عملیات نجات نظام ولایت فقیه در ایران
ریا نووستی: “پطر گونچاروف”، ویژه خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه،
اوضاع در جمهوری اسلامی ایران به طور حتم در مرحله حساسی قرار دارد. اغلب در چنین شرایطی حل اوضاع بسیار غیر منتظره هم هست. روحانیون بلندپایه ایران آماده بررسی مسئله تغییر رهبری دائم العمر آیت الله “سید علی خامنه ای” هستند.
بر اساس گزارش برخی از رسانه های گروهی، مقامات ایرانی در شرایط دو دستگی در میان رجال مملکتی امکان و پیامدهای تغییر رهبری را ارزیابی می کنند. در کل چنین سناریویی مغایر قانون اساسی ایران نیست. به همین خاطر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی شورای خبرگان رهبری مرکب از 86 روحانی عالیربته را در نظر گرفته که مسئله بررسی و تغییر رهبر در صورت ناتوانی جسمانی و یا شرایط غیر مترقبه در ایران را بر عهده دارند.
بدون تردید در چنین شرایطی چهره “علی اکبر هاشمی رفسنجانی” رییس جمهور اسبق و رقیب اصلی آیت الله خامنه ای، در میان رجال ایرانی، بسیاری کلیدی است. رفسنجانی در حال حاضر ریاست شورای خبرگان رهبری و مجلس تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارد.
گزینه تغییر رهبر انقلاب به خودی خود طی تاریخ سی ساله انقلاب اسلامی ایران بی سابقه است. البته نه به خاطر اینکه آیت الله خامنه ای بلافاصله بعد از “امام خمینی” بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران به رهبری رسید. مسئله جای دیگری است. بعید به نظر می رسد که در آستانه این وقایع به ذهن کسی خطور می کرد که ممکن است کار به تغییر رهبری منتهی شود. موقعیت و حکم رهبری مادام العمر از ابتدا مفهوم خدشه ناپذیری و صلاحیت عملکرد دارنده آن را در خود دارد که به نوبه خود رهبر را از هرگونه شک و ظن دور می کند. اما اینک بحث تغییر رهبری در میان است. چه اتفاقی افتاده است؟
انتخابات در ایران نشان داد که نه تنها دو دستگی میان رجال سیاسی و روحانیون رخ داده بلکه جامعه نیز در کل به دو دسته تبدیل شده است. این در حالیست که بحران اصلی جامعه ایران نه بر اثر اختلاف در روش های اصلاح طلبان و اصول گرایان در زمینه های اقتصادی و سیاست خارجی بلکه بر اثر جسارت کسانی رخ داده که خود را فریب خورده بشمار می آورند. خیابان ها بیشتر از دانشجویانی پر شده که “تب” مقابله میان اطلاح طلبان و اصولگرایان را بوجود آورده اند. خیابان ها در آتش فریب خوردگان می سوزند. حال این مسئله تا چه اندازه برای رژیم خطرناک است؟
سیستم “مردم سالاری” که توسط روحانیون شیعی ایران طراحی شده به نوع خود منحصر بفرد است. این سیستم آمیزه ای از ارزش های اجتماعی متمایل به دموکراسی با در نظر گرفتن بی چون و چرای ارزش های اجتماعی اسلامی است.
روشن است که ایران با پیروی کامل از فرایض اسلامی طبیعتا به کشوری فقهی مبدل شده که ایدئولوژی و سیاست آن کاملا بر اساس قوانین شرعی تنظیم شده اند. همه چیز می توانست مساعد باشد اما در شرایط رشد روز افزون تورم و افزایش روند بیکاری، مناقشه میان “آحاد مردم” و رژیم دور از انتظار نبود. نیاز به عاملی بود که جریان “خیابان ها” را منجر شود.
انتخابات ریاست جمهوری هم در حقیقت همان محرک لازم بود. برای اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی ایران مردم خواستار اهمیت قائل شدن برای رای خود هستند نه تصمیم شورای روحانیون. شعار” رای من چه شد؟” عملا به سمبل این مبدل شده است.
نکته جالب توجه سخنان “ابوالحسن بنی صدر” اولین رییس جمهور ایران در این زمینه است که یکی از معماران انقلاب اسلامی سال 1979 محسوب می شود. از نظر وی مهمترین عامل موثر و سرنوشت ساز پیروزی انقلاب اسلامی در آن زمان عامل حضور خودجوش و سیل آسای ملت بود. اوضاع کنونی دقیقا یادآور همان سناریوست. به گفته یکی از مسئولین ستاد “میر حسین موسوی”، آنها خود نیز چنین انتظاری نداشتند و خواستار خاموش کردن شعله خشم ملت هستند. اما چگونه؟ مردم در خیابان ها دیگر به این سخنان توجهی ندارند.
البته حکومت خواستار آن نبود که دعوای خانوادگی به بیرون درز پیدا کند. وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی نیز بر همین اساس رسانه های گروهی خارجی را از تهیه اخبار و گزارش از محل تظاهرات بدون مجوز ویژه از حکومت، بر حذر داشت.
پلیس نیز خبرنگاران خارجی و داخلی را بازداشت نموده و عکس ها و فیلم هایی که آنها از محل تظاهرات گرفته اند را ضبط نموده است. از ابتدای این ناآرامی ها دولت بدون تعلل شروع به بازداشت نمودن خبرنگاران نموده است. در میان آنها رییس انجمن خبرنگاران ایران، خبرنگار کانادایی “نیوزویک” و خبرنگار شبکه تلویزیونی بی بی سی دیده می شوند که دولت ایران وی را “عنصر نامطلوب” اعلام کرده است. دلیل این بازداشت ها و ممنوعیت ها طبیعتا بدون توضیح باقی مانده است. در حال حاضر همه به یک اندازه از جمله آیت الله خامنه ای، احمدی نژاد، رفسنجانی به نجات رژیم تمایل دارند. اما دلایل شخصی آنها و دافعه های موجود میان ایشان، اتحاد و یافتن راه های سازشکاری میان آنها را غیر ممکن ساخته است.
به گفته یکی از منابع آگاه در قم، رفسنجانی نظر مساعد شورای تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان برای بررسی مسئله خلع رهبری در مجلس خبرگان را جلب کرده است.
رفسنجانی احتمالا از سوی آیت الله سیستانی یکی از رهبران بانفوذ شیعه که همزمان در ایران و عراق مورد احترام قرار دارد، نیز جلب حمایت نموده است. بر اساس اطلاعات موجود فعلا مسئله وجود جانشین برای وی مطرح نیست. حداقل به طور موقت به جای رهبر قرار است که شورای رهبری انجام وظیفه کند. اما بر اساس گزارشات دیگر، قرار است که یکی از چهره های قدیمی در میان روحانیون یعنی “آیت الله صانعی” بعنوان فرد مورد نظر معرفی شود.
تغییر خامنه ای بدون تردید استعفای احمدی نژاد از پست ریاست جمهوری را به همراه خواهد داشت. البته ممکن است که این مسئله به آرامش خیابان ها منجر شود، اما بحث دیگر آنست که آیا این مسئله مدت زیادی ادامه پیدا خواهد کرد؟ حال بعید به نظر می رسد که رژیم ولایت فقیه بتواند به احیای ظاهری “مردمسالاری دینی” بسنده کند.
خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 3 تیرماه
پیام برای این مطلب مسدود شده.