رویانیان: عده ای آشغال می گویند ـرهبر، نظام و قانون را باید تغییر داد
سرمایه، شکوفه آذر: «بلوار کشاورز به بالا منطقه بحران است» (فرمانده ناجای کشور، 19 تیر 88، ایسنا) و «یک عده آشغال می گویند این رهبر، نظام و قانون را باید تغییر داد.»(رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور، 19 تیر 88، ایرنا) این دو جملاتی است که دو مقام عالی رتبه انتظامی کشور در تحلیل وضعیت اجتماعی ك سیاسی موجود بیان کرده اند. تحلیلگران مستقل مسائل اجتماعی معتقدند نخستین گام برای تلطیف وضعیت بحران «عدم تحریک» حریف مقابل است. این تحلیلگران در ارزیابی سخنان رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور معتقدند اگر رویانیان معتقد است برخی دنبال تغییر نظام و رهبری هستند و برای موضع گیری علیه آنان احساس تکلیف می کند، باید آنان را با مستندات اتهام و با نام و نشان به افکار عمومی معرفی کند تا در فضای تنش آلود کنونی، قاطبه منتقدان انتخاباتی، مصداق اتهام رویانیان تلقی نشوند. ضمن اینکه حتی اگر افراد مورد نظر رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور وجود خارجی داشته باشند، زیبنده یک مقام انتظامی جمهوری اسلامی نیست که با چنین ادبیاتی آنها را مخاطب قرار دهد و پرونده متهمان احتمالی باید در مراجع قضایی و با رعایت حقوق شهروندی مورد رسیدگی قرار گیرد.پروفسور محمود آخوندی حقوقدان برجسته با «غیرقانونی» خواندن استفاده از کلمات توهین آمیزی چون «آشغال» در سخنان رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی، به روزنامه «سرمایه» گفت: «متاسفانه هم اکنون کسانی در راس کار هستند که نه به ارزش های اجتماعی اهمیتی می دهند و نه اطلاعی از حد و حدود حقوقی و قانونی خود دارند. استفاده از کلمات توهین آمیز به وسیله یک شهروند معمولی نسبت به شهروندی دیگر جرم است چه برسد به اینکه یک مقام انتظامی این توهین را براساس اتهام ثابت نشده ای علیه دیگران، بر زبان آورد.»
این پروفسور حقوق و پدر آیین دادرسی کیفری ایران، در ادامه به روزنامه «سرمایه» گفت: «استفاده از ادبیات اهانت آمیز نسبت به مردم، نخبگان و حتی متهمان و مجرمان غیرقانونی و مغایر با حقوق شهروندی است.»
به گزارش «ایرنا»، سردار رویانیان روز گذشته در مراسم 34 شهید روستای کاکرود از توابع بخش رحیم آباد شهرستان رودسر گیلان، گفت: «یک عده آشغال می گویند این رهبر، نظام و قانون را باید تغییر داد. ما مگر مرده ایم، کسانی که با اوباما، بوش، مبارک نامبارک دستشان در یک کاسه بوده، مگر می گذاریم در این کشور علی تنها بماند؟»
احمدی مقدم،فرمانده انتظامی کشور، با عنوان اینکه «دشمن با گسترش فرهنگ لیبرال دموکراسی در جامعه تلاش گسترده ای را به عنوان تهاجم فرهنگی آغاز کرده است»، گفت: «امروز برخی از افراد ایستادن در صف دشمنان را برای خود افتخار می دانند.»
به گزارش ایسنا فرمانده ناجای کشور سپس به منطقه بحران خیز تهران اشاره کرد و گفت: «فاصله بلوارکشاورز تا شمال شهر تهران، «منطقه بحران» است. متاسفانه بخشی از نخبگان شهر تهران در این منطقه زندگی می کنند و رنگ صندوق در این منطقه به نفع رقیب بود. این افراد که با بدنه اجتماعی ارتباط خوبی نداشته، تصور می کنند چون 91 درصد مردم در این منطقه به آقای موسوی رای داده اند، پس آرا در کل کشور اینگونه بوده است.»
شیرزاد عبداللهی کارشناس آموزش و پرورش و یکی از «نخبگانی» که در همین منطقه زندگی می کند، به این جمله بسنده می کند: «آقای احمدی مقدم ظاهراً در اظهارنظرهای سیاسی به جایگاه خود به عنوان فرمانده نیروی انتظامی توجه چندانی ندارند و گرنه به عنوان یک نظامی، اظهارنظر سیاسی و جانبدارانه نمی کردند. نیروی انتظامی باید در دعواهای سیاسی بی طرف باشد و به وظایف ذاتی و حرفه ای خود عمل کند.»
اما سید محمود میرلوحی، معاون وزیر کشور سابق، سخنان احمدی مقدم را ناشی از «عدم قدرت شنوایی صدای مردم که فراتر از یک منطقه و محله است» ارزیابی می کند و به «سرمایه» می گوید: «پی ریزی دیوار فرضی ایشان میان شمال شهری ها و جنوب شهری های تهران محکوم به شکست است.»
او با بیان اینکه «فرمانده ناجا برای یکپارچگی و وحدت فضای متشنج موجود، باید از «ادبیات» تلطیف شده ای استفاده کند یا حداقل اظهارنظرهای تفرقه آمیز بیان نکند» به روزنامه «سرمایه» گفت: «متاسفانه برخی از مسوولان نمی خواهند باور کنند که صدای این اعتراض تنها از منطقه بلوار کشاورز به بالا که به زعم ایشان «منطقه بحران» است، مختصر و محدود نمی شود بلکه امروز می بینیم افرادی که خواهان تغییر وضعیت موجود هستند در شهرستان ها و روستاها، در مناطق تهرانپارس، آریا شهر، پونک، باقرخان، ستارخان، جمهوری، انقلاب و آزادی و… نیز حضور پررنگ دارند. اینکه ایشان حامیان تغییر را به «شمال شهری های تهران» محدود می دانند به نوعی نادیده گرفتن روستاییان و شهرستانی ها و مردم مناطق دیگر است .»
این تحلیلگر مسائل اجتماعی و سیاسی با «بی فایده خواندن» تقسیم بندی ها و تحریک اقشار فقیر و غنی علیه یکدیگر، ضمن «خطرناک خواندن» این نوع واکنش های پلیسی در قبال مردم معترض، گفت: «جامعه ایران یکپارچه است و قاعده ظروف مرتبط در مورد جامعه ایران حاکم است یعنی هم اکنون از همه جای ایران صدای اعتراض و ندای تغییر خواهی، به طور یکپارچه شنیده می شود. همین که خانواده و بازمانده های شهدای نامدار انقلاب مثل بهشتی و همت و… نیز به صف «تغییر خواهان» پیوسته اند نشانگر آن است که آرمان های مردم از سال 57 تاکنون تغییر نکرده است و مردم همچنان طالب همان آرمان های صدر انقلاب هستند.»
او که عضو شورای صیانت از آرای دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری نیز بود، در پایان گفت: «ما معتقدیم نه تنها تفرقه اندازی میان شمال شهری ها و جنوب شهری ها بی فایده است، بلکه باید تلاش کرد جنوب شهری ها هم به رفاه اجتماعی و اقتصادی شمال شهری ها برسند نه اینکه شمال شهری ها را به خاطر داشتن رفاه بیشتر، تقبیح یا فقرا را نسبت به آنها تحریک کنند.»
چندی پیش و در آستانه دهمین دور انتخابات، 75 تن از جامعه شناسان ایران برای نخستین بار در تحلیلی جامعه شناختی به انتقاد از عملکردهای اجتماعی و فرهنگی دولت نهم پرداختند و حمایت خود را از سیاست های دموکراسی خواهانه میرحسین موسوی، اعلام کردند. بنا به تحلیل دکتر منوچهر آشتیانی، جامعه شناس برجسته و تحصیلکرده آلمان، این بیانیه نماد تحرکات اجتماعی ك سیاسی است که هم اکنون در بطن جامعه دیده می شود. او در گفت وگوی خود با «سرمایه» می گوید: «سخنان احمدی مقدم ناشی از این تصور غلط است که گمان می کنند، شمال شهری های تهران، همان قشر بورژوازی کشورهای اروپایی هستند و در نتیجه دارای همان منش و فرهنگ هستند. حال آنکه ما در ایران اصلاً قشری به اسم بورژوازی یا دارای آن ویژگی ها نداریم زیرا اصلاً شمال شهری های تهران به اندازه بورژوازی های واقعی ثروتمند نیستند. آنچه که ما در شمال شهر تهران داریم، یک قشر متوسط فرهنگی و اقتصادی است و در طول تاریخ معاصر کشورها ثابت شده که همواره این قشر متوسط هستند که خواهان تغییر، توسعه و رشد هستند. برعکس آنچه که آقای احمدی مقدم گفته اند «این قشر رابطه خوبی با بطن جامعه ندارد»، برعکس دارای بهترین تحلیل و رابطه با دو قشر فرودست اقتصادی و بالادست اقتصادی هستند. قشر متوسط اقتصادی و اجتماعی هم با قشر بالا دست نشست و برخاست و تفاهم دارد و هم مشکلات قشر پایین دست اقتصادی را به خوبی درک و فهم می کند. در نتیجه این قشر ناخودآگاه، نماینده هر دو قشر دیگر هم می تواند باشد زیرا در نوسان دائمی فرهنگی میان دو قشر بالایی و پایینی قرار دارد.»
این جامعه شناس تشریح کرد: «تلاش برای محدود کردن منطقه جغرافیایی افرادی که خواهان تغییر به نفع «جمهوری» هستند از سوی نیروی انتظامی بیهوده است زیرا آنها را از واقعیت دور می کند. مردم هم اکنون خواهان دستاوردهای جمهوریت هستند که طی 30 سال گذشته آن را به دست نیاورده اند. این دستاوردها عبارتند از: انتقادگرایی، انسان گرایی، عقل گرایی و مردم سالاری. مردم می بینند به جای آنکه با انقلاب 57، به این دستاوردها برسند، به تئوکراسی رسیده اند و به جای اینکه جامعه شاهنشاهی که مردم در سال 57 در برابر آن قیام کردند از حالت مخروطی به حالت مربعی و مستطیلی تبدیل شود، همچنان در همان حالت مخروطی باقی مانده است.»
در پایان تلاش روزنامه «سرمایه» برای پاسخگویی و بیان دیدگاه های خسرو دانشجو و بیادی دو عضو شورای شهر در مورد این تعمیق شکاف طبقاتی میان شهروندان تهرانی از سوی سران انتظامی، بی فایده ماند و آن دو تنها این پاسخ را دادند: «تمایلی به اظهار نظر نداریم.»
پیام برای این مطلب مسدود شده.