مجالي ديگر به آن پرداخت. همان زمان نيز ميشد اين سئوال را از احمد زيدآبادي پرسيد كه ايشان طبق چه معيار و ميزاني و با توجه به كدام واقعيات در رژيم حقوقي و حقيقي قدرت سياسي در ايران و آرايش نيروهاي سياسي به اين نتيجه رسيدند كه عبدالله نوري قادر است تسهيلكننده و كاتاليزر تغييرات ساختاري در هرم قدرت در ايران باشد؟ اساساً سازوكار اين تغييرات ساختاري چيست و چگونه ميتوان به آن نائل شد؟ آيا صرفاً شعار تغيير قانون اساسي ميتواند متضمن اين نوع تحولات در ساختار قدرت پس از انتخاب كانديداي موردنظر ايشان باشد؟ به هرترتيب به دليل انصراف عبدالله نوري از كانديداتوري و احتمال بالاي رد صلاحيت او توسط شوراي نگهبان و نااميدي آقاي زيدآبادي و همفكرانشان از تحقق اصلاحات ساختاري توسط دستان معجزه گر عبدالله نوري! چرخشي عجيب را در رويكردهاي سياسي ايشان شاهديم.
البته زيدآبادي تنها مردي نيست كه به چرخشهاي عجيب و غريب در مواضع سياسي خويش دست زده است به طوري كه غلامحسين كرباسچي تكنوكرات نيز به صف حاميان مهدي كروبي در انتخابات پيشرو پيوسته و حتي بهعنوان رئيس ستاد مهدي كروبي نقشي مهم را برعهده گرفته است. در سرزميني كه حافظة تاريخي مردمان آن حتي قادر به ثبت رويدادهاي سه تا چهار سال گذشته نيز نيست، اين نوع چرخش مواضع براي نخبگان و عاملان سياسي به راحتي امكانپذير و قابل پيشبيني است. از ياد نبردهايم كه در زمان انتخابات نهم رياستجمهوري چگونه زيدآبادي در طبل تحريم ميكوبيد و تماشاگري در عرصة سياست را به بازيگري در آن مقطع ارجح ميدانست.
دقيقاً مشخص نيست كه چرا زيدآبادي از تحريم در انتخابات قبلي به مشاركت در انتخابات آتي رسيده است؟ او در يكي از آخرين مصاحبهها، خود را همچنان ملتزم و معتقد به اصلاحات ساختاري ميداند اما سئوال اين است كه چگونه كروبي ميتواند به اين ايده جامة عمل بپوشاند. حتي اگر درست يا نادرست ، نوري نمادي از سقف مطالبات اصلاحطلبانه است كروبي شايد تحققبخش كف اين مطالبات باشد و اين سئوالي است كه به طور جدي پيشروی طيف زيدآبادي كه همواره انتظاراتي حداكثري از اصلاحات داشتند، قرار ميگيرد. زيدآبادي در جواب به اين پرسش كه چرا از تحريم به مشاركت عبور كرده است،مدعي شد كه نميخواهد متهم رديف اول اتفاقاتي ناگوار از جنس انتخابات احمدينژاد براي رياست جمهوري ميباشد. پس ايشان اگر اندكي حس ميكرد كه در انتخابات گذشته احمدينژاد به صندلي رياستجمهوري تكيه ميزند، تحريم را روا نميدانست و در انتخابات مشاركت ميكرد. پس طرفداري ايشان از تحريم نيز در آن مقطع از اصالت ذاتي برخوردار نبود اما در این حوزه نیز نظرات ایشان تناقض آمیز است چرا که چندی پیشاز مواضع اش در سال ٨٤ دفاع کرد و به سر کار آمدن یک اصلاح طلب در آن سال را خطرناک ارزیابی نمود!
حمايت زيدآبادي از كروبي بيش از پيش اين واقعيت را آشكار ميسازد كه بازيگران بيرون از حوزه قدرت، فاقد يك استراتژي و برنامة سياسي مدون براي بازي سياسي هستند و پس از رؤيت هزينههاي سنگين تحميل شده به كشور در سالهای اخیر، به فكر چارهانديشي ميافتند. عبور از تحريم به حمايت از كروبي از يك منطق سياسي منسجم حكايت نميكند. اگر مهدي كروبي- كه به گفتة ايشان از چهار سال پيش تا به امروز تغيير چنداني در منش سياسي نداشته است- سزاوار حمايت ايشان و ديگر تحكيميان است، چرا آن زمان براي جلوگيري از انتخاب نامزد راست افراطي مورد حمايت و پشتيباني واقع نگرديد. شايد رفتار سياسي عبدالكريم سروش بيشتر قابل دفاع باشد كه چه آن زمان و چه امروز از كروبي و انتخاب او حمايت كرده است.
اگر حمايت از كروبي تنها به اين دليل است كه احمدينژاد براي چهار سال ديگر انتخاب نشود، پس تكليف اصلاحات موردنظر زيدآبادي چه خواهد شد؟ اگر هيچكدام از كانديداها طبق نظر قبلي ايشان در قد وقواره تن دادن به تبعات تغييرات و تحولات عميق مورد انتظار نيستند، چه چيزي زيدآبادي را به مشاركت ترغيب كرده است؟ اگر نظر امروز او را بپذيريم، چگونه ادله او را در دفاع از تحريم در انتخابات گذشته مورد سنجش قرار دهيم؟ اگر انتخاب احمدينژاد تا اين حد براي زيدآبادي ناگوار بوده چرا آن زمان با مشاركت جدي به حمايت از كانديداهاي رقيب او نپرداخت؟ اينها پرسشهايي است كه زيدآبادي جوابهاي قانعكنندهاي به آنها نداده است؟ نه او و نه تمام كساني كه داراي مواضع سياسي متزلزل و نامطمئني در معادلات سياسي جامعة ايران هستند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.