04.07.2009

معلمان فعال در زندان

دویچه وله: از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و آغاز اعتراض‌ها بازداشت و حبس فعالان سیاسی و مدنی در ایران روندی شتابنده داشته. برخی فعالان صنفی معلم نیز که هوادار رقبای محمود احمدی‌نژاد بوده‌اند هم اکنون در زندان به سر می‌برند.

رسول بداقی، عضو کانون صنفی معلمان تهران، در مورد فشار بر معلمان فعال می‌گوید: «معلمان به طور صنفی زیر پی‌گرد نبودند، بلکه معلمان بازداشت شده کسانی بودند که در ستادهای انتخاباتی آقای کروبی و آقای میرحسین موسوی ناظر بودند یا مسئول ستادها بودند. این‌ها را دستگیر کردند».

دستگیری‌ معلمان در شهرهای مختلف صورت گرفته است. به گفته‌ی رسوب بداقی، از جمله در تهران علیرضا هاشمی را دستگیر کرده‌اند که مسئول ستاد میرحسین موسوی بوده است، محمدحسین داودی و چند همکارش را در میاندوآب و آقای خسروانی و چند همکارش را در مرودشت بازداشت کرده‌اند. در مشهد آقایان خواستار و مطلق و چند معلم دیگر را در پارک ملت دستگیر کردند که بجز هاشم خواستار بقیه را آزاد کرده‌اند.

مهندس هاشم خواستار‌معلمی بازنشسته است که در گذشته عضو کانون صنفی معلمان مشهد بوده و در زمان انتخابات در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در مشهد فعالیت داشته است. وی یکبار در سال ۱۳۸۵ بخاطر فعالیت‌های صنفی خود توسط اطلاعات مشهد بازداشت شده بود. به گفته‌ی همسر او، خانم مالکی‌فر، هاشم خواستار عصر روز ۲۴ خرداد ماه طبق روال هر روز خود برای استراحت و پیاده‌روی به پارک ملت مشهد می‌رود و در پارک با دوستانش بر نیمکت می‌نشیند که توسط لباس شخصی‌ها دستگیر می‌شود. او را یک هفته در زندان اطلاعات نگه‌داشته و سپس به زندان وکیل‌آباد انتقال داده‌اند. هم اکنون او را در بخش قرنطینه‌ی زندان عادل‌آباد مشهد نگهداری می‌کنند که در آن زندانیان عادی در کنار زندانیان سیاسی هستند. گفته می‌شود که در این زندان تغذیه‌ی بد و شپش زندانیان را آزار می‌دهد.

فعال مدنی با دستبند و پابند

خانم مالکی‌فر همسر خود را در روز سه‌شنبه (۹ تیر) در دادگاه انقلاب با لباس زندانیان و با دستبند و پابند دیده است. وی می‌گوید: «روز سه‌شنبه که به دادگاه انقلاب رفتم، خبر نداشتم که ایشان می‌آید، رفتم در باره‌ی آنکه دندان‌درد دارد و در روز بازداشت هم دندانش پانسمان بوده صحبت کنم، دیدم که ایشان با دست‌بند و پابند و لباس زندانیان آنجا نشسته‌اند و سرباز هم کنارشان نشسته که تکان نخورد و کسی پیششان نرود. به سرباز گفته بودند که ایشان آدم خطرناکی است.» وی از دردی که دیدن همسرش با دستبند و پابند در او ایجاد کرده می‌گوید: «ناراحتی من این است که چرا ایشان را با دست‌بند و پابند و لباس زندانی آوردند؟ یک پیرمردی که سر و کله‌اش سفید شده، بازنشسته‌ی آموزش و پرورش است، نزدیک ۵۶ سال سن دارد، چرا باید با این وضعیت او را بیاورند؟ او بدون هیچ تقصیری در پارک نشسته بوده است».

خانم مالکی‌فر در مورد علت بازداشت همسرش توضیح می‌دهد که او را به عنوان فردی فعال شناسایی کرده‌اند، در عین حال سوءظن‌های خود را به فعالیت‌های او افزوده‌اند. وی می‌گوید: «ایشان یک نوبت در ستاد آقای میرحسین موسوی بودند، ایشان را در آنجا شناسایی کرده‌اند. ایشان جا برای دانشجوها داده‌اند که مثلا در خانه‌ی ما دانشجویان تمام سال برای خود جلسه برگزار می‌کنند و خود اطلاعات هم در جریان بوده و محلی را هم به دفتر ادوار تحکیم وحدت دادیم که آنها هم جلسه برگزار می‌کردند. این دو مورد را هم گفته‌اند که شما چرا به دانشجوها جا می‌دهید. ایشان گفته که خب شما جا بدهید تا من جا ندهم. شما اگر جایی در اختیار دانشجوها بگذارید دلیلی ندارد که من به آنها جا بدهم. بعد گفته‌اند که شما خودتان در جلسات دانشجویان شرکت می‌کنید؟ ایشان گفته، شما حتما در میان دانشجوها مامور دارید و می‌دانید که من یک جلسه با این‌ها ننشسته‌ام. چون این‌ها جوان‌اند و من سنی ازم گذشته و می‌خواهم خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند».

سوال و اعتراض در محکمه موقوف!

از سوی دیگر همکار هاشم خواستار، آقای هادی لطفی‌نیا که استاد دانشگاه است نیز، برای پی‌گیری وضعیت همکارش و صحبت با بازپرس پرونده، قاضی حیدری، به دادگاه نقلاب مراجعه می‌کند که خود برای ساعتی دستبند میخورد و بازداشت می‌شود. هادی لطفی نیا، ماجرا را چنین شرح می‌دهد: «من سؤال کردم که روند بازپرسی شما تا کی ادامه دارد، جناب آقای حیدری؟ و بعد این‌که چند روز دیگر ایشان آزاد می‌شوند؟ این را که سؤال کردم ایشان برآشفت. یکباره ناراحت شد و گفت برو بیرون، یا گم شو (الان یادم نیست دقیقا)‌ به تو این هیچ ربطی ندارد. پیش‌تر من خودم را معرفی کردم، گفتم همکار ایشان هستم، استاد دانشگاهم. گفت، بفرمایید. بعد که سؤالم را کردم، یکباره اینجوری برخورد کرد. نمی‌دانم چرا. آخرش عذرخواهی کرد و جواب سؤالمان را هم داد. من گفتم خب ما آمده بودیم همین را سؤال کنیم. اما نیم ساعت ما را بازداشت کردند. دستهای مرا از پشت دستبند زدند».

لطفیِ‌نیا با افسوس از وضعیت محاکم قضایی سخن می‌گوید و موردی را که برایش پیش آمده، نمونه‌ای روشن می‌داند دال بر این‌که اجازه‌ی صحبت و اعتراض و پرسش به کسی در این محاکم داده نمی‌شود. وی در مورد پاسخ بازپرس پرونده به پرسش لطفی‌نیا که هاشم خواستار را کی آزاد می‌کنند می‌گوید: «بازپرس جابرانه گفت که آره ما یه یک ماهی باهاش کار داریم حداقل. ولی این را نگفت که چه کار دارد. ایشان که بازجویی شده بود. سیر مراحل پرونده که یک ماه کار ندارد. وکلای دادگستری معمولا زمان خیلی کوتاهی را می‌گویند. می‌گویند معمولا دو روز یا سه روز کافی است که بازجویی را انجام دهند وبعد با قید ضمانت و سپردن وثیقه فرد را آزاد کنند».

لطفی نیا نیز به دستبند و پابند زدن به هاشم خواستار اشاره می‌کند و معتقد است که می‌خواهند با این کار به معلمان توهین کنند و در حقیقت از آگاهی و حق‌طلبی افراد رنج می‌برند.

دستگیری جعفر ابراهیمی در آستانه‌ی انتخابات

همچنین جعفر ابراهیمی روز ۲۰ خرداد در آستانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری دستگیر می‌شود. پسرعموی او، وحید ابراهیمی که با او در یک منزل زندگی می‌کند، درباره‌ی دستگیری جعفر ابراهیمی توضیح می‌دهد که ماموران اطلاعات او را از منزل همراه با ۴۱ قلم جنس، از جمله کامپیوتر وی می‌برند. در این مدت خانواده نتوانسته با او دیدار کند، تنها اطلاع کسب کرده که در بند ۲۰۹ اوین است. وحید ابراهیمی می‌گوید: «متاسفانه ما چند بار نامه بردیم، یعنی حدودا برای ۹ جا نامه بردیم‌، ولی هیچ پیگیری‌ای نکردند و ما درخواست وکیل و ملاقات داشتیم، ولی متاسفانه جواب ما را نمی‌دهند. حالا ظاهرا قاضی‌شان هم آقای حسینی نامی است که ما یکبار با ایشان صحبت کردیم اما بعد از آن دیگر راهمان هم ندادند».

جمعی از فرهنگیان، دانشگاهیان و فعالان سیاسی، صنفی و مدنی، در اعتراض به بازداشت جعفر ابراهیمی بیانیه‌ای را منتشر کرده‌اند و در آن نوشته‌اند که جعفر ابراهیمی از فعالان سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و دبیر آموزش و پرورش شهریار و فعال کانون صنفی معلمان بوده و در رابطه با فعالیت‌های صنفی خود در جهت احقاق حقوق معلمان توسط نیروهای اطلاعات بازداشت و زندانی شده است.

نویسنده: کیواندخت قهاری

تحریریه: شهرام احدی

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates