جايگاه زنان و اقليت هاي مذهبي در قانون انتخابات نظام ولائي
پیک ایران: داشتم به گزارش وزير کشورِ 160 ميلياردي گوش ميدادم که اعلام ميکرد از ميان 475 داوطلب رياست جمهوري ( که 42 نفر از آنان زن بودند)، تنها 4 مرد واجد شرايط و مابقي همه فاقد صلاحيت تشخيص داده شده اند.
يک محاسبه سرانگشتي ميگويد کمتر از يک درصد از کسانيکه با پر کردن فرم داوطلبي ظاهرا نظام را قبول دارند، مورد پذيرش شوراي نگهبان قرار گرفته اند و به گفته ي آقاي خامنه اي که قبلا اعلام کرده بودند، آنها که زير ذره بين شوراي نگهبان قرار ميگيرند همه صالحند[1] . فکر ميکردم چگونه است که فقهاي شوراي نگهبانِ منتخب آقاي خامنه اي از بين 475 داوطلب فقط چهار نفر را صالح تشخيص داده اند. بايد ديد اين چهارنفر چه کساني هستند و چه خدماتي به اسلام و ايران کرده اند که به چنين افتخاري نائل شده اند؟ بطور حتم اين چهار نفر سوابق درخشاني داشته اند که از صالحين به شمار آمده اند.
منتظر بودم نام اين 4 مرد صالح را از زبان وزير محترم کشور بشنوم که اعلام فرمودند آقايان محمود احمدي نژاد، محسن رضايي، ميرحسين موسوي و مهدي کروبي. من که تا حدود زيادي از سوابق و گذشته ي اين مردان صالح!! مطلع بودم، زياد شگفت زده نشدم چون 30 سال شاهد چنين گزينشهايي بوده ام اما وقتي به قانون اساسي و شرايط داوطلبان رياست جمهوري مراجعه کردم ديدم در انتخاب اين افراد مشکل از قانون اساسي است، زيرا در اصل 115 قانون اساسي نظام ولائي آمده است که داوطلبان بايد داراي شرايط زير باشند:
“رجال سياسي مذهبي، ايراني الاصل، تابع ايران، مدير، مدبر و از همه مهمتر داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي کشور.”
بنابراين طبق آنچه قانون اساسي جمهوري اسلامي ميگويد؛
1- 50 درصد مردم ايران، يعني زنان از انجام اين کار معاف ميباشند.
2- ميليون ها مسلمان غيرشيعه و غير مسلمان ايراني هم واجد شرايط نيستند.
3- شيعه هايي هم که مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي يعني ولايت مطلقه فقيه نيستند، حق جلوس روي صندلي رياست جمهوري را ندارند.
4- به فتوا و تشخيص فقهاي شوراي نگهبان( بگو آقاي جنتي) فقط اين 4 نفر داراي حسن سابقه و امانت و ايمان بوده اند.
حال پروندهي اين صالحين را ورق بزنيم و ببينيم اينها که مدير و مدبر و امين و متقي و داراي حسن سابقه، شناخته شده اند در اين 30 سال چه کرده اند که به اين افتخار نائل آمده اند. در پرونده آقايان از جمله اين موارد به چشم ميخورد:
1- محمود احمدي نژاد: دانشجوي خط امام، يکي از پيشنهاد دهندگان اشغال دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگي و اسلامي کردن آنها که منجر به دستگيري ، شکنجه، اخراج و اعدام هزاران دانشجو و استاد دانشگاه شد. همکاري با نيروهاي امنيتي براي قلع و قمع دگر انديشان ، استاندار اردبيل ، شهردار تهران و بالاخره 4 سال رياست جمهوري که اثرات آن اظهر من الشمس است.
2- محسن رضايي: شرکت در سرکوب دگرانديشان و قوميت ها، فرماندهي سپاه در زمان جنگ و از عوامل ادامه آن پس از فتح خرمشهر و حمله به خاک عراق که منجر به کشته و مجروح و اسير شدن صدها هزار ايراني شد و صدها ميليارد دلار خسارت مالي به بار آورد .و دبيري مجمع تشخيص مصلحت نظام تا امروز
3- جناب کروبي: از روز اول انقلاب مشاغل کليدي از جمله مسئوليت بنياد شهيد، وکالت و رياست مجلس را بر عهده داشت و يکي از عوامل وضع نابسامان فعلي ميباشد. واقعه مخفي سازي اسلحه در ساک حجاج و کشتار آنها در سال 66 در زمان سرپرستي ايشان روي داد. همچنين نقش او در پروژه عزل منتظري و نامه مورخه 29/11/67 اش به همراه امام جماراني و روحاني به منتظري از يادها نميرود.
4- جناب مهندس موسوي: عضو ارشد حزب جمهوري اسلامي، سردبير روزنامه جمهوري اسلامي، نخست وزير نظام از سال 1360 تا 1368 و عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي. در زمان مسئوليت او جنايات دهه شصت و کشتار تابستان سال 67 صورت گرفته و بايد او را يکي از عوامل ادامه جنگ و عوارض ناشي از آن نيز دانست. او همچنان پس از گذشت 20 سال، ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را کار درستي ميداند[2] و از کشتار دهه شصت دفاع ميکند.[3]
علت اصلي اينکه اين چهار نفر از ميان 475 نفر انتخاب شده اند اين است که آنها وابسته به قبيله اي هستند که 30 سال کشور را به اين وضع انداخته. قبيله خوديها که تنها اطاعت امر ميکنند و در فکر حفظ نظام هستند.
آنچه نوشتم اعمال ظاهري اين آقايان است و در پنهان چه ها کرده اند يقين دارم روزي در دادگاه افشا خواهد شد. به نظر شوراي نگهبان، داوطلبان احراز سمت رياست جمهوري بايد داراي چنين سوابقي باشند تا مديريت ، مدبّريت ، حسن سابقه و امانت و تقواي آنها اثبات گردد.
* * *
داشتم به فرمايشات جناب آقاي خامنه اي در يکي از شهرهاي کردستان گوش ميدادم که مطالبي به اين مضمون ايراد کردند :” خط قرمز ما اهانت به اهل سنت و مذاهب ديگر به دليل اعتقادشان ميباشد.”[4]
آيا به نظر ايشان اينکه قانون اساسي ميگويد:” داوطلبان رياست جمهوري بايد مومن و معتقد به مذهب رسمي کشور باشند”. و در اصل 11 قانون اساسي آمده:” دين رسمي ايران ، اسلام و مذهب جعفري اثني عشري است و اين اصل الي الابد غير قابل تغيير است” و با توجه به اين اصول که غير از شيعه اثني عشري از جمله اهل سنت، حق داوطلب شدن براي رياست جمهوري را ندارند، بزرگترين اهانت به معتقدات اين خواهران و برادران ايراني که حدود 20 درصد جمعيت ايران را تشکيل ميدهند نيست؟
اصل 109 قانون اساسي در صفات رهبر ميگويد:” عدالت و تقواي لازم براي رهبري امت اسلامي”.
آيا پذيرش چنين تبعيضي که در قانون اساسي آمده، دور از عدالت اسلامي نيست؟
* * *
داشتم به اصل 111 قانون اساسي فکر ميکردم که ميگويد:” رئيس جمهور بايد از رجال مذهبي و سياسي باشد…”.
شوراي نگهبان در تفسير خود رجال را تنها به مردان اطلاق ميکند و به همين دليل هرگز يک زن را حائز شرايط رياست جمهوري ندانسته است. اين برداشت از قانون اساسي در حقيقت حذف حقوق 50 درصد از جمعيت ايران است. آيا شوراي نگهبان ميپندارد لياقت زنها براي اداره کشوري مثل ايران کمتر از مردان است؟ امروز روشن شده است که اگر زنان در تمام امور لايق تر نباشند، عقب تر نيستند. بايد توهين و تحقير زنان روزي متوقف گردد و زنان در کنار مردان، کارگران دست در دست معلمان، دانشجويان همگام با استادان ، روستائيان همراه با شهرنشينان و همه و همه پس از 30 سال تجربه، فريب اين بازي ها را نخورند و اجازه ندهند اين زنجيري که بوسيله قانون اساسي نظام ولائي به دست و پاي آنها بسته شده و هر بار حلقه هايش تنگ تر ميشود، بيشتر از اين موجب تضييع حقوق مردان و زنان ايران گردد.
* * *
بايد خواستار تغييرات بنيادي شد. بايد دنياي ديگري ساخت، دنيايي که هر فرد شايسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از ميان دهها هزار مرد و زن فرهيخته و داراي دانش و شعور و شرافت و پاکي و وطن خواهي، کساني که ميتوانند داوطلب رياست جمهوري شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گيرد. دين را از حصار حکومت بيرون کشند و هر کس به جايگاه خود برگردد.
همه دست در دست هم اين ويرانه را آباد کنند و نگذارند حقوقشان مورد تجاوز قرار گيرد و ريشه استبداد، استعمار و استثمار را برکنند و کشور را به استقلال و آزادي واقعي برسانند.
آي گروه چهارنفري، آيا در ميان شما کسي هست که چنين تعهدي را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟
تو اگر بنشيني، من اگر بنشينم
چه کسي برخيزد؟
دکتر محمد ملکي
5 خرداد 88
—————————————-
[1]- “مردم از ميان نامزدهايي که صلاحيت آنها پس از عبور از ذره بين شوراي نگهبان، اعلام خواهد شد، صالح ترين نامزد را برگزينند.” (سخنراني آقاي خامنه اي در ميدان آزادي سنندج، روزنامه اعتماد ملي، 23 ارديبهشت 88)
[2]- ميرحسين موسوي: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر تصميم درستي بود. (مصاحبه با خبرگزاري مهر، ۱۳۸۸/۰۳/۰۲)
[3]- نميشود اين نظام را به آدمکشي در اول انقلاب متهم کرد. اين نظام مظلوم بوده است… گروههاي تروريستي تا پايان جنگ هم زير نفوذ صدام عليه ما ميجنگيدند و هنوز هم پشتيباني آمريکا از آنها وجود دارد. نبايد به مظلومنمايي آنها توجه کرد. چرا که اگر به قدرت برسند باز هم همان آش و همان کاسه است). سخنراني در جمع دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر کرمان،وبسايت قلم نيوز، ارگان رسمي ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي، 16 ارديبهشت 88)
[4]- “اهانت به مقدسات شيعه يا سني، خط قرمز نظام است و هيچکس چه شيعه و چه سني،حق ندارد با غفلت يا از روي تعصب اين خط قرمز را ناديده بگيرد.” (سخنراني آقاي خامنه اي در جمع مردم سقز، خبرگزاري ايرنا، 1388/2/29)
پیام برای این مطلب مسدود شده.