جزئيات کودتا به روايت بنی صدر، کیش و مات
پیک ایران: انقلاب اسلامی در هجرت شماره726:
کشماکش بر سر تعیین سرنوشت «رهبر» و «رهبری» است:
* نخست سخنان و نوشته هائی را بخوانید در حمله به هاشمی رفسنجانی که گویای زمینه سازی کنار گذاشتن او هستند:
◄ امر بسیار مهمی که تقلب بزرگ که آن را «کودتای سفید» (هرچند با حمله مسلحانه به دانشجویان خونین شد) خوانده، اند از نظرها پنهان نگاه داشته است، سرنوشت «رهبر» و «رهبری» است. با آنکه طرفداران احمدی نژاد علت حمله او را به هاشمی رفسنجانی، در مناظره با موسوی، بیرون بردن خیال رهبر شدن و یا رهبر تراشیدن از دماغ هاشمی رفسنجانی بوده است ، با وجود این، کسی توجه نکرد که موضوع محوری در این انتخابات، «رهبر» و رهبری است.
تنها حسینیان و یکی دو تن دیگر از حامیان احمدی نژاد نبودند که
◄ حمله ها به هاشمی رفسنجانی، عزل او را از ریاست مجلس خبرگان و نیز مجمع تشخیص مصلحت هدف قرار داده اند:
● کیهان 26 خرداد 88، نوشته است: «طلحه و زبيرهاي معاصري بودند كه بيعت با انقلاب را فقط به شرط «شراكت در قدرت» قبول داشتند وگرنه ابايي نداشتند سر به شورش بگذارند و عرصه را به خيال خود بر حاكميت تنگ كنند. به سادگي از تغيير قانون اساسي و تمديد رياست جمهوري فلان آقا سخن گفتند تا خود در قدرت بمانند، بعدا براي بهمان آقا لايحه اختياراتي نوشتند كه مي شد با آن اختيارات، مصوبات مجلس و احكام قوه قضائيه را وتو كرد. سپس خيز برداشتند از نظام باج بخواهند، پس بست نشيني در مجلس را راه انداختند. پس از آن با گردن كلفتي تمام تهديد كردند نمي گذارند انتخابات مجلس هفتم برگزار شود. تهديد به استعفا در سطوح بالاي مديريتي كردند و… حالا مي گويند به قانون و انتخابات و راي مردم گردن نمي نهيم چون نامزد-هاي- مورد حمايت احزاب و ائتلاف ما راي نياورده اند. ديكتاتورند به تمام معنا.»
● به گزارش فارس نیوز متعلق به احمدی نژاد 8 سئوال مردم از مراجع عظام تقليد در باره هاشمی رفسنجانی به عمل آمده اند:
جمعي از مردم و مقلدين طي نامهاي به مراجع عظام تقليد، درباره هاشمي رفسنجاني هشت سئوال مطرح كرده و خواستار پاسخ مراجع عظام به اين سوالات براي هدايت و روشنگري عموم مومنين و مقلدين خود شدند.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، مشروح سوالات هشتگانه مردم از مراجع عظام تقليد بدين شرح است:
1- نظر به جايگاه رفيع ولي فقيه و اهميت ولايت فقيه در روايات و فقه شيعه اگر شخصي در نامهاي سرگشاده حاكم اسلامي را مورد عتاب و استيضاح قرار بدهد و با عنايت به اينكه نامه سرگشاده هيچ سنخيتي با النصيحه لائمه المسلمين، ندارد مسئله چه حكمي دارد؟
2- نظر به اهميت نظام اسلامي و حفظ وحدت و يكپارچگي امت اسلامي اگر شخصي نظام اسلامي را تهديد به آشوب كند و بكوشد ميان صفوف ملت اسلامي تفرقه و اختلاف ايجاد كند مسئله چه حكمي دارد؟
3- اگر شخصي از جايگاه حقيقي و حقوقي خود سوء استفاده از اموال عمومي و فساد اقتصادي هستند، ايجاد مصونيت قضايي كند مسئله چه حكمي دارد؟
4- با توجه به سوالات مطرح شده آيا اينچنين شخصي عدالت و صلاحيت لازم براي تصدي منصب خطير امامت جمعه و جماعت را دارد؟
5- آيا حمايت و ترويج از چنين شخصيتي به بهانه خدمات فراوان و سوابق درخشان وي جايز است، يا اينكه حال فعلي او ملاك است؟
6- اگر قوه قضائيه و دستگاه قضايي شجاعت لازم براي برخورد و مقابله با اين شخص را نداشته يا اينكه با مصلحتانديشي نابجا توان محاكمه چنين شخصي را از خود سلب كرده باشد تكليف مردم و عموم مومنين چيست؟
7- حال اگر خانواده و اطرافيان چنين شخصي در مظان اتهام جدي به فساد اقتصادي و تصرف در بيتالمال باشند و دستگاه قضايي هم يا اهمال و يا قدرت مقابله با اين مفاسد را نداشته باشد، آيا روشنگري افكار عمومي، به قصد ابهامزدايي از پيكره نظام اسلامي واجب نيست؟
8- آيا لازم نيست آناني كه بيتالمال مسلمين در اختيارشان بوده، نسبت به عملكرد خود پاسخگو باشند و شبهات ساليان طولاني مردم را پاسخ دهند تا نظام اسلامي از شبهات مبرا شوند؟
در پايان با آرزوي طول عمر و سلامتي براي مراجع معزز تقليد، تقاضا داريم با پاسخ به اين سوالات موجبات هدايت و روشنگري براي عموم مومنين و مقلدين را فراهم كنيد.
*گزارش – تحلیل از ایران: امر بسیار مهمی که در پرده مانده، سرنوشت «رهبر» و «رهبری» است:
برای روشن شدن بهتر انتخابات که با مهندسی خامنه ای و بیت او انجام گرفت، لازم است گفته شود که تقلب در انتخابات آنقدر فاحش است که همه دانسته اند که خامنه ای برای جلوگیری از تنش های پیش آمده که ناشی از تبهکاری او هستند، ناچار شده است بار دیگر دست به کودتا زند .
اولین کودتا در دوران انقلاب، توسط هاشمی و خامنه ای و بهشتی و دیگران تحت نظر خمینی در سال 60 شکل گرفت که در نهایت منجر به حذف رییس جمهور منتخب ملت ایران گردید. اینبار، کودتا به شکلی دیگر انجام شد و این کودتا به فرمان سید علی خامنه ای از کودتاگران سال60، برضد آرای مردم انجام شد. خود وی نیز در جریان آن کودتا شریک کودتاگران بود و جالبتر اینکه در این کودتا همان کودتاگران قبلی خود به همان سرنوشتی که برای بنی صدر ایجاد کرده بودند گرفتار آمده اند .
با حرکت و جنبش مردم نظام ولایت چاره ای ندید به جز اینکه دست به حذف بخش بزرگی از نیروهای درونی خود بزند که اینبار قرعه به نام برخی از کودتاگران سال 60 افتاد از جمله هاشمی رفسنجانی – میر حسین موسوی – مهدی کروبی – موسوی خوئینی ها – بهزاد نبوی – امین زاده – تاج زاده و…
بنا به تازه ترین خبرها، بسیاری در جریان این کودتا دستگیر شده اند و به احتمال بسیار برخی های دیگر نیز در آینده نزدیک دستگیر خواهند شد تا پروژه کودتای انتخاباتی کامل شود .
● نیروهای دخیل در این کودتا :
1- مقام معظم رهبری وبیت ایشان در ردیف اول
2- گروههای وابسته به باند مافیای بیت رهبری و رهبر که شامل هیات موتلفه – فداییان رهبر – اصولگرایان – مدرسین حوزه های علمیه – – جامعه اسلامی مهندسان – دانشجویان – معلمان – جمعیت زنان – جامعه زینب – جمعیت ایثارگران و …
3- کلیه نیروهای نظامی تابع منویات رهبری سپاه و بسیج و نیروی مقاومت بسیج
4- نیروهای انتظامی وابسته به باند سرکوب رهبر و بیت رهبری که با گروه جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی رابطه ای تشکیلاتی دارند .
5-بنیاد مستضعفان و کمیته امداد امام و دیگر بنیادهای مالی وابسته
6- صدا و سیما و نشریات رسانه ای وابسته به نظام مافیاها و وب سایت های وابسته به کودتا
7- برخی روحانیون وابسته به قدرت و حوزه های علمیه قم و مستقر در نیروهای نظامی
8- نیروهای سرکوبگر خیابانی و انصار حزب الله و چماقداران و کفن پوشان
9- مسئولان سیاسی وابسته به باند حاکم و برخی نمایندگان مجلس حدود 60 نفر
10- باند تشکیلات مافیایی قضایی نظام ولایت
11 – برخی ائمه جمعه و جماعت و مداحان و وعاظ وابسته به نظام ولایت مافیاها
12 – کلیه نیروهای وابسته به دولت در امور کشور داری از جمله وزرای کشور – مخابرات – دفاع – خارجه اطلاعات و….
اما چرا این کودتا انجام شد و چرا رهبری رژیم ولایت در حالی که در راس قدرت نظام بود ناچار به این عمل شد ؟ بنا به آخرین اطلاعات، از آنجایی که خامنه ای حال خوبی ندارد و امکان دارد که از دو نظر مسله رهبری مطرح است:
1 – برفرض که خامنه ای سالم باشد، هر رئیس جمهوری غیر از احمدی نژاد، خامنه ای را در موضع دفاعی قرار می دهد و او مجبور است مداخلات خود را در امور کشور محدود کند.
2 – اما اگر بیماری او واقعی باشد و مسئله انتخاب جانشین برای وی ، مسئله آینده نزدیک باشد، «بیت رهبری» و مافیاهای نظامی – مالی می باید از هم اکنون، انتخاب جانشین او را برنامه گذاری کنند. گرایشهائی تلاش بسیار می کنند فرزند او آقا مجتبی را جانشین وی کنند. در جمع، بنا بر این است که تکلیف جانشین خامنه ای در زمان حیات او معین شود. به همین دلیل نیاز بود دست به جراحی بزرگی در نظام بزنند. می باید همه گرایشها و شخصیت ها را که می توانند در تعیین رهبری نا سازگار با مافیای خامنه ای و مافیاهای نظامی – مالی، نقش داشته باشند، کنار بزنند. به همین دلیل نیاز به حضور و ادامه کار دروغگویی و آلت فعلی به نام احمدی نژاد نیاز است. لذا، مجتبی برای جانشین شدن به جای وی و نیز برای این که رهبر متعلق به این مافیاها باشد، نیاز به این دارد که احمدی نژاد رئیس جمهوری باشد. رؤسای دو قوه دیگر نیز، از «خودی» ها باشند و هاشمی رفسنجانی هم در مقام ریاست خبرگان رهبری و ریاست شورای تشخیص مصلحت نظام نماند. یا بقدری تضعیف شود که کاری از او ساخته نباشد.
مجتبی، تحت نظر و امثال مصباح یزدی بار آمده و اینک همه کاره «بیت» گشته و خواستار ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد شده و دستیار پدر خود در انجام تقلب بزرگ انتخاباتی شده است.
طراحان تقلب بزرگ با به میدان آوردن موسوی و باز گذاشتن فضای انتخاباتی مردم را فریب دادند و مردم نیز در فضای آزاد ایجاد شده امیدوار به انتخاب رییس جمهوری شدند که فکر می کردند نسبت به خامنه ای، تا حدودی استقلال رأی دارد و بحران ساز نیست. اما برنامه گذاران به خوبی می دانستند چه هدفی را تعقیب می کنند. وگرنه امکان نداشت اجازه دهند دختران و پسران در میادین و خیابانهای تهران و شهرستانها جمع شوند و آزاد و شاد، مخالفت خود را با رژیم اظهار کنند. طراحان تقلب بزرگ وانمود کردند که از نظر آنها، هر یک از چهار نامزد رأی بیاورد، پذیرفته است. تا زمان برگزاری انتخابات نظام دندان بر جگر گذاشتند و تمام اتهامات به احمدی نژاد و تعرض ها به خامنه ای را تحمل کردند. عجیب اینکه هیچ چماقداری در خیابانها نبود که با این شعارها که برخی کل نظام را هدف گرفته بود برخورد کند .
● مدیریت و مهندسی پیش از انتخابات
– آزاد گذاشتن مردم جهت برگزاری میتینگ های سیاسی
– اجازه عمل دادن به دو کاندیدای اصلاح طلب برای جلب مشارکت مردم
– ایجاد فضای باز سیاسی برای اجتماع مردم و ترغیب شدن به شرکت در انتخابات
– دادن آزادی به مطبوعات برای جلب نظر مردم به شرکت در انتخابات
– دعوت به حضور همه سیاسیون در صحنه
– واگذاشتن کشور به مدت حدود 15 روز به مردم
همه اینها برنامه هایی بود که خامنه ای و دستیاران او به اجرا در آوردند و زمینه حضور هر چه بیشتر مردم را فراهم آوردند. چرا این کار را کردند؟ زیرا خامنه ای و «رهبر» آینده نیاز به مشروعیت دارند. بر این گمان بودند که شرکت مردم در دادن رأی، او و جانشین احتمالی او را از این مشروعیت برخوردار می کند. اگر او با آن شتاب، بر انتخابات صحه گذاشت، برای این بود که دهان اعتراض کننده ها را ببندد و به دنیا بگوید از بیشترین مشروعیت برخوردار است. در چنین شرایطی، تحریم کنندگان انتخابات که تحریم را نه به ولایت فقیه و آری به حاکمیت مردم می خوانند، به مردم ایران هشدار دادند که احمدی نژاد را از صندوق بیرون خواهند آورد. اگر به همان وسعت که مردم در انتخابات شرکت کردند، در تحریم آن شرکت می کردند، درجا، رژیم از مشروعیت محروم و با استفاده از ضعف آن، می توانستند به خیابانها در آیند و تغییر را قطعی کنند.
انتخابات برگزار شد و مردم شاد و خوشحال از اینکه با تمام توان برای مخالفت با «رهبر» و برکناری مترسک وی محمود احمدی نژاد وارد مبارزه انتخاباتی شده اند، به پای صندوقها رفتند.
هاشمی رفسنجانی که خود زمانی از کودتاچیان بر ضد رییس جمهور منتخب، بنی صدر، بود، از قصد خامنه ای آگاه بود. طی نامه ای به او هشدار داد. اما خامنه ای بی اعتناء به نامه او، طرح تقلب بزرگ را به اجرا گذاشت.
●هدفی که خامنه ای و «بیت» او تعقیب می کنند:
-کسب مشروعیت بالا با به میدان کشاندن مردم در انتخابات
– نمایش محبوبیت رهبری نظام به جهانیان
– تصفیه شدید نیروهای مخالف پس از انتخابات
– حذف چهره هایی که برای بر سر کار آمدن رهبر جدید خطرناک بود .
– حذف رئیس مجلس خبرگان که مانع از به «رهبری» رسیدن نامزد مافیای خامنه ای و مافیاهای نظامی – مالی می شود.
– حذف بخش عظیمی از نیروهای سیاسی که در حال و آینده مزاحم این مافیاها هستند
– به سر کار آوردن مجدد احمدی نژاد که حامی اصلی وی همان رهبر آینده است
– حذف بخش عظیمی از روحانیون که در آینده مشروعیت رهبر جدید را نمی پذیرفتند
– حذف فرماندهان پیشین نظامی و نظامی های سیاسی شده که امکان خطر در دوران رهبری جدید را به وجود می اوردند .
– سرکوب شدید مردم و ایجاد یاس و نا امیدی در روحیه های شادی که در انها در این مدت به وجود آمده بود .
– سرکوب نیروهای مردمی که می توانند بر ضد خامنه ای و «رهبر» بعدی، مزاحمت ایجاد کنند.
از پیش از باز شدن دربهای حوزه های اخذ آرا، مردم به صف در آمده بودند. تصاویر و فیلم های نمایش داده شده از صدا و سیمای رژیم نشان می دادند که مردم با شادی فراوان در دادن رأی شرکت کرده اند.
● نظام چه ترفندهایی برای تغییر نتیجه بکار برده است؟:
بررسی های انجام شده معلوم کردند که مسئولان فریب انتخاباتی مراحل مختلفی را برای تغییر رای مردم طراحی کرده بودند . با افشاگری های انجام شده مردم می دانستند که نظام برای تغییر آرا توان اضافه کردن تا حدود 6 میلیون رای به آرای فرد منتخب خود را دارد . اما گمان نمی بردند به بیشتر از آن توانا باشد. از جمله فکر نمی کردند که امکان زمانی رأی دادن آنها را محدود کند و به جای آنها، خود بنام احمدی نژاد رأی به صندوق بریزد. تدابیری که بکار بردند عبارتند از:
– ایجاد هزاران صندوق سیار که در نوع خود بی نظیر بود و در آن قرار بود چند میلیون رای برای احمدی نژاد بریزند.
– آماده سازی کلیه نیروهای حزب مسلح خود برای مهندسی انتخابات که در آخرین خبر معلوم شد که حدود 15 هزار صندوق در اختیار نیروهای سپاه پاسداران قرار گرفته بود که آنها بتوانند ارای مورد نیاز فرد منتخب را ایجاد نمایند .
– کاهش افراد آموزش و پرورش در حوزه های انتخاباتی و افزایش نیروهای نظامی لباس شخصی پوش در حوزه های آرا
– جلوگیری از حضور نیروهای ناظر کاندیداها در حوزه های اخذ رأی
– تشکیل گروه 500 هزار نفری شورای نگهبان برای مخدوش نمودن آرای رای دهندگان
– آماده سازی کلیه مسئولان در بخشداری ها – فرمانداری ها – استانداری ها و ستاد انتخاباتی برای انجام تقلب بزرگ انتخاباتی
– تغییر صندوق های رای و جابجایی آرای کاندیداها
– برداشتن تابلوی نام کاندیداها و در بسیاری موارد ندادن آگاهی به مردم به هنگام نوشتن رأی خود و افزودن کد کاندیدای مورد نظر
لازم به ذکر است که در این دوره از انتخابات 4 کاندیدا وجود داشت که ردیف و کد آنها به شرح زیر بوده است
1- محمود احمدی نژاد با کد 44
2- محسن رضایی باکد 55
– مهدی کروبی با کد 66
– میر حسین موسوی خامنه با کد 77
در حالی که تنها 4 کاندیدا وجود داشت دادن کد 44 به احمدی نژاد بسیار مشکوک بود در حالی که می شد کد را 33 و یا 55 معین کرد. اما چرا 44 معین کردند؟ زیرا قصد داشتند تقلب کنند.
برای اطلاع بیشتر به این موضوع توجه کنید که بسیاری از افرادی که برای رای دادن به پای صندوق های رای می رفتند تابلوی بزرگ اسامی کاندیداها و کد آنها را مشاهده نمی کردند و اگر هم مشاهده می کردند کد کاندیدا بر روی آن درج نشده بود .
حال اگر فردی می خواست نام کاندیدای مورد نظر خود را در برگه رأی بنویسد به این دلیل که ردیف میرحسین موسوی 4 بود، چنین می نوشت
میر حسین موسوی خامنه با کد 4
حال اگر مسئولان حوزه ها در خواندن آرای کاندیداها نام را در نظر می گرفتند با کد اختلاف داشت. لذا،
● خواندن رأی ها بر اساس نام سبب می شد که میر حسین موسوی با کد 4 جز آرای مخدوش محاسبه شود.
● اگر جمع آوری آرا بر اساس کد محاسبه می شد پس کد موسوی که 77 بود در ان محل نبود و به جای ان کد 4 گذاشته شده بود که به راحتی به نام اقای احمدی نژاد واریز می شد
– تعرفه های انتخاباتی در حالی که حدود 10 میلیون اضافه چاپ شده بود در بسیاری از حوزه ها نایاب بود. گفته می شود به این دلیل بود که بسیاری در حال نوشتن ارای تقلبی بر آن تعرفه ها بودند. از این رو مانع از رأی دادن رأی دهندگان می شدند و آرای تقلبی را خود به صندوقها می ریختند. هم با استفاده از شناسنامه های قلابی و هم از راه برداشتن از آراء و جای گزین کردن با آرای تقلبی.
– در برخی از حوزه های جنوب تهران تعرفه برگه های انتخاباتی زیاد بود در حالی که در بخش های مرکزی و شمالی شهر این برگه ها وجود نداشت .
انقلاب اسلامی: بدیهی است که تقلب بزرگ، با وجود تضاد در مرکز قدرت حاکم، تخاصمی را ببار می آورد که از راه حذف می باید حل شود:
نظام ولایت مطلقه پایه بن خود را می برد:
نوشتن مطلب در روزهای باقی مانده به انتخابات شاید سخت ترین نوع مطلبی باشد که نگارنده فکر می کند می توان نوشت . در چند روز مانده به انتخابات اخبار و اطلاعات آنگونه گسترده است که توجه به آنها و تحلیل بر اساس آن کار بسیار سختی است اما باید نوشت و اگاهی داد .
اخبار این روزها در ایران و اطلاعات پشت پرده همه تقریبا از یک امر حکایت دارند وآنهم تصفیه ای دیگر در رژیم کودتائی ولایت فقیه .
به نظر می رسد که ولی مطلقه فقیه از ترس از دست دادن قدرت با دستور حرکت دادن به سرباز چشم و گوش بسته خود که جنایت کاری بی نظیر و فریبکاری بزرگ و گویا تحصیل کرده دانشگاه ولایت مطلقه است و در دروغگویی حتی هاشمی رفسنجانی و خامنه ای را نیز پشت سر گذاشته، قصد دارد، تصفیه دیگری در رژیم بعمل آورد.
اخبار پشت پرده حاکی از این است که «رهبر»، با دادن مجوز به زورپرست کوتوله خود، تصمیم به حذف هاشمی رفسنجانی و نیروهای اطراف او از جمله ناطق نوری – حسن روحانی – رضا اکرمی – و… را دارد .
طرفداران احمدی نژاد می گویند : رهبر متوجه شده است که هاشمی رفسنجانی رفتاری را در پیش گرفته است در نهایت منجر به معضلی بزرگ همانند منتظری خواهد شد و بهتر دیده است که وی را در همین دوران که فکر میکند قدرت بلامنازع را در اختیار دارد از صحنه بدر کند .
خامنه ای که گرفتار خودشیفتگی و بیماری قدرت شده است، بعد از به قدرت رسیدن هاشمی رفسنجانی به ریاست شورای خبرگان رهبری و شنیدن برخی آوازها از سوی وی مبنی بر شورایی کردن رهبری و بحث در مورد قدرت رهبری متوجه شده است که ادامه حرکت وی ممکن است منجر به تضعیف «مقام رهبری» شود. لذا باید به گونه ای هاشمی را از صحنه سیاست کشور حذف کند .
در جریان انتخابات که هاشمی و نیروهای وابسته به وی – کارگزاران سازندگی – و برخی از روحانیون همراه در جامعه روحانیت مبارز رو به سوی حمایت از موسوی گذاردند. رهبری فرصت را برای حذف این جامعه مناسب یافت. زیرا این جامعه با وجود تأکید «رهبر» حاضر به حمایت از احمدی نژاد نشد. گرچه مهدوی کنی خود به تنهایی با حمایت از احمدی نژاد خواست نشان بدهد که جامعه روحانیت مبارز از وی حمایت می کند، اما واکنش جامعه بر همگان معلوم کرد که از او حمایت نمی کند. عسگر اولادی اعلام کرد هیات موتلفه حامی احمدی نژاد است اما تا هم اکنون اختلافات در این هیات ادامه دارد و کار به جایی رسیده است که بچه های وابسته به این هیات که تحت نام جامعه اسلامی مهندسان کار می کنند از ادامه حرکت احمدی نژاد در تخریب به قول خودشان استوانه های نظام به شدت متاثر شده و قرار است حمایت خود را از وی دریغ نمایند .
همین ماجرا در جریان حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز تکرار شد. در حالی که اکثر روحانیون بلند پایه آن جامعه از جمله 1- آیتالله حسین مظاهری2- آیتالله عبدالله جوادی آملی3- آیتالله ابراهیم امینی4 – آیتالله رضا استادی5- آیتالله سیدمحسن خرازی6- آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی7- آیتالله محمد مؤمن 8 – آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی9- آیتالله مرتضی مقتدایی 10- آیتالله حسین راستی کاشانی 11- آیتالله علیاکبر مسعودی خمینی 12- آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی13- آیتالله صادق لاریجانی14- آیتالله احمد صابری همدانی 15 – آیتالله عباس محفوظی 16 – آیتالله سید ابوالفضل میرمحمدی
17 – آیتالله محمدعلی فیض گیلانی 18- حجتالاسلام والمسلمین سید هاشم حسینی بوشهری 19 – حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمد غروی و برخی های دیگر که بعدا اعتراض کردند که آنها نیز به احمدی نژاد رای نداده اند. حال آنکه شیخ محمد یزدی به دستور خامنه ای حمایت جامعه را از احمدی نژاد اعلام حمایت کرد.
با نگاهی به اسامی روحانیان مخالف احمدی نژاد که در واقع مخالفان خامنه ای می باشند، مشخص است که خامنه ای در حال کنار گذاشتن طبقه روحانیون قدیمی و باسابقه است که عموما در شورای تشخیص مصلحت و خبرگان رهبری و حتی در مقاماتی مانند امامت جمعه و جماعت قرار گرفته اند .
این جراحی بسیار درد آور می شود. زیرا خامنه ای مجبور است با کمک نیروهای روحانی جوان که معمولا در کنار سپاه قرار گرفته اند و استفاده از نیروهای نظامی جوان و مطیع دست بهحذف بزند. اگر اینکار صورت گیرد می توان گفت که بخش مهمی از پایه های قوام استبداد ولایت مطلقه، از بدنه رژیم خارج خواهد شد و این برای آینده رژیم بسیار خطرناک خواهد بود. آدمی را به یاد دستگیری های قبل از انقلاب از سوی رژیم پهلوی می اندازد .
نامه سرگشاده هاشمی رفسنجانی به خامنه ای، یک امر را از پرده بیرون انداخت: طرفداران احمدی نژاد و خامنه ای می گویند: هاشمی رفسنجانی سودای رهبر شدن در سر داشته است و افشاگریهای احمدی نژاد، این سودا را از سر او بیرون کرد. طرفداران هاشمی رفسنجانی که مشغول ایجاد ترس از تصفیه شدید در صورت «انتخاب» احمدی نژاد هستند، توضیح می دهند که مناظره ها و رفتار دستگاه قضائی و صدا و سیما و شخص خامنه ای حکایت از آن دارند که او در حال کنار گذاشتن روحانیت باسابقه است. همانگونه که با آوردن جعفری و برخی دیگر از سرداران جوان فرماندهان سابق سپاه را کنار گذاشت .
مناظره های انتخاباتی از جمله مباحثی است که ایران را به خود مشغول داشته است و تقریبا مشخص کرده است که اطلاعات در مورد حذف نیروهایی از جمله هاشمی رفسنجانی – حسن روحانی – ناطق نوری – رسولی محلاتی – جوادی آملی – محمود هاشمی شاهرودی و… و همچنین محسن رضایی – علی شمخانی – رحیم صفوی – محسن رشید و… صحت دارد و خامنه ای با جلو فرستادن احمدی نژاد و حمایت مخفیانه و علنی از وی خواهان حذف نیروهای سابق و همراه خود است .
طرفداران هاشمی رفسنجانی می گویند: در مناظره های صدا و سیما احمدی نژاد نشان داد که تعلیم دیده خامنه ای است و هر چه را بر زبان می آورد، در واقع همان منویات رهبری است.
با فشارهای وارده بر هیات حاکمه و دولت احمدی نژاد و حضور بیش از حد جوانان در خیابانهای پایتخت، وضعیت جدیدی بوجود آمده است. جوانان مجال خشونت نمی دهند. شعارها یی که می دهند، بر ضد استبداد و بسود آزادی است. تصرف خیابانها توسط جوانان، کاری نیست که بسود خامنه ای باشد. هرچند مافیاهای نظامی – مالی هم جمعیت وارد خیابانها کرده اند، اما حتی حضور آنها نیز بسود رژیم نیست. زیرا می تواند این فکر را در جوانان القاء کند که نقش تعیین کننده را آنها دارند هر وقت به خیابانها در آید. بدین خاطر است که مسموعات و نیز خبرها در باره تراکم قوای سرکوب، مرتب انتشار می یابد. ترس از سرکوب بعد از انتخابات، دارد القاء می شود. طرفداران احمدی نژاد مرتب از شلوغی بعد از اعلان نتایج انتخابات و پیروزی احمدی نژاد می گویند و می نویسند.
همگان به خوبی می دانند که بعد از جریان 18 تیر نظام در وضعیتی شکست خورده قرار داشت و برای حفظ خود از کلیه نیروهای اصلاح طلب وابسته از جمله خاتمی و هاشمی و حسن روحانی و ناطق نوری و … استفاده کرد. آنها در یکی دو روز بعد از 18 تیر توان مقابله با مردم را نداشتند و طبق برنامه های طراحی شده نیروهای خود را از شهرستانها فرا خواندند و با برنامه ای دقیق در سکوت اصلاح طلبان دولتی سرکوب مردم را آغاز کردند و بعد از آن حسن روحانی وارد صحنه شد و از خامنه ای حمایت کرد.
حضور مردم در صحنه، به خصوص جوانان در شب های اخیر عرصه را بر رژیم تنگ کرده است. بنا بر اخبار، نیروهای سرکوبگر نظامی و بسیجی را از شهرستانها به تهران فرا خوانده اند تا در شبهای بعد از انتخابات، هرگاه جوانان به خیابانها در آمدند، جوانان را بشدت سرکوب کنند.
نامزدهای دیگر این نگرانی را ابراز می کنند که در انتخابات تقلب شود. موسوی به خامنه ای نامه نوشته است و چون در نامه خود از مداخلات سپاه در انتخابات سخن بمیان آورده است، از سوی سپاه تهدید شده است. پیش از آن نیز، سپاه تهدید کرده بود «انقلاب مخملی را در نطفه خفه می کند». در مناظره ها، دو طرف، بر این واقعیتها صحه گذاردند:
1 – دوران بازرگان و بنی صدر، آزادی بوده است و فساد و جنایت و خیانت نبوده است.
2 – از آن پس، آزادی نبوده، استبداد بوده و جنایت و ترور و قانون شکنی و فساد و خیانت روش بوده است. احمدی نژاد با یاآوری این واقعیت که موسوی بعنوان نخست وزیر به خامنه ای تحمیل شد (این تحمیل را هم خمینی کرد)، خواسته است خامنه ای را از جنایت و فساد و ترور و خیانت و قانون شکنی آن دوره، مبری کند.
3 – دو طرف نتوانستند واقعیت را انکار کنند. کشماکشهاشان بر سر بیشتر و کمتر در این و آن دوره بود.
4 – علاوه بر اعتراف بر استبداد و کارنامه اش، شدت دشمنی در مرکز قدرت بر همگان آشکار شد.
نامه هاشمی رفسنجانی به خامنه ای متضمن اعلان خطر و تهدید، دارد به مردم می گوید احمدی نژاد بدون اجازه خامنه ای، مناظره را فرصت حمله به حامیان میرحسین موسوی، بخصوص هاشمی رفسنجانی، مغتنم نشمرده است.
برای افرادی مانند هاشمی و ناطق نوری و خاتمی و دیگرانی که مورد حمله رهبری قرار گرفته اند وضعیت فعلی وضعیت مرگ و زندگی است و اگر در این انتخابات شکست بخورند، آینده خود را بسیار تیره و تار می بینند. هزینه بسیار سنگینی که هاشمی رفسنجانی برعهده گرفته است، گویای نگرانی شدید او از احتمال تجدید ریاست جمهوری احمدی نژاد است.
* با توجه به وضع موجود، خامنه ای دو راه پیش رو دارد که هر دوی آنها منجر به نابودی وی می شود:
1- حذف اندیشه و شعار خمینی که اسلام را مساوی روحانیت می دانست در نتیجه اعلام حمایت از محمود احمدی نژاد در برابر روحانیون بلند پایه ایست که این روزها به شدت مورد حمله قرار گرفته اند. با توجه به این امرکه احمدی نژاد از حمایت روحانیانی چون جنتی و خزعلی و محمد یزدی و مصباح یزدی برخوردار است، حامی اصلی احمدی نژاد، در مقابله با جناح هاشمی رفسنجانی و دیگر روحانیون سطح بالایرژیم، است. مقابله با این روحانیون اینست که خامنه ای بخش اعظمی از حمایت خود را که شامل برخی مراجع تقلید برخی اساتید حوزه های علمیه و برخی ائمه جمعه و جماعت و برخی روحانیون بلند پایه در قم و مشهد می شود، از دست می دهد. برای مقابله با اینها، او مجبور به انجام عملی سخت و خونبار است تا که آنها را منکوب قدرت خود کند. این در حالی است که می دانیم برخی از این روحانیون در مراکز قدرت دارای نیروهایی هستند و در برابر این تهاجمات دست به مقابله خواهند زد. البته نباید نادیده گرفت که این حملات در زمانی صورت می گیرد که مجلس در تعطیلی به سر می برد. زیرا تا جایی که اطلاعات نشان می دهد بیش از 100 نفر از نمایندگان مجلس در مواقع خاص از هاشمی رفسنجانی حمایت می کنند. بنا بر این، احتمال وقوع وسیع ترین در گیری در درون رژیم، بسیار قوی است.
2- حالت دوم این است که خامنه ای با اعلام مخالفت با مواضع احمدی نژاد و ممانعت از ادامه تخریب وی به نوعی به هواداران وی نشان دهد که حامی او نیست. اگر می خواست در همان برخورد اول که هاشمی و ناطق نوری و خاتمی مورد حمله قرار گرفته بودند این کار را انجام می داد . او نه تنها این کار را نکرد بلکه وقتی هم هاشمی رفسنجانی به او نامه نوشت و سایت های طرفدار هاشمی رفسنجانی از دیدار سه ساعته و موفقیت آمیز او با خامنه ای نوشتند، به بی اعتنائی بسنده نکرد، با این تکذیب که نه کتبی و نه شفاهی پاسخی به نامه نداده است، سخت توی دهن هاشمی رفسنجانی زد. با وجود این، هرگاه نام میر حسین موسوی از صندوق بیرون آید (پیروزی هاشمی رفسنجانی )، خامنه ای در برابر مافیاهای نظامی – مالی قرار می گیرد.
3 – اگر اسم احمدی نژاد از صندوق رأی بیرون آید، بدان معنی است که خامنه ای، برخوردار از حمایت برخی از مراجع وابسته و برخی از روحانیون جاه طلب و جوان و حمایت از نیروهای نظامی و سیاسیون فرصت طلب که همواره طرف برنده را می گیرند، و رسانه های وابسته، در یک عملیات بزرگ، تیغ جراحی ولایت را بر تن بسیاری از روحانیون همراه خمینی می کشد. در واقع، بدون اینکه لازم به اعمال خشونت باشد، با قطع کردن حمایتهای مالی و غیر مالی دولت، به عزلت گزینی ناگزرشان می کند.
4 – حضور جوانان در خیابانها و شعارها که در شهرهای ایران طنین افکندند و موضعگیری نامزدها و استفاده از رنگ سبز که «انقلاب مخملی» را تداعی می کند، بخش عمده ای از سپاه و بسیج و «حزب الله» را حساس کرده است. اخبار حاکی از آنند که از هفته گذشته نیروهای بسیج و سپاه و ماموران واواک، با لباس شخصی و موتور سوار وارد درگیری های خیابانی شده اند تا که شهرها یکسره در اختیار مخالفان ولایت مطلقه و خامنه ای و دولت «یکدست» او، قرار نگیرند.
5 – بسیاری از نیروهای چماقدار و بسیجی را از برخی از استانهایی که در آنها رژیم و طرفدارانش از امنیت بیشتری برخوردار هستند، به تهران آورده اند. تا در صورت لزوم، برای متوقف کردن تحرکات مردم، وارد عمل شوند. درست همان کاری که در خرداد 1360، بقصد انجام کودتا بر ضد بنی صدر، هاشمی و خامنه ای و بهشتی انجام دادند. انجام دادند . درآن زمان این سه تن – که مردم «سه مفسدین»شان می خواندند – حتی نیروهای سپاه را با فرماندهی علی شمخانی و محسن رضایی از جبهه های جنگ به تهران آوردند و در پارک ارم مستقر ساختند. در روزهای کودتا، آنها با لباس شخصی در اطراف مجلس و مراکز مهم حضور یافتند و به سرکوب مردمی پرداختند که به حمایت از منتخب خود به خیابانها در آمده بودند. برخی از همین « اصلاح طلب» ها، آن روزها، فرماندهی نیروهای شخصی پوش عازم تهران را عهده دار بودند. کواکبیان یکی از آنها است. خود او شرح ماجرا کرده است. بهزاد نبوی، «وزیر» مشاور بود و از دستیاران هاشمی رفسنجانی و خامنه ای در کودتا بشمار می رفت و…
6 – حمله به ستادها و سرکوب نیروهای حامی نامزدهای «اصلاح طلب» معلوم می کند که برخی از افراد سپاه و بسیج که عموما دارای بیسیم و کارت بسیجی هستند به حمله اقدام می کنند و از آنجا که دارای مصونیت هستند این عمل را بی مهابا انجام می دهند .
7 – این شایعه به وسعت انتشار یافته است که نیروهای سرکوبگر آماده حمله به خانه های هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری هستند تا در زمان مناسب با حمله به این خانه ها همان بلایی را که بر سر منتظری آوردند بر سر اینها نیز بیاورند .
8 – هواداران خامنه ای با در اختیار داشتن اموال بسیار دست به چاپ و انتشار شب نامه های فراوان در سراسر کشور بر ضد کلیه مقاماتی شده اند که با او مخالف هستند. با استخدام افراد و فرستادن آنها شبانه به درب خانه های مخالفان، از هم اکنون تحت فشار شدید قرارشان می دهند.
9 – صدا و سیمای بیت رهبری با تمام توان در حال تخریب نیروهایی است که به نوعی در تقابل با رهبری قرار گرفته اند. حتی شنیده شده است که قرار بر این است که با آوردن افرادی مانند هاشمی و ناطق نوری و پرسش و پاسخ از آنها افشاگری های خود را ادامه دهند. این در حالی است که صدا و سیما تحت فشار برخی از مسئولان کشور قرار گرفته است تا شرایط پاسخگویی را برای هاشمی و ناطق به وجود آورند .
10 – مخالفان احمدی نژاد منتشر کرده اند که در جلسه ای با حضور نمایندگان مجلس و هیات وزیران، در آن شب کذایی شام که برخی از نمایندگان حضور نداشتند، احمدی نژاد خواستار تغییر قانون اساسی برای انتخاب بیش از دو دوره رییس جمهوری شده است و گفته است چرا نمایندگان بتوانند چندین دوره نماینده شوند ولی رییس جمهور دو دوره؟ باید مانند ونزوئلا شرایطی را به وجود آورد که حکومت رییس جمهور ادامه یابد. بدین ترتیب، طرفین در دشمنی با یکدیگر، تا جائی پیش رفته اند، دیگر نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند.
11- نیروهای وابسته به دولت به تازگی از حدیث هایی استفاده می کنند که در ان گفته می شود در زمان ظهور امام زمان کسانی که در مقابل او قرار می گیرند همانا کسانی هستند که شال سبز و عمامه سبز دارند و با ارسال این حدیث به صورت پیام کوتاه موسوی را ضد امام زمان تبلیغ می کنند.
12 – نامه میر حسین موسوی به خامنه ای و کروبی به وزیر واواک و دیگران و خبرها که سایتهای این دو انتشار می دهند حاکی از آنند که نگران استفاده از سپاه و بسیج در انتخابات به سود احمدی نژاد است. هرگاه چنین شود، خامنه ای تنها تر می باید هم با طیف وسیعی در رژیم و هم با مردمی که می دانند به آرای آنها خیانت شده است، مقابله کند. بدیهی عمر رژیم ولایت فقیه را سخت کوتاه می کند.
13 – «انقلاب مخملی» غیر از مشارکت مردم در آن، نیازمند به مقاومت ایستادن نامزدها دارد. اگر تهدید هاشمی رفسنجانی صرف تهدید نباشد و بیانگر قصد واقعی به ایستادن باشد، خامنه ای بازنده اصلی انتخابات می شود. زیرا مقامی می شود که در برابر مردم قرار گرفته و با تقلب، نامزد خود را تحمیل کرده است. بنا بر این مقامی نامشروع است.
14 – بسا خامنه ای خطر این را حس نکند. زیرا قدرت کسی در موقعیت او را کور و کر می کند. مشاوران نادان نیز دارد. اما دیگر مقامات رژیم که می دانند اگر رژیم بخطر افتد موقعیت خود را از دست می دهند، علاوه بر موضعگیری بر ضد تقلب در انتخابات، دست بکار جلوگیری از تقلب ها در انتخابات شده اند. آنها، در این پیامها گفته اند که رهبر و عقلای نظام باید بپذیرند که با رای نیاوردن احمدی نژاد امکان ادامه حیات نظام وجود دارد اما با بالا کشیدن وی با تقلب خطر کل نظام را تهدید می کند. اما آیا خامنه ای به این هشدار توجه می کند؟
15 – شنیده ها حاکی از آنند که کمیته صیانت از آراء، فشار خود را برای ممانعت از تقلب توسط وزارت کشور و شورای نگهبان آغاز کرده است. در این ارتباط، هماهنگی هایی با بسیاری از روحانیون و سرداران با سابقه سپاه و مسئولان سیاسی سابق بعمل آورده است. این خطر را به آنها گوشزد کرده است که اگر نیروهای نظامی و شورای نگهبان دست به این عمل بزنند امکان دارد که کشور را به سمت جنگ داخلی ببرند و این خطر کل نظام را تهدید می کند. زیرا مردم با توجه به عملکرد رییس جمهور خواستار برکناری وی هستند و با امید این تغییر و حذف وی و حامیان وی وارد انتخابات می شوند.
16 – خطر و اعلام خطر های مکرر از سوی بزرگان و مسئولان نظام دهان به دهان پخش شده و همین امر موجب شده است کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند به این بیندیشند که اگر رای آنها تغییر کند چه باید بکنند .
نامه هاشمی رفسنجانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. زیرا شخص خامنه ای را به مردم ایران و مردم جهان، حامی احمدی نژاد شناسانده است. بنا بر این، اگر احمدی نژاد را برنده انتخابات اعلام کنند، خامنه ایست که فاقد هرگونه مشروعیت و اعتبار در داخل و خارج از کشور می شود. و هرگاه موسوی برنده اعلان شود، بازنده اصلی انتخابات خامنه ای می شود. اگر خامنه ای روش دیگری در پیش گرفته بود، بطوری که مراجعه به او، آنهم از سوی کسانی چون هاشمی رفسنجانی و میر حسین موسوی، محل پیدا نمی کرد، سود بالارفتن میزان مشارکت به او نیز می رسید. اما نتیجه انتخابات هرچه شود، بازنده او است. عصبانیت شدید طرفداران خامنه ای از هاشمی از این رو است که او با نوشتن نامه سرگشاده، خامنه ای را بازنده اصلی انتخابات بدل کرده است.
انقلاب اسلامی: گزارش فیگارو در باره قرار و مدار هاشمی رفسنجانی با خامنه ای و نامه هاشمی رفسنجانی به خامنه ای – سندی گویا و ماندگار – وضعیت را بازهم روشن تر می کند:
کارگردان انتخاباتی که هاشمی رفسنجانی است خامنه ای را کیش و مات کرده است؟
گزارش فیگارو از قرار و مدار هاشمی رفسنجانی با خامنه ای: در ازای انصراف خاتمی از نامزد شدن، خامنه ای از حمایت از احمدی نژاد دست بر می دارد:
◄ فیگارو (9 ژوئن 2009) از تهران گزارش می کند که ائتلاف حامی میر حسین موسوی را رئیس جمهوری اسبق، هاشمی رفسنجانی کارگردانی می کند. او کوششهای خود را دو چندان کرده است تا از تجدید انتخاب احمدی نژاد جلوگیری کند.
در قفای اعلانهای رنگارنگ که دیوارهای تهران را پر کرده اند، یک بازی پوکر دارد انجام می گیرد. هدف از این قمار: جلوگیری بهر قیمت از انتخاب احمدی نژاد است. او را متهم می کنند پول نفت را بهدر داده و از رهگذر بحران اتمی، کشور را در جهان به انزوا در آورده است.
برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، یک ائتلاف وسیع در بر گیرنده شخصیتهای سیاسی برضد یک شخص بوجود آمده است. جواد اطاعت، استاد علوم سیاسی می گوید: «هدف این ائتلاف، با حمایت مرجح از میر حسین موسوی، نخست وزیر سالهای 1980، اینست که از شر احمدی نژاد خلاص شویم. هیچ مهم نیست کسی که انتخاب می شود، چه کسی باشد».
* هاشمی رفسنجانی کارگردان ائتلاف ضد احمدی نژاد:
مغز متفکر و کارگردان این ائتلاف، هاشمی رفسنجانی است. او که در انتخابات 2005 (1388) شکست خورد، امروز تمام توان خود را بکار می برد تا انتقام آن شکست را بگیرد. این آیت الله 74 ساله ثروتمند از گاردهای قدیمی رژیم است و ارزشی برای احمدی نژاد قائل نیست و او را موجودی خطرناک می داند.
برخوردار از اهرمهای قوی، جبهه ضد احمدی نژاد، با ظرافت تمام، سازمان داده شد. در این جبهه، صاحب نفوذان دیگری چون علی لاریجانی، رئیس مجلس که مانع از تصویب لایحه احمدی نژاد برای امداد اجتماعی شد. محمد باقر قالی باف، شهردار تهران، نیز در این جبهه است. شگفت آمیز تر این که صدا و سیما که تحت اداره رهبر رژیم است، مناظره هائی را ترتیب داد که فرصت گذاشتن در اختیار سه نامزد دیگر بود.
در این مناظره ها، سه نامزد به احمدی نژاد حمله کردند. روحانیان بلند پایه قم و بخش بزرگی از مقامات رژیم با احمدی نژاد مخالفت کردند و او را کسی می دانند که نظام را بخطر می اندازد.
این جبهه بی سابقه، از امروز به فردا، ایجاد نشده است. چندین تن از اطرافی های هاشمی رفسنجانی دو میلیون دلار صرف خرید یک سیستم کامپیوتری سخت پیشرفته ضد تقلب کرده اند. از این سیستم در جلوگیری از تقلب در روز رأی گیری استفاده خواهند کرد.
بنا بر قول نزدیکان هاشمی رفسنجانی هدف جبهه این بوده است که رهبر نظام جمهوری اسلامی نتواند دخالت کند. «معامله ای»، سه ماه پیش، میان هاشمی رفسنجانی و خامنه ای انجام گرفته است. رفسنجانی متعهد شده است خاتمی را از نامزد شدن منصرف کند بشرط این که خامنه ای نیز از احمدی نژاد حمایت نکند. یکی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی می گوید: «این یک بازی شطرنج است. طرف ما در این بازی، خامنه ای است. احمدی نژاد یک مهره بیش نیست».
انقلاب اسلامی: بدین قرار، هاشمی رفسنجانی جبهه ای تشکیل داده است و طرف او، خامنه ایست. پس نامه سرگشاده او به خامنه ای، اقدامی آگاهانه ایست: خامنه ای حامی احمدی نژاد است. بنا بر این، اگر هاشمی رفسنجانی را از صندوق بیرون آورند، این خامنه ایست که تقلب کرده و آرای مردم را دزدیده است. و اگر موسوی رئیس جمهوری شود، شکست اصلی را خامنه ای خورده و هاشمی رفسنجانی او را کیش و مات کرده است.
……………………………………………………
بدین قرار، نامه هاشمی رفسنجانی به خامنه ای یک سند تاریخی و اعلان آغاز یک تحول است:
بسمالله الرحمن الرحيم
مقام معظم رهبري آيتالله خامنهاي زيده عزّه
متأسفانه اظهارات عاري از حقيقت و غيرمسئولانه آقاي احمدينژاد در جريان مناظره با مهندس موسوي و مقدمهچينيهاي قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهكهاي ضدانقلاب در سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب و نيز تهمتزدنها در انتخابات 84 و انتخابات مجلس ششم ولجنپراكنيهاي باند پاليزدار كه در دادگاه محكوم شده را به نمايش گذاشت و از آنجا كه بخشي از اين اظهارات قبلاً در رسانههاي دولتي و آتش تهيه آن در سخنراني مشهد مقدس مطرح شده، ادعاي اينكه مطالب او تحت تأثير فضاي مناظره گفته شده و فاقد برنامهريزي قبلي است، پذيرفتني نيست و گويا براي تحتالشعاع قرادادن گزارشهاي مستند و مكرر ديوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن يك ميليارد دلار و ارتكاب چند هزار تخلّف در اجراي بودجهها ميباشد و شايد هم رقيب اصلي خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامي ميداند.
دهها ميليون نفر در داخل و خارج ناظر دروغپردازيها و خلافگوييهايي بودند كه برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلاميمان را نشانه گرفته بود.
زير سئوال بردن تصميمات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و تلاشهاي امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانيت عظيمالقدر كه در نيم قرن گذشته با مجاهدتهاي خويش توانستند بناي باشكوه نظام اسلامي را ايجاد و مستقر و بالنده كنند، از اين بدتر نميشد. دوران مشعشعي كه خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پيشتاز، رئيسجمهور و نهايتاً رهبري نظام نقش و مسئوليتهاي ممتازي بعهده داشتهايد..
نقطه قابل توجه دراين تهمتها اين است كه غيرمستقيم، مقام ولايت در زمان رهبري امام راحل و جنابعالي كه هادي دولتها بودهايد و با اظهارات صريح، مديريتها را مورد تأييد و تحسين قراردادهايد، نشانه گرفته است.
بعد از جريان شوم 14 اسفندماه 1359 با ارشاد امام و بنيانگذار جمهوري اسلامي، شهيد مظلوم دكتر بهشتي و جنابعالي و اينجانب كه در شعارهاي مردمي به عنوان «سه ياور خميني» شناخته شده بوديم، با همراهي نيروهاي انقلابي و بخصوص نمايندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوري اسلامي توانستيم در جهت زدودن غبارهاي ابهامات و سمپاشيها اقدامات مؤثري انجام دهيم و امام راحل درد آشنا با تشكيل گروه حقيقتياب و داور، بخشي از حقايق را آشكار كردند. نتايج آن، آگاهي بيشتر مردم و رسوايي فتنهگران و در نهايت نجات كشور از خطري بود كه دشمنان استكباري و ضد انقلاب طراحي كرده بودند.
البته اينجانب قصد ندارم كه دولت موجود را مثل دولت بنيصدر معرفي كنم و يا سرنوشتي شبيه آن دولت را براي اين دولت بخواهم، بلكه مقصود اين است كه بايد مانع گرفتار شدن كشور به سرنوشت آن روزگار شد.
اينجانب براي پرهيز از آلودهشدن فضاي سياسي كشور در آستانه انتخابات به تشنجات بيشتر، از عكسالعمل فوري كه مورد انتظار ملت است، خودداري كردم.
در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقاي احمدينژاد گفتم كه در اظهارات او خلافگوييهاي فراواني وجود داشته و ادعاي كذب تماس تلفني من با يكي از سران عرب و ادعاي كارگرداني مبارزات انتخاباتي رقبا و اتهامات ناروا به جمعي از بزرگان نظام، از جمله جناب آقاي ناطق نوري و فرزندان من و بدتر از همه زيرسئوال بردن اقدامات امام راحل را يادآوري و پيشنهاد كردم با صراحت اتهامهاي نادرست را پس بگيرد كه نيازي به اقدامات قانوني افراد و خانوادههايي كه ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تيرهاي ناسزاگويي قرار گرفتهاند، نباشد.
از صدا و سيما هم خواسته شد كه فرصتي در اختيار طرفهاي ذيحق براساس مقررات سازمان قرار دهد كه از خود دفاع نمايند. گرچه در گذشته به بخشي از اين اتهامات پاسخ داده شده و رئيس قوه قضاييه وقت جناب آقاي يزدي در پايان كار رياست جمهوري اينجانب، در عمل به اصل 142 قانون اساسي رسماً اعلام پاكي و منزّه بودن خانواده رئيسجمهور و حتي كمشدن داراييها در دوران مسئوليت را نمودند، ولي تكرار اتهام تكرار جواب را ميطلبد.
معالاسف، اين دو پيشنهاد خيرخواهانه عملاً پذيرفته نشده و رهبر معظم هم صلاح را در سكوتشان ديدند و بيشك جامعه و بخصوص نسل جوان نيازمند اطلاع از حقيقت است. حقيقتي كه با اعتبار نظام و همدلي ملت ارتباط جدّي دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنين نامه اي نمي كردم.
معتقدم جنابعالي بخوبي ميدانيد كه اينجانب و بسياري از بزرگان تأثيرگذار انقلاب و حتي خود جنابعالي از دوران مبارزه و سالهاي اول انقلاب و در تعدادي از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالي و ضدانقلاب بودهايم و هميشه صبورانه تهمتها و اهانتها را پشت سر گذاشتهايم و در دور جديد تهمتها و هجمهها هم از حدود پنج سال پيش تاكنون دندان روي جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و كشور اندوه خويش را مكتوم ميدارم و از اين جهت هم مورد گلايه بسياري از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار ميگيرم ومهم اين است كه اينبار اين تهمت ها توسط رئيس جمهور و در رسانه ملي مطرح شده است. البته در موقع مناسب انحرافات و حقكشيهاي ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختيار مردم و تاريخ قرار خواهد گرفت،
تاريخ گواه است كه اكثريت مردم متعهد و انقلابيمان كمتر تحت تأثير خلافگوئيها قرار ميگيرند و دليل آن آراء افتخارآميز مردم به اينجانب در آخرين انتخابات مجلس خبرگان رهبري است و نيز خوب ميدانيد كه در جريان انتخابات جاري، تاكنون به خاطر مسئوليت هاي رسمي ام در رسانه هامطلبي به نفع يا ضرر افراد و جريانهاي درگير در انتخابات نگفتهام و در موراد ضروري به كلياتي مبتني بر حضور حداكثري مردم در پاي صندوقها و سلامت انتخابات اكتفا كردهام و رسماً گفتهام برنامه شركت در انتخابات ندارم.
چهار نامزد موجود براي آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سياست اينجانب از من نظر نخواستهاند و بعد از نامزدي هم از اينجانب درخواست حمايت نكردهاند و اگر هم در جلساتي بهم رسيده باشيم، چيزي جز همان كليات فوقالذكر را از من نشنيدهاند و اگر حزب يا گروهي در مورد جهتگيري در انتخابات نظر خواستهاند، گفتهام براساس آييننامه خود عمل كنند و حقيقتاً آنها با تصميمخودشان و همكارانشان در صحنهاند و عمل ميكنند و انصافاً تهمت دستنشانده بودن آنان ستم و بيحرمتي غيرقابل توجيه است.
بجاست كه به اين حقيقت هم توجه شود كه احتمالاً عوامل دولت از نظر اينجانب مطلعند كه من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و كشور نميدانم و خود جنابعالي هم از اين نظر من مطلعيد و دلايل آن را هم ميدانيد. ولي اين نظر را رسانهاي نكردهام و خود عوامل دولت در اين مورد بزرگنمايي كردهاند كه هدف بزرگنمايي در آن مناظره روشن شد.
با اينهمه بر فرض اينكه اينجانب صبورانه به مشي گذشته ادامه دهم، بيشك بخشي از مردم و احزاب و جريانها اين وضع را بيش از اين بر نميتابند و آتشفشانهايي كه از درون سينههاي سوزان تغذيه ميشوند، در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونههاي آن را در اجتماعات انتخاباتي در ميدانها، خيابانها و دانشگاهها مشاهده ميكنيم.
اگر نظام نخواهد يا نتواند با پديدههاي زشت و گناهآالودي مثل تهمت ها ؛ دروغها و خلافگوييهاي مطرح شده در آن مناظره برخورد كند و اگر مسئولان اجراي قانون نخواهند و يا نتوانند به تخلّفهاي صريح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد كه فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسيدگي كنند و اگر فردي در موقعيت رياست جمهوري بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتكاب چنين گناهان كبيره و اخلاقشكن عليرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه ميتوانيم خود را از پيروان نظام مقدس اسلامي بدانيم؟
رهبري معظم انقلاب؛
اكنون كه امام راحل (ره) آن پير فرزانه و حلّال مشكلات و ملجاء همه و يار صبور و ديرينه هر دوي ما آيتالله شهيد مظلوم دكتر بهشتي و بسياري از همسنگران قديم كه يا به فيض عظماي شهادت رسيدند و يا به ديار باقي شتافتند ؛ در بين ما حضور ندارند، شما ماندهايد و من و معدودي از ياران و همفكران قديم. از جنابعالي با توجه به مقام و مسئوليت و شخصيتتان انتظار است براي حل اين مشكل و براي رفع فتنههاي خطرناك و خاموش كردن آتشي كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح ميدانيد اقدام مؤثري بنماييد و مانع شعلهورتر شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شويد.
لذا در فرصت باقيمانده ضروري به نظر ميرسد خواسته حق حضرتعالي و مردم در خصوص انجام انتخاباتي سالم و پرابهت و حداكثري تحقق يابد. كاري كه ميتواند عامل نجات كشور از خطر و باعث تحكيم وحدت ملي و اعتماد عمومي باشد و فتنهگران نتوانند با حدس و گمان نصّ پيامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحريف كنند و با ناديده گرفتن قانون، بنزين بر آتشافروخته بريزند.
سرچشمه شايد گرفتن به بيل چوپر شد نشايد گرفتن به پيل
دوست، همراه، و هم سنگر ديروز، امروز و فردايتان
اكبر هاشمي رفسنجاني
انقلاب اسلامی: این سند تاریخی است زیرا
1 – تخاصم در رأس هرم قدرت را گزارش می کند.
2 – خامنه ای قصد دارد بزور احمدی نژاد را یکبار دیگر رئیس جمهوری کند. نتیجه نیز معلوم کرد که ، پیشاپیش، بر او معلوم بوده است که احمدی نژاد رئیس جمهوری منتصب خامنه ای است.
3 – او از کودتای بر ضد بنی صدر و نمونه 14 اسفند یاد کرده است. در 14 اسفند، سال روز درگذشت دکتر مصدق، ولایت جمهور مردم با ولایت فقیه رویارو شدند. جانبداران ولایت فقیه چماقداران و افراد سپاه و کمیته ها بودند. مردم بر آنها غلبه کردند.
4 – در تمام دوران ریاست جمهوری، بنی صدر به استقامت ایستاد. از کودتای خرداد 60 بدین سو، نیز همچنان به استقامت ایستاده است. حاصل سه دهه استقامت اینست که امروز، مردم می دانند می باید ولایت مطلقه فقیه را بردارند و حاکمیت را از آن خود کنند. هاشمی رفسنجانی خامنه ای را از این واقعیت می ترساند.
5 – او به جبهه ای که خود گرداننده آنست نیز اشاره می کند و خامنه ای را به سر برداشتن این جبهه به مخالفت با او، تهدید می کند.
6 – 22 خرداد 60، روز ورود کودتای خزنده به واپسین مرحله خود بود. روزی بود که بنی صدر به مردم ایران هشدار داد. هرآنچه در آن هشدارنامه پیش بینی شده بود، روی داد و این شد روز گار ایران. گزینش این روز، برای انجام انتخابات رسوا گویائی بسیار داشت: خامنه ای و مافیاهای نظامی – مالی قصد دارند بر ضد مردم و حق حاکمیت آنها کودتا کنند. و رأی سازی نشان داد که از ماهها پیش کودتا تدارک شده بود.
تقلب بزرگ در انتخابات می گوید که خامنه ای و مافیاهای نظامی – مالی به تهدید او وقعی ننهادند و با ببار آوردن رسوائی بس بزرگ، احمدی نژاد را رئیس جمهوری کردند.
سخنان احمدی نژاد، در 23 خرداد، مسلم کرد که بنا بر آشتی نیست و بنا بر دشمنی است. او هاشمی رفسنجانی مورد تهدید سخت قرار داد:
احمدی نژاد خطاب هاشمی رفسنجانی: دست شما را از امور قطع می کنم:
امروز درجه اميد به پيگيري آرمانها و ارزشهاي ملت ايران و انقلاب جهاني ملت ايران و اميد به حل مشکلات و رفع موانع از برابر ملت ايران در بالاترين حد ممکن در دل جان ملت ما جاري است. مسووليت همه ما عمل به اين دو امر يعني پيگيري آرمانها و ارزشهاي ملت ايران و رفع موانع و مشکلات از برابر ملت است.
خيلي روشن است که راي مردم راي به برنامههاست. مردم عهد اخوت با کسي ندارند. مردم به دنبال اجراي برنامهها هستند و همه بايد از راي مردم تبعيت بکنند اين لازم است؛ چراکه مردم ولي نعمت ما هستند. خواستههاي خود را متحدا و در يک حرکت ملي بيان کردند. آراي مردم تجميع شد و خواسته عمومي ملت مشخص شد.
همه بايد به دنبال تامين نظر مردم باشيم و نظر مردم هم روشن است در شعارهاي مردم در شعارهاي بنده در حرف مردم در هر نقطه ايران که برويم خواستهها روشن است.
خدمت به مردم اولين خواستهاي است که مردم مي خواهند که آنها ميخواهند که مشکلات مردم برطرف شود مشکلات عمراني ، زيربنايي، مشکل گراني که به بخشي از مردم فشار سنگيني را وارد کرده است، مشکل اشتغال، مشکل مسکن، به خصوص براي جوانهاي عزيز، اينها دغدغههاي مردم ماست مردم ميخواهند که همه توان و همت ما و همه امکانات کشور براي خدمت و رفع مشکلات بسيج شود.
دومين خواسته عدالت است، مردم ميخواهند تبعيض نباشد و ميخواهند دست متجاوزين قطع شود مردم ميخواهند اموال عمومي متعلق به عمومي باشد و از آن صيانت بشود از حقوق ملت صيانت بشود از اختياراتي که ملت در اختيار دارد صيانت شود از عزت ملت صيانت بشود. کسي دستاندازي، زيادهخواهي و ويژه خواري نکند. دنبال امتيازهاي ويژه براي خودش و براي بستگانش نباشد مردم ميخواهند عدالت وجود داشته باشد.
خواسته ديگر مردم، پيشرفت و تعالي همهجانبه کشور است. مردم ميخواهند کشورشان در علم در صنعت، در زندگي شخصي در فناوريها در همه امور پيشرفته باشد و اين شايستگي ملت ايران است. ملت ميخواهد، نام ايران عزيز باشد و در تراز شايسته جهان باشد، اين خواسته ملت ايران است. ملت ميخواهند موانع پيشرفت و اجراي عدالت به آنها معرفي بشود. اين حق مردم است و من و امثال بنده نميتوانيم از خواستههاي ملت کوتاه بياييم و بايد موانع را به مردم معرفي کنيم و بنده کوتاه نخواهم آمد.
امروز بايد ايران را بسازيم و همت کنيم و اين خواستههاي ملت فقط با مشارکت همگاني و عزم ملي امکانپذير است. اصلاحات اقتصادي و اصلاحات ساختاري فقط با مشارکت عمومي مسير است. من براي ساختن ايران از همه دعوت ميکنم. همه بايد دست به دست هم بدهيم، ايران عزيز را بسازيم. ايران متعلق به همه است. امروز مسووليت قوه مجريه بر عهده بنده است، اما بايد دست به دست هم بدهيم همه محترمند.
من به فعاليت هاي حزبي احترام مي گذارم اما دولت متعلق به همه مردم است و بايد پاسخگوي مردم باشد و تأمين خواستههاي متن مردم باشد. بنده اصولگرايي که به دنبال اصلاحات اساسي در کشور نباشد را قبول ندارم. و اصلاحطلبي که به اصول ملت ايران پايبند نباشد آن را هم قبول ندارم. اسمها مهم نيست مهم اين است که به ارزشها، آرمانها، خواستههاي ملت پايبند باشيم دنبال اصلاح و خدمت باشيم دنبال پاسخگويي به ملت عزيز ايران باشيم.
دولت به هيچ گروه و دستهاي و هيچ کسي بدهکار نيست، بلکه ملت ولي نعمت است و دولت به ملت مديون است و همه دولت متعلق به ملت است بنده در انتخاب همکارانم بايد منافع ملت را در نظر بگيرم نه منافع اشخاص، گروه و دستجات. من قول ميدهم که توصيه هيچ کسي را در انتخاب همکارانم در نظر نگيرم و تنها معيار، صلاح و ويژگيهاي برجسته باشد.
بنده با احدي تعارف ندارم و اين يک ميثاق بين ملت و خادم خودشان است. بعضيها به خاطر سوابقشان و بعضي سوابقي که در انقلاب دارند خودشان را مجاز به هر کاري ميدانند و اين اضافهخواهي است.
بنده در سخنراني به يک حادثه تاريخي و به ماجراي جناب طلحه و زبير اشاره کردم آنها در کنار رسول خدا بودند مجاهدتها کردند، خدمات کردند، نشان افتخار گرفتند، جايگاه آنها در آن زمان محفوظ بود، اما اينها انسان را تا آخر عمر حفظ نميکند.
بعضيها به من گفتند ذکر نامها شائبه توهين دارد، بنده قاطعانه رد ميکنم. بنده قصدم توهين نيست نقدم يک حادثه تاريخي و عبرتآموزي است. براي همه ما عبرت است، همه بايد از تاريخ عبرت بگيريم. هرکس با هر سابقهاي از مرز عدالت خارج بشود در نقطه مقابل عدالت قرار ميگيرد. اصل عدالت است و عدالت اصل است، وقتي خارج شد، ديگر اعتباري ندارد، عدهاي ميگويند ما با امام بوديم. با امام بودن کافي نيست، عمل امروز مهم است. ملت همه با امام بودند بايد امروز را ببينيم.
انقلاب اسلامی: تقلب بزرگ که «اصلاح طلبان» آن را «کودتای سفید» خوانده اند، اینطور انجام گرفته است:
«کودتای سفید» از راه تقلب بزرگ در انتخابات:
* هشدار کمیته صیانت از آراء به شورای نگهبان بعد از فاش شدن فتوای مصباح یزدی در باره جواز تقلب بسود احمدی نژاد در 17 خرداد 88:
همزمان با افشاي “فتواي شرعي” مصباح يزدي در مورد تقلب در انتخابات در نامه سرگشاده جمعي از کارکنان وزارت کشور، روسای کمیته صیانت آرا میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو کاندیدای اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری در روز یکشنبه طی نامهای به آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان نسبت به دستکاري انتخابات ابراز نگرانی کردند.
در بخشی از این نامه اعلام شده که تعرفههای مرحله اول 59 میلیون و 600 هزار تعرفه است اما وزارت کشور تعداد تعرفههای چاپ شده را 56 میلیون اعلام کرده، و وجود 2600000 تعرفه چاپ شده اما اعلام نشده از سوی وزارت کشور جای ابهام دارد.
علی اکبر محتشمی پور و مرتضی الویری روسای کميته صيانت از آراء موسوی و کروبی در نامه خود همچنین به تعداد مهرهای انتخابات ارسال شده به استان ها اشاره کرده و خطاب دبیر شورای نگهبان نوشتند: “تعداد مهرها،همانطوری که میدانید دو برابر تعداد شعب بهعلاوه 10 درصد مازاد میباشد که بدون هیچگونه دستورالعملی ارسال شده است و این کار فوقالعاده خطرناک و نگران کننده است.”
اگر قرار باشد تخلف سازماندهی شدهای انجام بگیرد ،این کار نه در شعبه و نه در سایت و نه در هنگام شمارش و اخذ رای بلکه در استفاده از تعرفههای اضافی و مهرهای اضافی و با استفاده از صندوقهای اضافی و سیار شدنی است،به خصوص که خبر میرسد که شناسنامههای سربازان در مراکز نظامی و… جمع آوری شده است.”
* رژیم نمی خواست مردم رأی بدهند تا دستش برای تقلب بزرگ باز باشد:
◄ خبرگزاری فارس می گوید:
● انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري در 22 خرداد در 368 شهر و 558 بخش برگزار ميشود كه در اين دوره 46 ميليون و 200 هزار نفر در سراسر ايران اسلامي واجد شرايط راي بشمار ميروند.
● تعداد صندوقهاي اخذ راي در اين دوره 45 هزار و 713 صندوق در نظر گرفته شده است كه حدود 30 درصد از آن معادل 14 هزار و 258 صندوق سيار بشمار ميرود. ( نسبت صندوقهاي سيار به ثابت در اين دوره حدود 3 درصد كاهش نشان ميدهد).
● اخذ راي در روز 22 خرداد از ساعت 8 صبح آغاز ميشود و به مدت 10 ساعت ادامه مييابد و پس آز آن با تصميم وزير كشور مدت زمان اخذ راي تا دو مرحله قابل تمديد است.
◄ وزارت کشور رژیم، دو نوبت ارقامی را بدست داد که مسلم می کنند مجموع آراء نمی توانند از 5/26 میلیون بیشتر باشند:
● بعد از ظهر 22 خرداد، ستاد انتخابات وزارت کشور اعلام کرد که در سه ساعت اول، 5 میلیون نفر رأی اخذ شده اند. هرگاه فرض شود بدون انقطاع، رأی دهندگان رأی داده اند، در مجموع، حدود 22 تن رأی داده اند. بنا بر قول این ستاد، در هر 1 دقیقه و 36 ثانیه، یک رأی اخذ شده است.
● پس از قرائت 5 میلیون از آراء، ستاد وزارت کشور اعلان کرد حدود 20 درصد صندوقها قرائت شده اند. بنا بر این، آرای 100 درصد صندوقها، برابر می شود با 25 میلیون نفر. بی بی سی که روزها بسود میر حسین موسوی تبلیغ کرده و از برانگیزندگان رأی دهندگان به دادن رأی بود، چند نوبت، اظهار تعجب می کرد از چه رو، کل آراء دارد سر به 40 میلیون می زند!
◄بر فرض که مدت رأی گیری به جای 10 ساعت، 13 ساعت باشد ( زمان اخذ رأی در تهران 14 ساعت و در شهرهای بزرگ 13 ساعت و در شهرهای کوچک و بخشها همان 10 ساعت بوده است) و بر فرض که در حوزه های ثابت، شامل 31455 صندوق رأی، در هر دقیقه یک رأی به صندوق ریخته شده باشد، حدود 24534900 حد اکثر رأی ایست که می توانسته است اخذ شده باشد. هرگاه صندوقهای سیار، هر 5 دقیقه یک رأی اخذ کرده باشند، حدود 2224248 رأی اخذ کرده اند. جمع این دو رقم، 26759148 رأی می شود.
بدیهی است تعداد آرای مأخوذه نمی توانسته است این اندازه باشد. زیرا «اصلاح طلبان» پی در پی اعتراض می کردند که در برخی از شهرها، به این عنوان که تعرفه ها تمام شده اند، حوزه ها اخذ رأی نمی کرده اند.
● هرگاه جمعیت دارای حق رأی را حدود 52 میلیون (آمار عمومی) بدانیم، آراء باطله به کنار، حدود 50 درصد مردم ایران رأی داده اند.
● و هرگاه دارندگان حق رأی را 2/46 میلیون نفر بدانیم، حدود 57 در صد دارندگان حق رأی، رأی داده اند.
بدین قرار، هرگاه رژیم می خواست شمار بیشتری از مردم رأی بدهند، می باید بر تعداد صندوقها و حوزه ها می افزود. با این تعداد صندوق، اگر هم مردم بیشتری می خواستند، نمی توانستند رأی بدهند. بدین سان، تقلب بزرگ از راه افزودن بر تعداد شرکت کنندگان در دادن رأی انجام گرفته است. فرصت این تقلب را هم «اصلاح طلبان» و فرستنده هائی نظیر بی بی سی و صدای امریکا را با اغراق در باره رأی دهندگان فراهم کردند. نتیجه این شد که رژیم فرصت یافت تقلب بزرگ را انجام دهد: رژیم مدعی است 39165191 رأی به صندوقها ریخته شده اند. بنا بر این، دستش برای ریختن 12406043 رأی به صندوقها، بسود احمدی نژاد باز بوده است.
◄ برابر اطلاع، تقلب دیگری نیز انجام داده اند و آن این که در کد گذاری، حیله ای بکار برده اند که رأی دهنده به میر حسین موسوی، بر کد متعلق به احمدی نژاد، علامت می گذارده است.
مجموع این تقلب ها سبب شده است که آرای احمدی نژاد از حدود 7 میلیون به 24 میلیون افزایش یابد. نسبت آرای واقعی احمدی نژاد به کل آرای مأخوذه، 1 به 7/3 می شود. این نسبت با قول زهرا رهنورد، همسر میر حسین موسوی، سازگار است. الا این که او، در مصاحبه با بی بی سی، نسبت آرای احمدی نژاد به آرای میر حسین موسوی را 1 به 4 گفته است.
● بنا بر ارقامی که طرفداران میر حسین موسوی و کروبی انتشار می دهند، یکی از دو احتمال قطعی می شد اگر تقلب بزرگ انجام نمی گرفت:
1 – میرحسین موسوی با بدست آوردن بیشتر از 15 میلیون آراء به ریاست جمهوری می رسید.
2 – هرگاه آرای کروبی بیشتر از یا کمتر از آرای احمدی نژاد و آرای میر حسین موسوی کمتر از نصف کل آراء می شدند، انتخابات بدور دوم می افتاد.
◄ تقلب سوم از طریق انتقال آرای نامزدها از فرم 22 به فرم 28 انجام گرفته است. چگونگی این تقلب را خوانندگان در شماره 725 خوانده اند.
◄ اما آرای کروبی را کمتر از آرای باطله به حساب گذاشته اند. زیرا قصد حذف او را، یکبار برای همیشه، از صحنه انتخابات ریاست جمهوری و بسا عرصه سیاسی داشته اند. در واقع، حذف شوندگان آندسته از «روحانیان» هستند که بطور نسبی برای خود استقلال رأی قائلند. حامیان احمدی نژاد و «رهبر»، روحانیانی هستند که حاضرند در ازای مزایائی که رژیم برایشان قائل می شود، نقش تبلیغاتچی رژیم را بازی کنند.
* تقلب بزرگ سه ما ه پیش طراحی شده است:
◄ یک مقام ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی، مأموریت می باید نامه او را در باره تقلبات فاحش به «بیت رهبری» برساند. در بیت، «سردار» وحید طرف گفتگوی او می شود. نامه را می گیرد و به او می گوید: انتخابات انجام گرفته و احمدی نژاد به ریاست جمهوری انتخاب شده است.
◄ ماه ها پیش، وقتی خامنه ای خطاب به احمدی نژاد گفت شما با این فرض کار کنید که یک دوره دیگر هم بکار خود ادامه خواهید داد. از آن پس، طرح تقلب بزرگ تهیه و آماده اجرا می شود. مصباح یزدی نیز مجوز «شرعی» تقلب در انتخابات را صادر می کند. سه ماه پیش از انتخابات، میزان آرای احمدی نژاد معین می شود. قرار می شود اما بیشتر از خاتمی (22 میلیون رأی) رأی بیاورد. در آن زمان، سردار حمید «پیش بینی» کرده بود، احمدی نژاد با 23 میلیون رأی رئیس جمهوری شود و میرحسین موسوی نیز 10 میلیون رأی بیاورد. این ماجرا را عضو ستاد تبلیغاتی میر حسین موسوی بازگو کرده است.
بطوری که مشاهده می شود، طرح تقلب بزرگ بر اساس حدود 36 میلیون رأی تهیه شده بوده است.
◄ سه روز پیش از انتخابات، ابطحی گفته است: رئیس جمهو معین شده است روز جمعه، اسم او را از صندوق بیرون می آورند.
◄ در خانه خاتمی، روزی پیش از انتخابات رسوا، چند تنی شرکت داشته اند. صحبت از تقلبات گسترده بوده است. گفتگو کنندگان به این نتیجه می رسند که بیرون آوردن اسم احمدی نژاد از صندوق رأی، رژیم ولایت فقیه را بطور مستقیم در برابر مردم قرار می دهد و ملت را به این نتیجه می رساند که راه حل یکی و آن پایان دادن به عمر رژیم ولایت مطلقه فقیه است.
* محاسبه میزان مشارکت مردم در انتخابات و بزرگی تقلب:
◄ این محاسبه از ایران دریافت شده است. محاسبه کنندگان از نزدیک جریان رأی گیری را بررسی کرده اند:
● برای آنکه ضریب صحت محاسبه بالا باشد، از 2 روش محاسبه استفاده شده و نتایج با یکدیگر مقایسه شده اند:
1 – محاسبه بر اساس ظرفیت هر صندوق: برابر تجربه، ظرفیت متوسط هر صندوق تقریبا 1000 رأی است. بنا بر این، آرای دو صندوقهای ثابت و سیار را بر اساس ظرفیت، تفکیک و محاسبه می کنیم:
● تعداد صندوقهای ثابت 31455 است. بر اساس هر صندوق هزار رأی، کل آراء 31455000 می شود.
● تعداد صندوقهای سیار 14258 است. اما با توجه به این که این صندوقها می باید جا به جا شوند، فرض می کنیم 20 درصد صندوقها پر شوند. بنا بر این، در این صندوقها 2851600 رأی می شود.
جمع این دو رقم، 34306600 رأی می شود.
بدیهی است، فرض اینست که صندوقهای ثابت پر شده باشند. امری که با توجه به زمان اخذ رأی محال است. زیرا بر فرض که در هر دقیقه یک رأی داد شده باشد، در هر ساعت، 60 رأی داده شده و جمع آرای صندوقهای ثابت، 5/24 میلیون رأی می شود.
2 – محاسبه دقیق تر، براساس مکانیسم رأی گیری و زمان رأی گیری است:
● ظرف 13 ساعت رأی گیری (در تهران 14 ساعت بود و در شهرهای کوچک و روستاها کمتر از 13 ساعت) هر صندوق حداکثر می توانسته است 24522000 رأی می شود.
● صندوقهای سیار نیز می توانسته اند 1621152 رأی اخذ کرده باشند.
جمع دورقم 26143153 رأی می شود. حتی اگر فرض کنیم در محلهائی که تعرفه تمام شده بودند، از صندوقهای سیار استفاده شده و از این بابت، 5/2 میلیون رأی بر آراء اضافه کنیم، جمع کل آراء 6/28 میلیون می شود. بنا بر این، 4/10 میلیون رأی، به نفع احمدی نژاد، به صندوقها ریخته شده است.
◄ شورای نگهبان، در پایان رأی گیری، میزان مشارکت را 70 درصد اعلام کرد. 70 درصد مشارکت، 3/32 میلیون رأی می شود. بنا بر این قول نیز، حدود 7 میلیون رأی تقلبی به آرای داده شده، افزوده شده اند.
نمودار تقلب بزرگ در انتخابات + تصویر
۲۴ خرداد ماه ۱۳۸۸ ساعت : ۴۲ , ۱۳
خبرگزاری انتخاب:
این نمودار نشان می دهد که نسبت آرای احمدی نژاد به مهندس موسوی از یک نسبت خطی تبعییت می کند.
به گزارش خبرنگار سرویس علمی خبرگزاری انتخاب، در یک نمودار کاملا خطیR2=1 است. این فرمول و نسبت بدین معناست که نموداری کاملا خطی است یا خیر.
نمودار فوق نشان می دهد به طرز کودکانه ای در طول شمارش آرا بدون توجه به جغرافیای منطقه ای، بدون هیچ گونه توجهی به شهرهای کوچک یا بزرگ، همیشه نسبت فوق بین این دو نامزد حفظ شده که نشان دهنده ی تقلبی کودکانه است.
در این نمودار، r2=0.9985 است، یعنی اینکه با تقریب فوق العاده ای نتیجه خطی است که دانشجویان در آزمایشگاه و بحث های آماری از r2=0.95 به بالا را خطی دانسته و این یکی، r2= 0.9985 کاملا خطی و تقریبا 1 است.
چنین نموداری تنها نشان دهنده کار از پیش طراحی شده و با پایه گرفتن جغرافیایی یک شهر یا استان برای دیگر شهرها و استان هاست بدون در نظر گرفتن بزرگی و کوچیکی آنها.
ببینید چقدر اعداد اعلام شده همبستگی شدیدی دارند. انتظار می رفت در ابتدای اعلام آرا نسبت به نفع احمدی نژاد باشد ولی با اعلام آرای شهرهای بزرگتر این نسبت به سمت موسوی متمایل شود. ولی تابع خطی خیلی خوبی بین این دو عدد برقرار است که نشان دهنده تقلب است
انقلاب اسلامی: از شرطهای «رهبری»، یکی شرط عدالت است. بیانیه خامنه ای، روزی بعد از انتخابات رسوا و پیش از آنکه دوره رسیدگی به شکایات و اعلام رسمی نتایج آراء سر رسد، آشکارا ناقض عدالت است. حکم کردن به نامزدهای دیگر به حمایت از «رئیس جمهور منتخب»، غیر از این که آشکار می کند احمدی نژاد را او به ایرانیان تحمیل کرده است، نقض قانون خود ساخته و دروغگوئی است. مردم به حق شعار می دهند: «آنکه میگن عادله، دروغ میگن قاتله». از آنجا که ایران وارد مرحله جدیدی از تاریخ خود شده است، قسمتهائی از بیانیه ها را می آوریم:
خامنه ای بر مردم روشن کرد که تقلب بزرگ ولایت مطلقه فقیه است:
* سه قسمت گویا از بیانیه 23 خرداد 88، علی خامنه ای که ولایت مطلقه اش ناقض ولایت جمهور مردم و قولش دروغ و توهین به شعور مردم ایران است:
● انتخابات 22خرداد، با هنرنمائي ملت ايران نصاب تازهاي در سلسله طولاني انتخابهاي ملي پديد آورد، مشاركت بيشاز هشتاد درصدي مردم در پاي صندوقها و رأي بيستوچهار ميليوني به رئيس جمهور منتخب يك جشن واقعي است كه به حول و قوه الهي خواهد توانست پيشرفت و اعتلاي كشور و امنيت ملي و شور و نشاط پايدار را تضمين كند.
● گمان بر اين است كه دشمنان بخواهند با گونههائي از تحريكات بدخواهانه، شيريني اين رويداد را از كام ملت بزدايند. به همه آحاد مردم و بويژه جوانان عزيز كه سرزندهترين نقشآفرينان اين حادثهي شورانگيز بودند، توصيه ميكنم كه كاملاً هشيار باشند. همواره بايد شنبه پساز انتخابات، روز مهرباني و بردباري باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران ديگر نامزدهاي محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحريكآميز و بدگمانانه پرهيز كنند.
● رئيس جمهور منتخب و محترم، رئيس جمهور همه ملت ايران است و همه و از جمله رقيبان ديروز بايد يكپارچه از او حمايت و به او كمك كنند. بي شك اين نيز امتحاني الهي است كه موفقيت در آن خواهد توانست رحمت خداوند متعال را جلب كند.
◄ باز خامنه ای در 24 خرداد 88، خامنه ای گفته است:
ملت ايران اسلامي با حضور گسترده و پرشور خود در اين انتخابات ثابت کرد که به عزت ملي اهميت ميدهد و ايستادگي در مقابل زورگويان و زيادهخواهان و پايداري براي احقاق حق را جزو ارزشهاي اساسي و افتخار خود ميداند و اين را با اين انتخابي که انجام گرفت نشان داد.
رهبر انقلاب اسلامي به تلاش دشمنان اين کشور با راهاندازي جنگ رواني و تبليغات وسيع آنان در رسانههاي بيگانه براي دلسرد کردن مردم از حضور در انتخابات اشاره کردند و افزودند: حقيقتاً يک دست اعجازآفرين الهي پشت اين انتخابات بود؛ چراکه نتيجه آن، ده ميليون رأي بيشتر در مقايسه با بالاترين رقم مشارکت مردم در انتخابات 30 ساله است.
* در 21 خرداد، یک روز پیش از روز رأی گیری، موسوی بخاطر تدارک تقلب ها به خامنه ای شکایت می برد:
1-بعضـي از اعضاي شوراي نگهبان در مركز و تعدادي از نـاظـريـن در استـانها با جانبداري علني از رئيس كنوني دولت، رعايت شئون بيطرفي را نمينمايند.
2-وزارت مـحـتــرم كـشــور و فــرمــانـداران در پـذيـرش فهـرسـت نمـايندگان اينجانب در هياتهاي اجرايي، محل اسـتقـرار دستگـاههـاي شمـارشگـر و شعـب اخـذ راي تعلـل مـينـمـايـند و قانون مصوب 30/5/1379 به صورت آشكار نـقـض مـيشـود. آخـريـن اقـدام غيرقانوني آنان جابهجايي نمايندگان معرفيشده از طرف ستاد اينجانب در شعب است كـه بـه هـم ريـختگي عجيبي ايجاد خواهد نمود. اين عمل كـارشـكـنـي آشـكـار و مـوجب اختلال در انجام وظيفه آنان ميگردد. اين در حالي است كه ستاد انتخابات كشور ضمن بخشنـامـه شمـاره 44/45333 مـورخه 9/3/88 بر صدور كـارت نمـاينـدگان نامزدها براي محلي كه معرفي شدهاند، تاكيد نموده است و اين اقدام فرمانداران يا خودسرانه است و يـا بخشنامه داخلي ديگري خلاف متن قبلي ابلاغ شده كه از آن اطلاعي در دست نيست.
3ـ شواهدي از مداخله تعدادي از فرماندهان و مسئولان سپـاه و بسيـج در انتخـابـات واصـل گـرديـده اسـت و بـه نظر مـيرسـد ايـن عـمـل در صورت صحت خبر علاوه بر نقض قـوانـيـن، شـكـاف بـين فرماندهان و مسئولان رسمي و بدنه سالم و صادق نيروهاي بسيج و سپاه را دامن ميزند. از آنجا كه دامنه اقدامات غيرقانوني فوق مشخص نيست و بخشي از اعضـاي شعـب اخـذ راي و ناظران از حاميان نامزد خاص آنـان انـتـخــاب شــدهانــد احـتـمــال تـصــرف در آراء مـردم اذهان را ميآزارد.
4-بهرهگيري رئيس دولت از امكانات دولتي در تبليغات و مـسافرتهاي تبليغاتي مقامات رسمي و وزرا با استفاده از امـكـانات دولتي و نقض ماده 68 قانون كه به وفور خبرهاي آن را در رسـانـههـا ميتوان ملاحظه كرد از آن جمله است.
* میر حسین موسوی، نامزدی که تقلب بزرگ به زیان او انجام گرفته، گفته است:
ملت شريف ايران
● نتايجی که برای دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری اعلام شد بهت آور است مردمی که در صفهای طولانی اخذ رای شاهد ترکيب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند با حيرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سيما نگاه می کنند.
آنان اينک بيش از هميشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح اين بازی بزرگ ريخته شده است. اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می دهم که تسليم اين صحنه آرايی خطرناک نخواهم شد. نتيجه آنچه که از عملکرد متصديان بی امانت ديده ايم و می بينيم جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران و حاکميت دروغ و استبداد نيست. اينجانب طبق وظيفه شرعی و ملی خويش به افشای رازهای پشت سر اين روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضيح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود همه نيروهای موثر در نظام را به توجيه گرانی دروغگو در مقابل مردم تبديل کند و دنيا و آخرت آنان را در معرض لطمه های جبران ناپذير قرار دهد.
اينجانب از همين فرصت استفاده ميکنم و ضمن تشکر از عواطف ملت بزرگوار ايران به آنان تذکر می دهم که ايران اين موجود
● ایران آسمانی متعلق به آنان است و نه متقلبان، اين آنان هستند که بايد با هوشياری خود از آن حفاظت کنند. خائنين به آراء مردم ابايی از آن ندارند که اين خانه پارسايان به آتش کشيده شود. ما موج عقلانيت سبز خود را که برگرفته از تعاليم دينی و علايق ملت ما به اهل بيت پيامبر(ص) است با تمامی شور ادامه می دهيم و با شورش دروغ که در کشور طغيان کرده و چهره آن را آلوده است مبارزه ميکنيم، اما اجازه نخواهيم داد که حرکات ما شکل کور به خود بگيرد.
*در 24 خرداد 88 ، میر حسین موسوی تقاضای ابطال انتخابات را کرده است:
شورای محترم نگهبان
سلام علیکم
پیرو دهها مکاتبه ستاد انتخاباتی اینجانب با آن شورا دایر بر تخلفات صریح انتخاباتی عوامل اجرایی وزارت کشور و نیز یکی از نامزدها که قطعاً در نتیجه انتخابات ٢٢ خرداد ماه مؤثر بوده است و ذیلاً به مواردی از آنها اشاره میشود، عدم صحت انتخابات محرز است و رسیدگی و ابطال آن درخواست میگردد:
١ – در ایام تبلیغات خصوصاً در مناظره آقای احمدی نژاد، اتهامات بزرگی علیه بعضی از شخصیتهای حقیقی ازجمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست محترم مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز آقای ناطق نوری عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس بازرسی ویژه مقام معظم رهبری، در رسانه ملی مطرح شد که بنا به اظهار صریح ریاست محترم قوه قضاییه و دادستان محترم کل کشور مصادیق روشن عمل مجرمانه بوده است. این اتهامات خوراک اصلی تبلیغات انتخاباتی آقای احمدی نژاد علیه سایر نامزدها، خصوصاً اینجانب قرار گرفت.
٢ – ایشان در مناظرههای انتخاباتی اقدام به بیان مطالب خلاف امنیت ملی نمود که نتیجه آن زیر سؤال بردن بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی سلام الله علیه بود. به علاوه عمل ایشان در افشای بعضی از موضوعات محرمانه و سری با تلفیق موارد نادرست، ازجمله متهم کردن دولت جمهوری اسلامی و وزارت کشور به سازماندهی اوباش برای حمله به جوانان و مردم و بریدن کراواتها و تراشیدن موی سر جوانان اتهاماتی واهی است که در هیچ مرجع قضایی مورد رسیدگی قرار نگرفته و بدیهی است که عملی مجرمانه محسوب میشود.
٣ – کارشکنیهای عدیده مسئولانه وزارت کشور و بسیاری از فرمانداریها، ازجمله فرمانداری تهران در ارائه کارتهای نمایندگان جناب حجت الاسلام والمسلمین کروبی و اینجانب منجر به عدم امکان حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان ما دو نفر در محل شعب اخذ رأی و محلهای شمارش و تجمیع آرا گردید و نمایندگان نامزدها هیچگونه نظارتی بر انتخابات نداشتهاند.
٤ – برخلاف اعلام کتبی قبلی مبنی بر اینکه شمارش آرا و تجمیع آن دستی خواهد بود، ستاد انتخابات کشور در حالی که هنوز تعدادی از شعب در حال شمارش آرای مردم بودند اقدام به اعلام نتایج در حجم انبوه نمود. این در حالی بود که هنوز صورت جلسههای موسوم به فرمهای ٢٢ و ٢٨ از هیاتهای اجرایی دریافت نشده و تنها ملاک ارائه آمار ارقام موجود در سیستمهای رایانهای بود که هیچگونه وجاهت قانونی ندارد و موجب التهاب اجتماعی و نگرانی در جامعه براساس آمارهای فاقد مبنای قانونی میشود.
٥ – صدها شعبه اخذ رأی در مناطق مختلف کشور ازجمله شیراز، تبریز، تهران و… در ساعات قبل و بعد از ظهر دچار کمبود تعرفه اخذ رأی شدند و این امر موجب توقف چند ساعته رأی گیری در آنها گردید. با توجه به اینکه تعداد تعرفههای چاپ شده با فرض بالاترین تعداد متصوره شرکتکنندگان به گونهای بوده است که بیش از ١٧ میلیون تعرفه اضافی میتوانست در اختیار وزارت کشور باشد تعلل شدیدی که در جریان توزیع تعرفههای انتخاباتی به چشم میخورد کاملاً ابهام برانگیز بود و نشان میداد که این تعلل و نیز اعلام توقف زمان رأیگیری، در حالی که هنوز تعداد قابل توجهی از مردم خواستار شرکت در انتخابات بودند از سر نگرانی نسبت به افزایش تعداد آرای ماخوذه از مرز ١٠٠ درصد افراد واجد شرایط بوده است. طبیعی است که چنین اموری شائبه وقوع اقدامات غیرقانونی گسترده و وجود تعداد بیشمار آرای تقلبی در صندوقها را تحکیم میکند.
٦ – علاوه بر موارد فوق تخلفات فراوان صورت گرفته در روز و زمان اخذ رأی طی بیش از ٨٠ مورد نامه خطاب به آقای کدخدایی سخنگوی محترم شورای نگهبان توسط رابط اینجانب به آن شورا تقدیم شده است.
٧ – آقای احمدی نژاد در وقت تبلیغات اضافی که سازمان صدا و سیما به صورت غیرقانونی به ایشان اهدا کرد وقوع اقدامات ضد امنیتی را پیشبینی کرد و به طور ضمنی موفقیت خود را مسلم دانست و رقبا را متهم به توطئه چینی نمود، که تمامی اینها حاکی از برنامهریزیهای پشت پرده برای دستکاری نتایج انتخابات است. به همین ترتیب تیتر خبر پیروزی آقای احمدی نژاد در سایت رجانیوز، فارس و ایرنا که چند ساعت قبل از پایان اخذ رأی رویداد و نیز تعیین تیتر روزنامه کیهان با همین عنوان طراحی قبلی اعلام چنین نتیجهای را مشخص میسازد.
٨ – نقص ماده ٤٠ قانون جرائم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مداخله نظامیان و بسیج در انتخابات و شرکت در میتینگهای تبلیغاتی آقای احمدینژاد و استفاده گسترده از امکانات دولتی و نقض ماده ٦٨ قانون انتخابات ازجمله تورگردی وزرا در استانها و شهرستانها (تا جایی که پس از سخنرانی معاون اول ریاست جمهوری در گیلان به ستاد اینجانب حمله شد) و حضور آقای وزیر خارجه در شهرهای مختلف ایلام، کرمانشاه، سمنان، گیلان و… در جلسات تبلیغاتی و استفاده آقای احمدینژاد از هواپیمای اختصاصی دولت برای حضور در میتینگهای تبریز و ارومیه و اصفهان و… نمونههای دیگری از تخلفات از فصول مختلف قانون مذکور به ویژه فصل هفتم آن بوده است.
نظر به موارد فوق انتظار دارم درخواست اینجانب در مورد ابطال انتخابات ٢٢ خرداد ماه مورد رسیدگی و اقدام قرار گیرد.
میرحسین موسوی”
* در 24 خرداد 88، میر حسین موسوی به مراجع تقلید نامه نوشت و از آنها خواست به تقلب در انتخابات اعتراض کنند:
محضر مبارک مراجع عظام و علمای اعلام
با اهدای سلام، اینجانب اطمینان دارم که روند حوادث انتخابات ریاست جمهوری دهم را با دقت پیگیری کردهاید. اگر چه توسل به دروغ و استفادهی بی حساب از امکانات عمومی و دولتی برای تبلیغات یکسویه به سود نامزد حاکم به خوبی نشان دهنده عزم این گروه خاص برای پیروزی به هر قیمت و از هر راه ممکن بود، اما تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه و برابر انظار شگفتزده جهانیان از حکومتی که تعهد به عدالت شرعیه از ارکان اساسی آن شمرده میشود، برای کسی ممکن نبود.
امروز که با حیرت تمام شاهد چنین تصورات جسورانه در امانت مردم هستیم و تمامی راهها برای احقاق حق بسته شده، مواجه شدن مردم مظلوم با سکوت علما و مراجع که ملجا راسخ این ملت شمرده میشوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آرا را به دنبال خواهد داشت.
عواملی به بهانههای واهی با چوب و چماق و باطوم و شوک الکتریکی به جان اعضای ستادهای اینجانب و مراجعه کنندگان سرگردان و مبهوت از این وضعیت افتادهاند، در حالی که امیدی به کارایی قوه قضاییه محترم نمیرود زیرا جایی که دادستان کل کشور نتواند از سخن قانونی خود در پیشگیری از سخنرانی اضافی نامزد حاکم در سیما جلوگیری نماید، با چه ابزاری میتواند از این خشونت سیاه بازداری کند؟ به حسب وظیفه صیانت از آرای مردمی که اینک دچار چنین زیان عظیمی شدهاند عرض حالی تقدیم و یادآور میشوم که شاید تذکر به جای شما به مسوولان مفید واقع شود.
ایاک و الظلم لمن لیس له الا الدعا
برادر شما – میرحسین موسوی”
انقلاب اسلامی: به این نامه، در 25 خرداد 88، صانعی پاسخ داد:
◄ … و اگرمي پنداشتم که با تذکّر اينجانب گره اي ازمشکلات فعلي رفع مي شد حتما به چنينامرمقدس و لازمي اقدام ميکردم، تا شک و شبهه به وجود آمده درانتخابات و آراي مردممرتفع گردد. لکن با همه مشکلات و شرايط موجود چون باب دعا و توجه به خداوند بدون حجاب و مانع است و درهر زمان بشر مي تواند با او ارتباط برقرارنمايد برخود لازم مي دانم که براي شما وهمه مردان و زنان اين مرز و بوم و استمرار اهداف مقدس نهضت وجمهوري اسلامي امام خميني (سلام الله عليه)- که همان اسلام ناب طرفدار کرامت وحقوق انسانهاست – دعا نمايم، برماست دعا و بر اوست اجابت.
* بیانیه دوم مهدی کروبی در 24 خرداد 88 : ریاست جمهوری احمدی نژاد مشروعیت قانونی ندارد:
نتیجه اعلام شده انتخابات برآمده از دو انحراف اساسی در مسیر تاریخ انقلاب است .
● اول: انحراف از جمهوریت نظام که نقطه شروع آن برگزاری دومین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 1369 و رد صلاحیت گسترده یاران امام (ره) پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی بود و این انحراف سبب شد جمهوری مورد نظر امام مخدوش شود و امروزه حتی افرادی که در این انحراف مقصر بودند از آن آسیب می بینند و کار به جایی رسیده که از کلیت جمهوری اسلامی، هر دو رکن جمهوریت واسلامیت با این انتخابات و اعلام نتایج مخدوش ان زیر سئوال رفته است .
● دوم : انحراف از اصلاحات که با فرصت سوزی و از دست دادن خودخواهانه موقعیت های بی نظیری که ملت ایران در حوادث پس از دوم خرداد 1376 در اختیار ما قرار داده بود شروع شد با سوء مدیریت و اجازه مصادره ان توسط نااهلان و سود جویان منتهی به انتخابات مجلس هفتم و سپس تشکیل دولت نهم که مهم ترین مخالف اصلاحات در سال 1384 و تثبیت او در سال 1388 گردید . من بار دیگر اعلام می کنم انتخاباتی که با حضور پرشور ملت ایران برگزار شد نباید وسیله سوء استفاده قرار گیرد و نتایح اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از آن فاقد وجاهت ملی و صلاحیت اجتماعی است و از اینرو آقای محمود احمدی نژاد را رییس جمهور ایران نمی دانم . اما از ان جایی که به اصل نظام جمهوری اسلامی باور راسخ دارم و این نوع انتخابات را تعریض به میراث و راه امام می دانم و از ان جایی که هنوز هم به ظرفیت نهادهای قانونی در جمهوری اسلامی باور دارم از شورای نگهبان می خواهم با ابطال انتخابات و در راستای خواست به حق ملت واکثریت مردم بار دیگر این انتخابات را تجدید نماید و این بار به حق ، از آرای مردم پاسداری کند .
* در دیدار 24 خرداد موسوی به خامنه ای و شکایت به مراجع قانونی!:
◄ بنا بر سایت خامنه ای، بعد از ظهر 24 خرداد، موسوی با خامنه ای دیدار کرده است:
در این دیدار ، موسوي در باره تقلبها به خامنه ای گزارش کرده است. خامنهاي به او گفته است از طریق مراجع قانونی، اقدام کند و به شورای نگهبان شکایت برد.
او با اشاره به نامه موسوي به شوراي نگهبان گفته است: به شوراي نگهبان تاكيد شده كه با دقت به اين نامه رسيدگي شود.
اوبا اشاره به تحريكات دشمن و برخي طراحيهاي پشت صحنه براي به آشوب كشاندن خيابانها، خطاب به آقاي موسوي افزودند: جنس شما با اين گونه افراد متفاوت است و لازم است كارها را با متانت و آرامش پيگيري كنيد.
◄ در 25 خرداد، «شورای نگهبان» از نامزدهای شاکی خواست شکایت های خود را هرچه زودتر تسلیم این شورا کنند.
◄ محسن رضائی در نامه به احمدی نژاد خاطر نشان کرده است: یک ساعت بیشتر وقت در اختیار ما نیست. وزارت کشور هم گزارش تفصیلی در باره انتخابات را در اختیار ما نگذاشته است. بدین ترتیب ما چگونه می توانیم اعتراض کنیم؟
انقلاب اسلامی: 1 – خامنه ای با صدور بیانیه، امکان رسیدگی واقعی را از شورای نگهبان سلب کرده است. هرگاه شورای نگهبان بخواهد وقوع تقلب بزرگ را تصدیق کند، «رهبر» را هم تکذیب و هم دروغگو و غیر عادل گردانده و سبب عزل او از رهبری شده است. بنابر این مسلم است که «شورای نگهبان» – که خود سازمان دهنده این تقلب بزرگ است – صحت انتخابات رسوا را تصدیق خواهد کرد.
2 – وقتی احمدی نژاد مردم اعتراض کننده را خار و خس می خواند و خامنه ای اعتراض مردم را آلت «تحریکات دشمن و برخی طراحی ها در پشت صحنه» توصیف می کند، «اقدام از طریق مجاری قانونی»، یعنی تسلیم شدن به زور «رهبر» سازمان دهنده تقلب بزرگ.
و از آنجا که هشدار بنی صدر، پیش از انتخابات که در آن، نسبت به «واقعیت بسیار تلخ» هشدار داده شده است و نیز دو بیانیه یکی به تاریخ 23 و دیگری به تاریخ 25 خرداد، در روزهائی صادر شده اند که تاریخ ایران ورق می خورد، بعنوان سندهای تاریخی، در این مجموعه می آوریم:
هشدار پیش از انتخابات رسوا و فراخواندن به جنبش و همبستگی بعد از آن و تحول شعارهای مردم:
هشدار 19 خرداد ابوالحسن بنی صدر به مردم ایران
هموطنان!
آنها که می گفتند اگر این رژیم برود ایران نیز از میان می رود، امروز فریاد بر آورده اند که «وطن در خطر است». با سر دادن این فریاد، اعتراف می کنند که آن هشداری بیان حقیقت بوده است که، بنا برآن، وجود این رژیم با حیات ملی در تضاد است. با وجود این اعتراف، نه رژیم، بلکه مهره ای، آقای احمدی نژاد را عامل به خطر افتادن وطن جلوه می دهند. راستی اینست که وطن درخطر است اما این رژیم ولایت مطلقه فقیه است که وطن را به خطر افکنده است و ادامه حیات آن این خطر را قطعی تر نیز می کند.
طی سه دهه، وفاداران به اصول راهنمای انقلاب ایران، جنایتها و خیانتها و فسادهای رژیم را بر شما و جهانیان آشکار کرده اند. اینک، چهار نامزد تحمیلی در برابر چشمان شما، تصدیق می کنند رژیم استبدادی حاکم بر ایران، رژیم تبهکاران و خائنان و فاسدان است. بیشتر از خیانتها و جنایتها و فسادهایی که تصدیق می شوند، آتش فشان تخاصم های درونی که سرباز می کند، اهمیت دارد. این علامت مهم و دیگرعلامتهای مرگ رژیم اهمیت دارند. اینک شما می دانید رژیم، در مرکز خود، با شدید ترین تخاصمها روبرو است.
هموطنان!
اینک بر شما از روز روشن تر است که تنها کسانی صلاحیت یافته اند خدمتگزار این رژیم شوند، که در جنایتها و خیانتها و فسادها شرکت مستقیم داشته اند. از این امر که جنایتها و خیانتها و فسادها انکارنمی شوند، شگفت زده نشوید!. چرا که آتش فشان خصومت ها نه جائی برای نگفتن می گذارد و نه محلی برای انکار.
اینک، شما دیگر تنها در برابر «انتخاب بد و بدتر» قرار ندارید. در برابر بدترها قرار دارید. افزون بر این، گرفتار بدترین، یعنی ولایت مطلقه فقیهی نیز هستید که دیگر آدم سالم را تحمل نمی کند. پس، در برابر وجدان خود و در برابر وجدان جهانیان، مسئول رفتاری هستید که در پیش می گیرید. نمی باید کرامت و عزت ملی خود را در گرو رأی دادن به یکی از بدترها، بگذارید. بهوش باشید که فردا ، روز بعد از انتخابات قلابی، روز رویاروشدن با واقعیتهای تلخ است.
هموطنان!
انتخابات رسوای کنونی، یک ویژگی دارد: حتی آنها که می خواهند در دادن رای شرکت کنند، از روی رضا و رغبت رای نمی دهند. شماری از آنها، امیدوارند رژیم را ناگزیر کنند تغییر کند و شمار دیگری به حداقل راضی هستند و امیدوارند مانع از بدتر شدن وضع شوند. هر گاه این دو گرایش از توانائی خود بهره جویند و جنبش را تا استقرار ولایت جمهور مردم ادامه دهند، با تحریم کنندگانی هم اندیشه و هم روش شده اند که تحریم را بخشی از جنبش برای الغای ولایت مطلقه فقیه و استقرار ولایت جمهور مردم می دانند. بنا بر این فرض، جنبش تحریم به یک هدف بزرگ دست یافته و آن هم نظر شدن جمهور مردم بر ضرورت تغییر از رژیم ولایت مطلقه فقیه به ولایت جمهور مردم است.
از این رو، هشدار محل دارد:
1 – شما، آن بخش از مردم که می خواهید رأی بدهید چون فکر می کنید شدت گرفتاریها طاقتتان را طاق کرده است، بدانید که شدت گرفتاریها دلیل تحریم است و نه توجیه گر شرکت در دادن رأی. زیرا مُسکّن جای داروی درمانگر بیماری مهلکی را که ولایت مطلقه فقیه است، نمی گیرد. این بیماری از آن نوع بیماریها است که مُسکّن بسا مانع از درمان آن نیز می شود. شما نیازمند «مناظره ها» نبودید برای این که بدانید طی 3 دهه، وضعیت زندگی شما همچنان رو به وخامت بوده است. زیرا سخن راست را هر روز از واقعیت ها شنیده اید. هر روز، زندگی سخت تر گشته است و اینک شما از شدت فشارها در رنجی تحمل ناکردنی هستید. اما عقل سلیم به آدمی می گوید: برای رها شدن از شدت فشارها، به از میان برداشتن علت اصلی آن باید پرداخت. می دانم که می دانید که علت فشارهای طاقت شکن، ولایت مطلقه فقیه است که شما را از حق حاکمیت بر زندگی جمعی و فردی خویش محروم کرده است. پس به علم خود عمل کنید و رفتاری در پیش بگیرید که از مدعی ولایت مطلقه فقیه سلب مشروعیت و از این ولایت قلابی سلب وجود کند: با تحریم انتخابات قلابی، به ولایت مطلقه فقیه نه و به ولایت جمهور مردم، آری بگوئید.
2 – و اما شما که فکر می کنید، از راه شرکت در انتخابات، رژیم را ناگزیر از تحول می کنید. یعنی از دل ولایت مطلقه فقیه، ولایت جمهور مردم و مردم سالاری را بیرون می آورید!. به شما بخاطر آگاهی بر این واقعیت که راه حل الغای ولایت مطلقه فقیه و استقرار ولایت جمهور مردم است، تبریک می گویم. با وجود این هشدار می دهم:
– حق را نمی توان جزء جزء کرد و به یک یا چند جزء آن قانع شد. استقلال حق است. حقوق انسان ذاتی حیات انسان هستند. هیچیک از این حقوق را نه می توان جزء جزء کرد و نه به غیر انتقال داد. با توجه به این واقعیت بود که نه هندیان بجای استقلال، خواستار جزئی ازآن شدند و نه، سیاهان افریقای جنوبی خواهان الغای جزئی از تبعیض نژادی گشتند و در ایران، مصدق خواهان استقلال بمثابه یک حق شد. بسیار بودند و هنوز نیز هستند که می گفتند و می گویند چرا او به جزئی از استقلال بسنده نکرد. اما غفلت از تجزیه و انتقال ناپذیری حق استقلال، سبب کودتای 28 مرداد 32 و قرار داد کنسرسیوم و حاکمیت امریکا بر ایران گشت. از انقلاب بدین سو، همین غفلت موجب کودتای خرداد 60 و ادامه جنگ بمدت 8 سال و… و وضعیت امروز شده است. و اینک، «انتخابات» ریاست جمهوری درگرو رابطه با قدرتهای خارجی است. این تجربه ها به ما ایرانیان می آموزند که باید تمام حق ؛ ولایت جمهور مردم، را خواست و بدست آورد.
تحریم انتخابات اظهار این حق، ایستادگی بر این حق و فراخواندن شفاف به این حق است. به وجدان خود رجوع کنید و از او بپرسید: اگر بخواهید این حق را بی کم و کاست مطالبه کنید، چه بایدتان کرد همان کار را بکنید!.
– می پذیرید که عامل تغییر مردم ایران هستند. پس بجای اینکه خود را وسیله زورآزمائی متخاصمان در کانون قدرت حاکم کنید، شایسته آنست که توانائی خویشتن را به یاد یکدیگر آورید و بعنوان یک ملت رشید، خویشتن را از حق حاکمیت برخوردار کنید!
شما ملتی با تاریخی بس دراز هستید و فراوان درس های تجربه ها را در اختیار دارید. می دانید که تخاصم در مرکز قدرت، ناشی از تحول قدرت است. پس در بیرون از رژیم حاکم است که تغییر اساسی که انتقال ولایت به جمهور مردم است، می باید سازمان بیابد. آماده نشدن در بیرون از رژیم، از راه مطالبه حق ولایت جمهور مردم، ممکن است مدتی بر طول عمر رژیم بیفزاید، اما آن را از مرگ نجات نمی دهد. هرگاه در سطح جامعه، نیروی جانشین بیانگر ولایت جمهور مردم قوت نگیرد، بهای سنگین ادامه حیات و نیز سقوط رژیم را، مردم ایران می باید بپردازند.
هموطنان!
زمانه آقای هاشمی رفسنجانی را به اعترافی ناگزیر کرد که هم گویای استواری نخستین منتخب ملت ایران بر مطالبه حقوق ملی ایرانیان است و هم اعتراف است به توانائی مردم ایران هرگاه که تصمیم بگیرند به عمر رژیم استبدادی پایان دهند. بنا بر نامه او، بنی صدر نماد حاکمیت ملت و مروج پیگیر ولایت جمهور مردم است. بدون این اعتراف، نه می توانست وضعیت امروز را با وضعیت دوران بنی صدر و ضد بنی صدر را با بنی صدر مقایسه کند و نه به خامنه ای بابت جنبش مردم هرگاه از مهار بگریزد، هشدار دهد و نه او را تهدید کند. او اعتراف می کند که او و آقایان خامنه ای و بهشتی، آقای خمینی را به کودتا بر انگیخته اند و او را می ترساند که هرگاه بموقع عمل نکند، بسا فردا بسیار دیر باشد.
ایرانیان بهوش باشید! بنا بر این نامه، تا پایان روز 19 خرداد، قرار بر بیرون آوردن آقای احمدی نژاد از صندوق است. زیرا هرگاه جز این بود، آقای هاشمی رفسنجانی این نامه را که از جمله آشکار کننده تقابل او با آقای خامنه ای است، نمی نوشت. آنچه در دو روز آینده روی خواهد داد، خواهد گفت که آیا آقای خامنه ای تهدید را جدی گرفته و تمکین کرده است یا خیر.
و بنی صدر که هیچگاه اعتماد خود را به مردم ایران از دست نداده است و تمام عمر برای استقرار ولایت جمهور مردم کوشیده است، نامه آقای هاشمی رفسنجانی و گفته ها و نوشته های دیگر شرکت کنندگان در کودتای خرداد 1360 را پیام امید تلقی می کند و به شما هموطن عزیز خود می گوید: هم از این واقعیت آگاه است که دستگاههای تبلیغاتی غرب برای آقای میرحسین موسوی تبلیغ می کنند و هم می داند، وقتی بنا بر این می شود که «برضد» نامزدی رأی داده شود، وسوسه رفتن به پای صندوق رأی، واگیر می گردد. اما این را نیز می داند فردا که حقیقت تلخی خود را آشکار می کند، سردی یأس جای هیجان را می گیرد. از این رو، فریضه خود می داند به شما مردم ایران هشدار بدهد که هم بلحاظ بازیافتن حق حاکمیت و هم بلحاظ استقلال ایران و جدا شدن حساب ملت از حساب رژیم خودکامه نزد جهانیان، و بنا بر این تضمین امنیت ملی، تحریم هرچه گسترده تر انتخابات قلابی، پیشنهاد درخوری به شما مردم ایران است. تردید نکنید که ولایت مطلقه فقیه محکوم به زوال است. بنا بر این، هدف می باید استقرار ولایت جمهور مردم باشد. توانائی خود را به یاد آوریم و برای هدفی که دستیابی به آن را به هیچ رو نباید به تأخیر انداخت، به جنبش همگانی روی آوریم.
معتمد شما
ابوالحسن بنی صدر
19 خرداد 1388
پیام ابوالحسن بنی صدر به مردم ایران
تقلب بزرگ شما را به جنبش همگانی می خواند
هموطنان!
آن بخش از شما مردم ایران که تحریم را رأی دادن به الغای ولایت مطلقه فقیه دانستید و آن بخش از شما ایرانیان که بدین خاطر در دادن رأی شرکت کردید که گمان بردید، بر ضد ولایت مطلقه فقیه رأی می دهید، اینک در موقعیتی یکسان قرار دارید: در برابر رژیمی قرار دارید که حاکمیت را غصب کرده و برای مردم، بر حاکمیت، ولو به اندازه یک ارزن، حق قائل نیست. از این رو، تقلب بزرگ را بر خود «مشروع» می سازد و می کند.
در هشدارهای پیاپی به شما مردم عزیز ایران یادآور شدم که روز 23 خرداد، روز رویاروئی با واقعیت بسیار تلخ است. اینک شما رأی دهندگان سخت احساس فریب می کنید. اما نه وقت خود سپردن به این احساس و نه زمان هم آغوش شدن با غم و یأس است. تردید نکنید که
1 – این انتخابات رسوا، دو شکست خورده داشت که یکی از آنها آقای خامنه ای مدعی ولایت مطلقه فقیه و دیگری آقای هاشمی رفسنجانی، همدست او در کودتای خرداد 1360 و جنایتها و خیانتها و فسادها است. ولایت مطلقه فقیه، بر فرض که تقلب بزرگ انجام نمی گرفت، باز بازنده بود. چرا که جمهور مردم ایران، از تحریم کنندگان و رأی دهندگان، مخالفت خود را با ولایت دروغ و دغل ابراز کرده اند.
2 – پیروز این انتخابات وفا کنندگان به عهد خود با ولایت جمهور مردم و شما مردم ایران هستید.
در هشدارها، تأکید شد که از 23 خرداد به بعد، زمان از آن پیروز شوندگان، یعنی استواران بر حقوق مردم و شما مردم ایران هستید. چرا که وجدان همگانی نه تنها نسبت به هدف که استقرار ولایت جمهور مردم است، بلکه بر روش که به جنبش همگانی روی آوردن بقصد رسیدن به این هدف است، معرفتی شفاف پیدا می کند.
هموطنان!
نه وقت نا امیدی و غم که هنگام امید و شادی است. چرا که اینک می دانید ولایت مطلقه فقیه را نمی خواهید و ولایت جمهور مردم را می خواهید. اینک می دانید که روش حق، عمل به حق است و نه وسیله زورآزمائی شدن در درون رژیمی که در مرکز خود، گرفتار شدید ترین تخاصم ها است. اینک می دانید که حتی وقتی رژیم چهار مجرم را نامزد می کند، برای شما اختیار رأی دادن به یکی از آنها را نیز قائل نمی شود. چرا که شدت دشمنی در مرکز قدرت، دادن این اختیار را ناممکن کرده است. اینک می دانید چه کسانی با شما راست می گویند و انگیزه آنها نه قدرت و قدرتمداری که حقوق شما است. اینک می دانید چه کسانی به شما راست نمی گویند. اینک می دانید که نباید خود دستیار رژیم در فریب خویشتن بگردید. اینک می دانید که رژیم ولایت مطلقه فقیه با حیات ملی تضاد آشتی ناپذیر دارد و هرگاه بخواهید در استقلال، در آزادی، زندگی کنید، هرگاه بخواهید بر میزان عدالت اجتماعی، رشد کنید، می باید به جنبش همگانی روی آورید. اینک می دانید که توانائی دارید و این توانائی را برای بازیافتن حقوق خود
می باید بکار برید.
جوانان ایران!
این امر را که به خیابانها درآمدید و در فضای امید و شادی، یکدیگر را باز یافتید و با یکدیگر همداستان شدید، دلیل بر توانائی قدرت شکن خویش بدانید و آن را تمرین جنبش همگانی بشمارید و در تدارک این جنبش برای استقرار حاکمیت بر زندگی ملی و شخصی خویش شوید. تقلب بزرگ هم هدف و هم روش را بر شما آشکار کرد. حالا می دانید که روش ناسازگار با حقوق شما که رأی دادن در عین علم به این واقعیت که حق حاکمیت از شما ستانده شده است، روش دستیابی به این حق نیست. این روش شما را به «حداقل» خواستها نیز نمی رساند. پس دیگرگوش به صداهایی که از دهان قدرتمدارها و توجیه گران قدرت بیرون می آیند، مسپارید. خویشتن را به عصبانیت و خشونت مسپارید. احساس توانائی با احساس امید و شادی و خون سردی همراه است و جنبش همگانی با خشونت زدائی همزاد است. با شفاف کردن هدف و روش همراه است. هدف را استقرار ولایت جمهور مردم بشناسید و تمام این حق را بخواهید و به تدارک جنبش همگانی برخیزید.
ایرانیان!
اگر تردید داشتید، اینک می باید تردید شما رفع شده باشد و تقلب بزرگ، با وجود دشمنی در مرکز قدرت فسادگستر به شما گفته است که این رژیم میرنده است. تقلب بزرگ به شما هشدار می دهد که نباید در بیراهه مرگ با این رژیم همراه شد. می باید به راه زندگی باز گشت. هرگاه با واقعیت تلخ این سان رویارو شوید، در دل، امید و شادی می یابید و بر می خیزید و برای استقرار حاکمیت خویش، روی به جنبش می آورید.
دلهای شما پر از امید و شادی و معرفت شما بر توانائی خود هرچه شفاف تر و عزم شما بر برخاستن، بازهم استوار تر باد.
23 خرداد 1388
معتمد شما ابوالحسن بنی صدر
از ابوالحسن بنی صدر به مردم ایران
زمان همبستگی ملی و پیوستن نیروهای نظامی و انتظامی به این همبستگی است
هموطنان عزیزم
امروز روزی است که می باید مزرها را از میان خود بردارید. هیچ سخنی و بهانه ای نباید میان شما مرز پدید آورد. در برابر ولایت مطلقه فقیه که خود تقلب بزرگ و سازمان دهنده تقلب بزرگ است، شما مردم ایران می باید یک صدا شوید، حق خود را بخواهید و بستانید.
جنبش در همبستگی ملی می باید دراز مدت شود. برای این کار، بر دانشجویان و دانشگاهیان است که نه جدا از مردم که از طریق و همراه مردم جنبش را به پیش ببرند. برای آنکه جنبش همگانی شود و موجهای جنبش سرتاسر ایران را بگیرند، می باید هدفی که اینک روشن یعنی، نه به ولایت مطلقه فقیه و آری به ولایت جمهور مردم گشته است، همچنان شفاف بماند. جنبش دراز مدت مردم ایران می باید سازمانی سازگار با دو ویژگی این جنبش، همگانی و خودجوش بودن آن پیدا کند.
روشهائی می باید ابداع شوند که کمترین امکان مداخله را به قوای سرکوب گر بدهند. پرهیز از خشونت می باید با افشای خشونتهای ددمنشانه ای همراه شود که قوای سرکوب گر انجام می دهند و به پای مردم می گذارند. خشونت زدائی روشی است که می باید همه مکانی و همه زمانی بگردد. مردم می باید بسان موجهای بزرگ، شهرها و روستاهای کشور را فراگیرند.
ایرانیان مقیم خارج از کشور
با توجه به سانسوری که دستگاه ولایت مطلقه فقیه به مردم ایران تحمیل می کند، تداوم بخشیدن به جنبش اعتراضی و آگاه کردن مستمر افکار عمومی کشورهای محل اقامت و بسا برانگختن مردم این کشورها به شرکت در جنبش اعتراضی، کمک بزرگی به مردمی است که اینک در برابر تقلب بزرگ آقای خامنه ای و دستگاه او، به استقامت ایستاده اند.
نیروهای مسلح ایران از نظامی و انتظامی بدانند!
با گذشت 30 سال، اینک وضعیت سیاسی کشور بسیار روشن گشته است: ولایت حق جمهور مردم است. آقای خمینی این حق را، در نوفل لوشاتو، مکرر تصدیق کرده است. سه دهه فساد و جنایت و خیانت رژیم ولایت مطلقه فقیه را از زبان نامزدها شنیده اید. به رفتار مردم خود و جهت عمومی تحول در ایران و جهان بنگرید و از خود بپرسید: آیا ولایت مطلقه فقیه می تواند دیر بپاید و آیا صحیح است آلت فعل متقلب بزرگ در سرکوب مردم خویش شوید؟ در میان شما، بسا هنوز کسانی باشند که به ارتشیان شاه، گل می دادند و در پیروزی گل بر گلوله شرکت داشته اند. شایسته شما نیست که ایرانیان، برادران و خواهران خود را سرکوب کنید. بدانید که سرکوبگری نه مانع تحول می شود و نه جهت آن را تغییر می دهد. به فردا، فردائی که مردم ولایت بر سرنوشت خود را باز می یابند، فکر کنید. در آن فردا، شما و فرزندان شما، در میان این مردم و فرزندان آنها زندگی خواهید کرد. امروز کاری نکنید که زندگی فردای همه با همه مشکل شود.
امید که شما مردم ایران توانائی خویشتن را هرگز از یاد نبرید و با مداومت بخشیدن به جنبش، در همبستگی، بر این توانائی استبداد شکن بیفزائید.
25 خرداد 1388
معتمد شما ابوالحسن بنی صدر
روزنامه انقلاب اسلامی شماره 726 جزئیات برنامه کودتا را افشا کرد
پیام برای این مطلب مسدود شده.