پرسش و پاسخ؛ چه چیزی در انتظار ایران است؟
رادیوفردا: بحران انتخابات ریاست جمهوری باعث بروز گسترده ترین و شدیدترین ناآرامیها در دوران حیات جمهوری اسلامی ایران شد. تظاهرکنندگان معترض در مخالفت با هشدارهای آیتالله خامنهای رهبر ایران که از پیروزی محمود احمدی نژاد حمایت کرد، به خیابانها آمدند.
حکومت تظاهرات اعتراضی را به “عوامل بیگانه” نسبت میدهد و محمود احمدی نژاد و سایر رهبران ایران به آمریکا و غرب هشدار میدهند که در امور داخلی ایران دخالت نکنند. آمارهای دولتی حاکی از آن است که تاکنون تزدیک به ۲۰ نفر کشته ، دهها نفر مجروح و صدها نفر بازداشت شدهاند.
خبرگزاری رویترز در گفتوگو با دو کارشناس امور ایران پرسشهایی را در مورد آینده اين تحولات در میان گذاشته است.
پرسش اول: آیا معترضان در ایران از دستور آیت الله خامنه ای برای توقف تظاهرات تبعیت خواهند کرد؟
رویترز مینویسد تجربه نشان داد که حتی پس از هشدارهای رهبر ایران مردم معترض به تظاهرات خود ادامه دادند و این در شرایطی است که جو پلیسی شدیدی در خیابانهای تهران حاکم بود. به نظر میرسد که این حرکات اعتراضی خاتمه نخواهد یافت.
انوش احتشامی کارشناس امور ایران و استاد دانشگاه دورهام در انگلستان به خبرگزاری رویترز میگوید: «من بعید میدانم که تظاهرات اعتراضی خاتمه یابد. این اعتراضها به اشکال و روشهای جدیدی بروز خواهند کرد. سرنوشت این اعتراضها تا حد زیادی به میرحسین موسوی بستگی دارد. اگر وی در راس این حرکت باقی بماند اعتراضها به شکل صلحآمیز همان خواست محوری یعنی ابطال نتایج رای گیری را دنبال خواهد کرد. ولی اگر وی نتواند این حرکت را رهبری کند ممکن است بخشی از این اعتراضها به حرکات خشونتآمیز بیانجامد که در این شرایط بدترین گزینه خواهد بود.»
به اعتقاد انوش احتشامی، اگر میرحسین موسوی بازداشت شود ابعاد این حرکت اعتراضی وارد مقیاس جدیدی خواهد شد و ممکن است چهرههای مهمی مثل آیت الله حسینعلی منتظری، هاشمی رفسنجانی، و محمد خاتمی نیز دراین موضوع دخالت بیشتری بکنند.
باقر معین، کارشناس دیگر مسائل ایران در پاسخ این پرسش به خبرگزاری رویترز میگويد به دلیل جو سرکوب، فضای پلیسی و دستگیری چهرههای اصلی معترضان، اعتراضها در اشکال جدید و در ابعاد کوچکتری بروز خواهند کرد . باقر معین میگوید: «این بحران راه حل امنیتی ندارد. حکومت ایران باید به یک شکلی مردم معترض به تقلب در اننخابات را راضی کند. دراین حوادث بخشی از وفادارترین لایههای طرفدار حکومت نیز به اعتراضها پیوسته اند. حکومت ایران برای سرکوب ابزارهای فراوانی دارد اما نخواهد توانست جلوی نافرمانی مدنی را بگیرد.»
پرسش دوم: آیا حکومت اسلامی مشروعیت خود را از دست داده است؟ اگر از دست داده است چگونه میتواند این مشروعیت را بازیابد؟
رویترز مینویسد تظاهرات وسیع مردم در مخالفت آشکار با حرفها و عملکرد رهبر ایران مشروعیت نظام را زیر پرسش برده است. قبل از اعلام نتایج رای گيری معترضان خواستار برکناری احمدی نژاد بودند ولی اکنون آیت الله خامنه ای و کل این سیستم مورد پرسش است.
شاید تنها راه برای بازگرداندن مشروعیت نظام و راضی کردن معترضان «سرکشیدن جام زهر» توسط آیت الله خامنه ای و پذیرش انتخابات مجدد باشد. دراین حالت او حمایت بخشی از طرفداران سرسخت خود را از دست خواهد داد، ولی میتواند اوضاع را در داخل آرام کرده و وجهه ایران را در سطح جهان تا حدی ترمیم کند.
انوش احتشامی در این مورد به رویترز میگوید: «مشروعیت رژیم اسلامی اکنون زیر پرسش است و تا زمانیکه توده وسیع مردم از نحوه و نتایج انتخابات ناراضی باشند این مشروعیت زیر پرسش خواهد بود.»
باقر معین نیز معتقد است که آیت الله خامنه ای رهبر ایران با تایید شتابزده نتیجه رای گیری و جانبداری از محمود احمدی نژاد خود را در موقعیت لرزانی قرار داده است. باقر معین میگوید: «از این به بعد هرگونه انتقاد و مخالفتی با محمود احمدی نژاد دامن رهبر را نیز خواهد گرفت چون آیت الله خامنه ای به جای عمل کردن برفراز جناحهای رقیب این بار علنا از یک گروه خاص جانبداری کرد.»
پرسش سوم: پیام آیت الله خامنه ای به معترضان رفتن به خانه و یا مواجه شدن با سرکوب است. ولی آیا حکومت اسلامی میتواند عواقب ناشی از سرکوب را تحمل کند؟
رویترز مینویسد که سابقه حکومت اسلامی نشان داده که بین پذیرش خواست معترضان و يا سرکوب این حکومت همیشه گزینه سرکوب را پیش برده است و نمونه آن سرکوب خونین تظاهرات دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸ بود.
انوش احتشامی در این مور میگوید: «وضعیت ایران اکنون به طور کلی طوفانی است و هیچیک از طرفین بحران دقیقا نمیدانند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. با وجودیکه سرکوب میتواند برای دورهای موقت آرامش را به همراه بیاورد اما آرامشی که محصول خونریزی است عواقب سنگینی برای حکومت خواهد داشت.»
باقر معین نیز معتقد است: «ادامه سرکوب و شرایط فعلی بیش از همه بر موقعیت رهبر ایران تاثیر خواهد گذاشت. هر چه اين شرایط ادامه یابد شکافهای بیشتر و عمیق تری در روحانیت حاکم بروز خواهد کرد.»
پرسش چهارم: آیا این حوادث باراک اوباما رییس جمهور آمریکا را مجبور خواهد ساخت که سیاست تماس و گفتوگو با ایران را لغو کند؟
رویترز مینویسد پاسخهای تند تهران به سخنان باراک اوباما در مورد حوادث اخیر و اتهامات رهبران ایران به دولت آمریکا مبنی بر دخالت در امور داخلی ایران نشان میدهد که حداقل در آینده نزدیک بعید است تماس یا گفتوگویی بین دو طرف برقرار شود. علاوه بر این در شرایط کنونی حکومت اسلامی بیش از هر زمان دیگر به یک دشمن خارجی نیاز دارد که همه مشکلات را به آن نسبت دهد. از سوی دیگر برای رئیس جمهور آمریکا نیز تماس و گفتوگو با حکومتی که مردم خود را چنین سرکوب میکند کار دشواری خواهد بود.
انوش احتشامی به رویترز میگوید: «باراک اوباما اکنون به جای پیشبرد سیاست تماس با ایران با یک معضل جدید وپیجیده روبهرو شده است. عواقب حوادثی که در هفتههای اخیر درایران روی داد به شکل چشمگیری بر وضعیت کل منطقه تاثیر خواهد گذاشت.»
باقر معین نیز میگوید: «کنار گذاشتن سیاست گفتوگو و تماس با ایران برای همیشه گزینه درستی نیست. آمریکا ممکن است سطح و یا دامنه تماس با ایران را محدود کند ولی نباید آن را به طور کلی لغو کند. ایران و آمریکا در حوزههایی مثل عراق و افغانستان میتوانند با هم همکاری کنند.»
پرسش آخر: آیا خامنهای، رهبر ایران، از حمایت روحانیون و مراجع با نفوذ برخوردار است؟
رویترز مینویسد: شکاف عمیقی بین روحانیون طراز اول ایران به چشم میخورد. نمونه آن را میتوان در بیانیههای برخی مراجع و یا اعتراض و سکوت برخی دیگر از روحانیون ارشد در مورد حوادث اخیر دید.
انوش احتشامی به رویترز میگوید: «آیت الله خامنه ای رهبر ایران در موضع گیریهای خود از فردای انتخابات ایران مسلما از حمایت شورای نگهبان برخوردار بوده است. در غیر این صورت شاید او به این شکل قاطع وارد ماجرا نمیشد. بنابراین بخشی از روحانیون صاحب نفوذ در ساختار حکومت از وی حمایت میکنند.»
باقر معین میگوید: «آیت الله خامنه ای از حمایت فقط بخشی از دستگاه روحانیت برخوردار است. آقای خامنهای بیشتر از تفاهم با دستگاه روحانیت بر قدرت نهادهای حکومتی، سیاسی و نظامی تکیه دارد.»
پیام برای این مطلب مسدود شده.