فرشته قاضی: سلاح من توییت است و قلم من
دویچه له: در وبلاگم نوشتم اگر در روزنامه نگذارید بنویسم، بر در و دیوار شهر خبرهایم را خواهم نوشت.» فرشته قاضی بر در و دیوار شهر نمینویسد. “ایرانبان” توییت میکند. با وجود تهدیدها، بدون وقفه. مصاحبه با فرشته قاضی، “ایرانبان”.
« … هرزه بگم؟ این دست خط رو می شناسی؟ فکر میکنم بشناسی متعلق به … هست. بیا بخون و عین همین را بنویس. … این عکسها را میشناسی؟ حتما میشناسی. … میخواهی بگویم اینجا چهکار میکردید؟»
اتاق بازجویی و متهمی که در تلاش برای اعتراف گرفتن است. اینصحنه و تهدیدها و تحقیرهای بازجو، با مشاهدهی مناظرهی محمود احمدینژاد و میر حسین موسوی دوباره در خاطرهی “ایرانبان” زنده شدهاند: «میگفت: آقای موسوی بگم !؟ شما این خانم را می شناسید !؟ فکر می کنم بشناسید….موضوع این خانم را بگم؟ … حالم خیلی بد شد… از آن جهت که مرا برد دقیقا به اتاق بازجویی در آن بازداشتگاه مخوف که رئیس قوه قضائیه هم از وجود چنین بازداشتگاهی اطلاع نداشت!» [بخشی از نوشتهی “احمدینژاد و بازجوی من”]
فرشته قاضی”ایرانبان” است؛ روزنامهنگار، وبلاگنویس، فعال حقوق زنان و حقوق بشر در ایران و یکی از متهمین پروندهی موسوم به “پروندهی سایتهای اینترنتی” است که چند سال پیش به اتهام “تشویق اذهان عمومی” پس از ۴۰ روز زندانی و تحمل فشارهای جسمی و روحی حاضر به اعتراف نشد و در حالیکه یک هفته پایانی را در اعتصاب غذایی به سر میبرد، آزاد شد. چهار سال از آن تاریخ میگذرد. فرشته قاضی اینبار به جرم نوشتن مطالب بالا در وبلاگ خود تهدید میشود: «اول فقط به خودم ایمیل میزدند و کامنت میگذاشتند و تهدید میکردند. اما کم کم به جایی رسید که به خانوادهام تلفن میکردند و تهدید میکردند.»
اما “ایرانبان” بیتأثیر از تمام تهدیدها اینبار از گلوی پرندهی کوچکی میخواند. “ایرانبان” در میان توییترها و در دنیای مجازی نامی آشناست: «نام ایرانبان را از کتاب سرزمین جاوید گرفتهام که توضیح میدهد پادشاهان ایران قبل از عصر تمدن همگی زن بودهاند و ایرانبان نامیده میشدند.»
خبرهای همیشه درست
“ایرانبان” لحظهای آرام نیست. آشنایی او با توییتر آشنایی ۳ ماهه است: «اوایل زیاد هم جدی نمی گرفتم تا قضایای اخیر پیش آمد. یادم هست روز انتخابات شروع کردم به نوشتن. احساس درماندگی میکردم. به مرور تمام کانالهای ارتباطی قطع شد. بازار شایعات داغ شد و من به عنوان یک روزنامهنگاری که رسانهای در اختیار نداشتم، دیدم در توییتر میتوان کوتاه و گزیده اخبار را منتشر کرد. ۳ شبانه روز اول من اصلا یک ساعت هم نخوابیدم فقط اخبار مختلف را دریافت میکردم و با چک کردن آنها با منابع موثق و تمیز کردن آنها از شایعات، منتشر میکردم. دوستان و همکارانم یکی پس از دیگری بازداشت می شدند، مردم کشته میشدند و مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند و من نشسته بودم و فقط اخبار بازداشت و کشتار و …را منتشر میکردم. دچار عذاب وجدان عجیبی شده بودم که نباید بنشینم اما کاری دیگر از من بر نمیآمد. بارها در میان هق هق گریه و وضعیت وحشتناک روحیای که داشتم اخبار را منتشر میکردم. من نیز با هموطنانم کتک میخوردم، کشته میشدم و به زندان میرفتم و باز به پا میخواستم و مینوشتم. سلاح من فقط و فقط قلمم بود در مقابل اسلحه و باتوم و …کودتاچیان و حتی یک لحظه نیز نمی توانستم زمینش بگذارم.»
در تمام روزهای پرتلاطم پس از انتخابات ایران و تا امروز این گنجشکک، لحظهای از نفس نیفتاده است؛ مینویسد، خبر دستگیری، انتشار بیانیه، گزارش لحظه به لحظهی راهپیمایی، خبر آزادی، خبرهای دسته اول، خبرهای کوتاهی که گاهی ثانیه به ثانیه میآیند و عجیب که همه درست. فرشته قاضی درمورد این دقت بالا در انتشار خبر میگوید: «مهم نیست یک خبرنگار کجا باشد، مهم این است که منابع خبری درستی داشته باشد. من اخبار را با دوستان در ستاد موسوی و ستاد کروبی چک میکردم. چند دوست روزنامهنگار هم در تهران خیلی کمک میکردند. همچنین در وزارت کشور و برخی حوزههای سیاسی دیگر منابع خوبی دارم.»
فرشته سالها به عنوان خبرنگار روزنامه در تک تک این حوزه ها کار کرده است و همین موضوع باعث میشد که او به “منابع خوبی” دسترسی داشته باشد. منابعی که « متاسفانه به دلیل به خطر نیفتادنشان نمیتوانم اسمی از آنها ببرم، اما روزی خواهد رسید که بتوانم نام آنها را اعلام کنم تا همگان بدانند در این شرایط خفقان چه کسانی با به خطر انداختن جانشان برای اطلاع رسانی درست تلاش کردند.» به گفتهی فرشته قاضی اکنون اکثر منابع خبری او بازداشت شدهاند و «اندک ماندهها نیز به شدت تحت فشار هستند و کار به شدت سخت شده.»
تخریب توییترها با انتشار اخبار غلط از زبان آنها
نزدیک به ۹ هزارمشترک (Follower) اخبار فرشته را در توییتر دنبال میکنند. فرشته اما جز عدهی معدودی دیگران را نمیشناسد. این شبکهی گستردهای که او اکنون از طریق تویتر به آن دسترسی دارد، تأثیر به سزایی بر کار او داشته است: «کم کم کار به جایی رسیده که اکثرا اخبار مختلف را میفرستند و از من میخواهند تایید ویا تکذیب کنم و من در حد توانم پیگیری میکنم. یعنی در تولید خبر هم کمک میکنند. در ترجمهها کمک میکنند و حتی دوست ناشناسی ایرانبان انگلیسی را در توییتر درست کرده و اخبار من را ترجمه و منتشر میکند.»
“ایرانبان” در یکی از این روزهای پرتلاطم پس از انتخابات نوشت: «الان ژیلا بنییعقوب را گرفتند». این خبررسانی سریع در مورد بازداشتها و آزادیها به دلیل ارتباط او با احزاب اصلاح طلب میسر میشود که «اخبار را با ایمیل میزنند یا خانوادههای خود این عزیزان میفرستند و یا همکاران روزنامه نگارم.» و حتی در یک مورد «خود فرد که برای دستگیریاش آمده بودند، ایمیلی کوتاه زد که آمدند.»
با توجه به این دقت بالا روز ۲۹ ژوئن خبری با عنوان “دستگیری رئیس جمهور موسوی” که نام فرشتهی قاضی مقابل آن بود، در سایت بالاترین کلیک میخورد. خبری که غلط بود. با مراجعه به “ایرانبان” اما میتوان نوشتهی خود فرشته را خواند: «گفته میشود میرحسین موسوی امشب بازداشت شده است صحت وسقم این خبر هنوز مشخص نیست. ساعت ۵:۰۱ عصر روز ۲۸ ژوئن»
فرشته خود در بارهی انتشار این خبر میگوید: ساعت بین ۴ تا ۴ و نیمه نصف شب بود به کسی دسترسی نداشتم … نوشتم، گفته میشود موسوی بازداشت شده و صحت و سقم این خبر مشخص نیست … و فعلا این خبر در حد شایعه است و هیچ منبع موثقی تایید نکرده. اما دوستی با عنوان دیگری و به طور قطعی و با اسم من این خبر را در بالاترین گذاشت که جنجال بزرگی به پاشد.»
فرشته معتقد است: « … با برنامه و هدفمند شروع کردهاند به جوسازی و تخریب بچههایی که در این عرصه کار میکنند تا با بیاعتبار کردن آنها، مانع انتشار اخبار و اطلاع رسانی شوند.»
روزی که ۱۳ ساعت ننوشت
روزها و هفتههای گذشته همه برای فرشته روزهای وحشتناکی بودهاند. لمس لحظه به لحظهی خطر و اخبار بازداشت شدن و کشته شدن و توییت کردن در این میان که رسانهای است از جنس دیگر: « شبی که به کوی دانشگاه حمله کردند، من مستقیما با دوستانی در کوی ارتباط داشتم و آنها هر آنچه داشت اتفاق میافتاد را میگفتند و من منتشر میکردم همزمان که به یکباره ارتباطم با منابع خبری قطع شد، مثل دیوانهها شده بودم، نمیدانستم چه اتفاقی افتاد و دیگر خبر نداشتم با دانشجوها چه میکنند، حس وحشتناکی بود هیچ کاری از دستم بر نمیآمد.» توییت کردن در این شرایط یعنی واژه بخشیدن به واقعیتی که درست در همان لحظه در حال اتفاق افتادن است. و این “تجربهی وحشتناکی” است.
اما “ایرانبان” خستگیناپذیر توییت میکند. دیگر همهی کسانی که اخبار او را دنبال میکنند، انتظار دارند که او همیشه بنویسد. او هم مینویسد. حتی هرگاه که به دلیل خستگی زیاد باید بخوابد یا وقتی که دکتر میرود، مینویسد، :«ببخشید دارم میروم دکتر» اما یک شب خبری از او نبود. ۱۳ ساعت تمام. علت این غیبت چه بود: « به خودم، به خانوادهام تلفن میکردند و تهدید میکردند. حتی کودک سه سالهام را و من سعی میکردم تاثیری در کارم نداشته باشد. تا اینکه رفتند منزل خانواده همسرم و چون مرا پیدا نمی کردند، عزیزی از خانوادهام را بازداشت کردند و گفته بودند که هر موقع من خودم را معرفی کنم او را آزاد می کنند. به شدت ریخته بودم به هم، درمانده بودم و نمیدانستم چه باید بکنم. دقیقا موقعی بود که ۱۳ ساعت خبری ننوشتم.»
آن “عزیز” آزاد شد و پس از آن دو روز در بیمارستان بستری بود. « استادها و همکارانم در تهران و ستاد موسوی و سازمانهای حقوق بشری دو وکیل نازنین در تهران وگزارشگران بدون مرز و آقای رضا معینی، کمک کردند. . . و من روزی همه جزئیات آن روزها را خواهم نوشت.»
سلاح من همین توییت است و قلمم
و “ایرانبان” بازهم “ایرانبانی” میکند. این راه را با همدلی و همیاری شریک زندگیاش میپوید که «اگر نبود نمیدانستم چهقدر میتوانم د ر این زمینه کار کنم.» دیدهبان مینویسد اما دیگر “دیدهبان” پیشین نیست: « دیگر آن روزنامهنگار یا آن آدم قبل از کودتا نیستم. مردم ایران هم دیگر همان مردم قبل از کودتا نیستند. همه چیز عوض شده همه چیز تعریف جدیدی پیدا کرده است.» و او باز هم خواهد نوشت.
“ایرانبان” معتقد است که گذشت زمان منجر به پذیرفتن نتیجهی انتخابات از سوی معترضان نخواهد شد: «نوع اعتراضات تغییر خواهد کرد و دولت کودتا هرگز مشروعیتی بین مردم نخواهد داشت. این را به مرور با تغییر نوع اعتراضات مردمی شاهد خواهیم بود. مردم خود راهها و شیوه های جدیدی ابداع می کنند.» فرشته اعتراضهای مسالمتآمیز را در اینراه به شدت تاثیرگذار میداند: «که اگر نبود چه دلیلی داشت مردمی را که بر پشت بام ها الله اکبر میگویند، تهدید کنند؟»
فرشته قاضی روزی در وبلاگش بعد از اینکه قاضی مرتضوی به روزنامهها نامه نوشت که او را به کار نگیرند و بیکار شد، نوشت: «سلاح من قلمم است. در روزنامه نگذارید بنویسم، بر در و دیوار شهر خبرهایم را خواهم نوشت.» نوشتههای او را امروزه هزاران هزار نفر میخوانند. برای نوشتن احتیاجی به روزنامه نبود: «توییت کردن برای من این روزها مثل این میماند که در وسط میدان جنگ نشستهام و در مقابل اسلحه، تنها سلاح من همین توییت است و قلمم.»
نویسنده: یلدا کیانی
تحریریه: شهرام احدی
پیام برای این مطلب مسدود شده.