وصف دو سردار از اعتراضهای مردمی
دویچه وله: دو مقام بلندپایه انتظامی در تحلیل وضعیت اجتماعی سیاسی موجود ایران، معترضان را ساکنان شمال شهر و عدهای “آشغال” معرفی کردهاند. یک استاد علوم سیاسی، الگوی سخنوری احمدینژاد را از جمله دلایل این موضعگیریها میداند.
گفتگو با فیاض زاهد، روزنامهنگار و استاد جامعهشناسی سیاسی.
دویچهوله: رییس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور گفته که یک عده آشغال میگویند این رهبر، نظام و قانون را باید تغییر داد. سرداررویانیان در جایگاه شغلی خود یا از نظر قانونی، اجازه و اختیار چنین تعابیری علیه مردم را دارد؟
فیاض زاهد: سردار رویانیان در منزلتی نیست که در حوزههای سیاسی و اجتماعی اظهارنظر کند. کار ایشان موضوع ترافیک است. آن را هم مردم میتوانند قضاوت کنند که ترافیک شهرهای بزرگ و وضعیت جادههای کشور چگونهاند. ما اولین رتبه را در مرگ و میر جادهای در سطح جهان داریم. سردار رویانیان که دارد زحمت میکشد بهتر است وقت خود را به کار تخصصی خویش اختصاص دهد که نشان داده در آن هم چندان توانا نیست.
اما اگر به فرض، سردار رویانیان در جایگاه یک رجل سیاسی قرار داشت، بازاین اظهارات محل تعجب و تاسف بود. میتوان از تعابیر و ادبیات به مراتب شایستهتری در قبال معترضان استفاده کرد. من فکر میکنم بیماری نحوه سخن گفتن آقای احمدینژاد به سایر مقامات نیز دارد سرایت میکند. خداوند باید عاقبت مردم سرزمین حافظ و ومولانا و رودکی و سعدی را بابت چنین مسئولان و رجالی، بخیر کند.
در عین حال، فرمانده ناجا، آقای احمدیمقدم گفته که فاصله بلوار کشاورز تا شمال شهر تهران، منطقه بحران است. ایشان گفته چون ۹۱ درصد مردم ساکن این مناطق به موسوی رای دادهاند، فکر میکنند همه در کل کشور چنین بودهاند. آقای احمدیمقدم از تلاش دشمن برای گسترش فرهنگ لیبرال دمکراسی در جامعه نیز یاد کردهاست. چرا نظامیان به این شکل متمرکز وارد بحثهای سیاسی و جامعهشناسانه میشوند؟
پاسخ شما را از قول بوذرجمهر حکیم میدهم. از او پرسیدند سبب چه بود که حکومت آل ساسان فروریخت و تو تدبیرگر آن بودی. گفت از آن رو که مردان بزرگ را بر امور کوچک و مردان خرد را به امور بزرگ گماردند. وقتی در این مملکت سیاستمداران و روزنامهنگاران و متفکران و کارشناسان در تنگنا و خانهنشینی هستند، معلوم است که از راه رسیدگان، افسران، سرداران و پلیسها جای جامعهشناسان و متفکران مینشینند. در نتیجه نباید خیلی تعجب کنید.
اما آیا واکنشهای پلیسی در قبال مردم معترض و انگ زدن به آنها، میتواند به مهار اعتراضها کمک کند یا برعکس موجب رادیکالتر شدن اعتراضها میشود؟
توصیه خردمندانه به مقامات این است که مردم را آرام کنند و اینقدر بنزین درون آتش نریزند. گفتههای رویانیان و احمدیمقدم تنها مردم را عصبانیتر میکند. آقای احمدینژاد پس از انتخابات تعبیر خس و خاشاک را در مورد مردم به کار برد و دید که آنها جوابش را به خوبی دادند. همه ما شیعه هستیم و آقایان احمدیمقدم و رویانیان را دعوت میکنم به مرور خطبه حضرت علی در در نهج البلاغه که وقتی در جنگ صفین نفرات معاویه شروع به دشنام دادن کردند و یاران حضرت علی خواستند پاسخ بدهند، ایشان آنها را برحذر داشت و گفت فحش دادن در منزلت و جایگاه مومنین نیست.
اجازه دهید از بحث سرداران فاصله بگیریم. برگردیم به دیدگاهی که شمال شهریها و جنوبشهریها را رودر روی هم و در صف موافقان و مخالفان قرار میدهد. آیا تحلیل اعتراضها با خط کشی بین رفاه و فقر درست است؟
خیر اساسا حکومت نمیتواند بین مردم دستهبندی و شقاق ایجاد کند. اصولا وقتی حکومتها سرپایینی میروند، هر تصمیمی میگیرند اشتباه است. من فکر میکنم رشته امور از دست آقایان در رفته و آنها دارند پیاپی خطا میکنند. علت آن است که راههای اصلاح را قبلا بستهاند و نصیحت مصلحان و عقلا را نشنیده گرفتهاند. دور و بر آنها را عموما مداحان گرفتهاند تا مصلحان و اندیشمندان.
باید به آقایان توصیه کرد که سرداران و فرماندهان نظامی را از دخالت در امور سیاسی منع کنند و این را دستکم به سیاستمداران اصولگرا و محافظهکاری که فراوان در داخل حکومت هستند واگذار کنند. آنها بهتر بلدند صحبت کنند و کمتر به منافع ملی آسیب میزنند. آنقدر که متولیان و مجریان حفظ امنیت کشور به منافع ملی ایران لطمه زدهاند، آقای موسوی و طرفدارانشان لطمه نزدهاند. آنها خواهان این هستند که اعتراضهای خود را به طور قانونی و مسالمت آمیز بیان کنند اما حتی در یک نقظه بیایانی این مملکت به آنها مجوز برگزاری تجمع داده نشد.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: فرید وحیدی
پیام برای این مطلب مسدود شده.