“نابغه ریاضی 195 دلاری قرن و همزاد کردان” در کابینه نهم!
فرارو: محمدمهدی زاهدی ادعا کرد که از سوی کمبریج به عنوان «نابغه ریاضی قرن» معرفی شده است.
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یکی از کلیدیترین وزارتخانهها است؛ از یکسو نبض آموزش و تحقیقات و پیشرفت علمی کشور را در دست دارد و از سوی دیگر با توجه به فعالیتهای سیاسی دانشجویان، یکی از سیاسیترین وزارتخانههاست؛ آنقدر که حتی در دولت خاتمی نیز با چالشهایی برای مدیریتکردن فعالیتهای سیاسی دانشجویان روبهرو بود. اما وزارت علوم در دولت اول محمود احمدینژاد هم بهلحاظ انتظارهای علمی و هم ازنظر انتظارهای سیاسی متفاوت بود. محمد مهدی زاهدی، وزیر 55ساله دولت نهم، از کرمان آمده است.
این ویژگی او، روزهایی را به یاد میآورد که محمدرضا باهنر در مجلس هفتم در تکاپوی تأمین رأی برای وزیران دولت احمدینژاد بود؛ تکاپویی که سرانجام چهارتن را از جرگه گیرندگان رای اعتماد بیرون کرد. او لیسانس ریاضیاش را سال 58 از دانشگاهاصفهان، فوقلیسانس ریاضی را در سال 65 از دانشگاه تربیت مدرس و دکترایش را در سال 69 در همین رشته از دانشگاه شهید باهنر کرمان گرفته است.
زاهدی تا پیش از آنکه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را به عهده بگیرد، تجربهای جز ریاست آموزش و پرورش شهرستان شهر بابک از سال 61 تا 62، عضویت در اولین و دومین دوره شورای اسلامی شهر کرمان از سال 78 تا 84 نداشت و علاوه بر اینها مهمترین عنوانهای علمی که در معرفی او به مجلس شورای اسلامی ارائه شد، سابقه استادی در دانشگاه شهید باهنر کرمان و استاد نمونه دانشگاههای کشور در سال 75 ذکر شده است.
در معرفی زاهدی به مجلس برای کسب رأی اعتماد، از او به عنوان مرد علمی سال 1997-1998 به انتخاب «مرکز بینالمللی کمبریج» و یکی از برترین ریاضیدانان جهان به انتخاب «انجمن ریاضی آمریکا» در سالهای 1998 تا 2002 یاد شد. در همان جلسه کسب رأی اعتماد، وقتی محمدمهدی زاهدی ادعا کرد که از سوی کمبریج به عنوان «نابغه ریاضی قرن» معرفی شده است، عماد افروغ نماینده اصولگرای مجلس هفتم این سابقه علمی را زیر سؤال برد.
اینطور که از جستوجوهای اینترنتی بر میآمد، مرکز بینالمللی کمبریج هیچ ربطی به دانشگاه معروف کمبریج نداشت و صرفاً در قبال دریافت مبلغ 195 دلار، هرکس را به عنوان مرد سال علمی جهان معرفی میکند و حتی در صورتی که بخواهد نام او روی یک پلاک نقرهای هم حک شود، 360 دلار میگیرد.
به این ترتیب ادعا شد این عنوان پرطمطراق وزیر علوم، چندان اعتباری ندارد. ده سال قبل، وزارت علوم و آموزش عالی ایران که اینک زاهدی وزیر آن است، در اطلاعیهای مؤسسه مذکور را فاقد اعتبار اعلام کرده بود. با این اوصاف، محمدمهدی زاهدی که با ۱۴۴ رأی موافق، ۱۰۱ رأی مخالف و ۳۵ رأی ممتنع، ضعیفترین رأی را در میان کسانی که به کابینه راه یافتند، آورد. رای اعتماد ناپلئونی زاهدی، چندبار با مطرحشدن امکان استیضاح او به لرزه افتاد. آخرینبار در اسفندماه گذشته بود که به همت هیأترئیسه مجلس هشتم این درخواست 40 نماینده، باز پس گرفته شد و هم زاهدی روی صندلیاش ماند و هم دولت احمدینژاد در واپسین هفتهها از اکثریت نیفتاد تا ناچار باشد برای اولین بار، یک دولت در میانه راه با مشکل روبهرو شود.
جز عنوان نابغه ریاضی قرن، آقای وزیر حاشیههای دیگری هم داشت. از جمله در همان روزهای نخست از دانشجویان خواست مشکلاتشان را به نشانی ایمیل او بفرستند. خب خیلی هم عالی. ولی مشکل این بود که نشانی ایمیل زاهدی بهجای آنکه روی سایت وزارتخانه باشد، روی سایت یاهو بود!
محمدمهدی زاهدی در سفری به فرانسه در جریان بازدید از انستیتو مطالعات عالی این کشور خود را به عنوان یک استاد بزرگ ریاضی معرفی کرده، اما مدیر انستیتو این سمت را برای او مناسب ندانست؛ طوری که وقتی از او درباره جایزه بینالمللی فیلدز که در میان ریاضیدانان در حد نوبل شناخته میشود سؤال شد، او سردرگم پرسید: جایزه فیلدز دیگر چیست؟!
او همچنین هنگام بازدید از همین مؤسسه از حضور دانشجویی ایرانی به نام صمدی در آن دانشگاه ابراز خشنودی کرد؛ در حالی که مدیر فرانسوی انستیتو از وجود چنین دانشجویی بیخبر بود.
بعداً وقتی وزیر علوم احمدینژاد برای اثبات نظرش گفت که روی تابلوی اعلانات نام این دانشجو را دیده است، معلوم شد که او کلمه فرانسوی Samedi به معنای روز شنبه را با نام یک دانشجوی ایرانی اشتباه گرفته است!
آقای وزیر در بازگشت از سفر حج که همراه با احمدینژاد به آن مشرف شده بود، در یک جلسه رسمی در تمجید از سیاست خارجی موفق دولت نهم، خبر داد که با چشمان خودش دیده است پادشاه عربستان به احترام احمدینژاد دست از عقایدش برداشته و بُرد یمانی را بوسیده است! بوسیدن برد یمانی به باور اهلسنت حرام است، اما شیعیان آن را میبوسند و مأموران حرم معمولاً از این رفتار جلوگیری میکنند.
البته بعد از جلسه معلوم شد منظور زاهدی از بُرد یمانی، همان رُکن یمانی بوده است که اهلتسنن هم آن را میبوسند. دکتر محمدمهدی زاهدی در آخرین اظهارنظر خود در سومین گردهمایی دانشجویان فعال ایرانی در خارج از کشور، به سکه رایج و محبوب «انقلاب مخملی» تمسک جست و از دانشجویان علوم انسانی که در خارج از کشور روی پایاننامههایی با موضوع مسائل ایران کار میکنند، خواست از «دادن اطلاعات کشور به بیگانگان» خودداری کنند.
فراگیری کنکور در کشور که هر ساله دستکم زندگی 5میلیون نفر را تحتتأثیر قرار میدهد، باعث شد در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری گذشته، به یکی از موضوعات موردتوجه نامزدهای انتخاباتی تبدیل شود. از جمله محمود احمدینژاد در نطقها و برنامههای انتخاباتیاش گفت که مخالف شیوه فعلی انتخاب دانشجویان برای دوره کارشناسی است و با موافقان «حذف کنکور» همراه است. دولت نهم از ابتدا تأکید کرد که بنا دارد «مسئله کنکور» را حل کند.
با وجود حمایتهای لفظی مقامهای دولتی ذیربط از طرح حذف کنکور، تأخیر ششماهه رئیسجمهور در ابلاغ این قانون میتوانست نشان از بیمیلی عملی دولت نهم نسبت به تغییر روند انتخاب دانشجو برای دانشگاههای دولتی داشته باشد. اکنون نیز با گذشت بیش از دوسال از زمان تصویب این طرح در مجلس و ابلاغ رئیسجمهور، مقامهای عالی مرتبط با این طرح و بهخصوص وزیر علوم از زیر بار اجرای این طرح شانه خالی میکند.
در حالی که طبق قانون، دو سال بیشتر به ضربالاجل «حذف کنکور» باقی نمانده، اما دانشآموزانی که قرار است سه سال دیگر از مقطع دبیرستان فارغالتحصیل شوند و اغلب تمایل دارند بلافاصله روی صندلی دانشجویی بنشینند، همچنان بلاتکلیفند که آیا معدل آنان در دوره دبیرستان ملاک پذیرششان خواهد بود یا همچنان باید به روال سالهای گذشته در آزمونی چندساعته، سرنوشت تحصیلی خود را رقم بزنند.
ستارههای دردسرساز روی پرونده دانشجویان
یکی از اولین انتقادهای عمده به دولت اول احمدینژاد، ماجرای ستارهدارشدن دانشجویان بود؛ ستارههایی که حق ورود به مقطع کارشناسیارشد را از دانشجویان معترض فعال در حوزههای سیاسی و اجتماعی میگرفت. وزیر علوم، پس از انکارهای پیدرپی درباره این ستارهها، سرانجام اذعان کرد که برخی دانشجویان مورد تنبیه قرار گرفتهاند و تصمیم در مورد دانشجویان ستارهدار از سوی شورای انقلاب فرهنگی و وزارت اطلاعات گرفته میشود.
به گفته او، دانشجویانی که در کنار اسمشان یک ستاره دارند، مشکلات انضباطی دارند یا در پرونده آنها تخلفی گزارش شده که باید مراقب باشند تکرار نشود تا با مشکلی روبهرو نشوند. وزیر علوم به جای ارائه توضیحی درباره انکارهای قبلیاش، به سیاق رئیس دولت نهم و دیگر وزیران او، تقصیر را به گردن رسانهها انداخت و پوشش خبری آنان در این باره را اغراقآمیز توصیف کرده و تأکید کرده که هیچ «دانشجوی ستارهدار»ی از ثبتنام منع نشده است.
موضوع دانشجویان ستارهدار به یکی از مواردی تبدیل شد که مهدی کروبی و میرحسین موسوی در برنامههای انتخاباتیشان در تلویزیون به رخ محمود احمدینژاد کشیدند. البته او بهکلی منکر این ستارهها شد و حتی تقصیر را به گردن وزارت علوم دولتهای قبلی انداخت و مدعی شد که دولت او، در واقع این طرح را از دستور کار کنار گذاشته چون «اهانت به دانشجویان بوده است».
استادان؛ در صف بازنشستگی
وزیر علوم دولت نهم از ابتدای دوره وزارتش شروع کرد به عوضکردن رؤسای دانشگاهها و سپس مرخصکردن استادان دانشگاه به اسم بازنشستگی. بازنشستگی استادان کهنهکاری که به هر دانشکده و دانشگاه اعتبار میدهند، از یک سو طبق قوانین و از سوی دیگر با تردید دانشجویان و کارشناسان آموزشی درباره درستی محرومکردن دانشگاهها از توان و تجربه علمی و آموزشی آنان انجام شد؛ که آخرین نمونه آن، بازنشستهشدن اجباری دکتر مهدی گلشنی بود که صدای اهل علم را هم بین چهرههای نزدیک به اصولگرایان و هم بین چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان برانگیخت.
موضوع بازنشستگی استادان از نخستین تابستانی که زاهدی بر صندلی وزیر علوم نشسته بود، آغاز شد. اولین بازنشستگیها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران اعمال شد، سپس به دانشکده ادبیات این دانشگاه هم رسید و بعدها دامنهاش تا دانشگاه علامه طباطبایی و سپس دیگر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور رسید.
این موج، با خبر بازنشستگی حسین بشیریه، استاد صاحبنام حوزه جامعهشناسی سیاسی و دکتر میرجلالالدین کزازی، فضای آکادمیک ایران را تحتتأثیر قرار داد. پیش از آنها دکتر رضا رئیسطوسی استاد اقتصاد سیاسی نفت و دکتر احمد ساعی، استاد مسائل جهان سوم مشمول حکم بازنشستگی شده بودند.
هرچند این بازنشستگیها مطابق با آییننامه استخدام اعضای هیاتعلمی هر دانشگاه انجام میشد اما همین آییننامه توضیح میدهد که اگر درجه علمی مشمولان، «استاد تمام» باشد، لازم است نظر گروه علمی درباره ادامه تدریس آنها مد نظر قرار میگیرد. آنچه موضوع بازنشستگی استادان را جنجالیتر کرد، رویه تبعیضآمیز در اعمال آن بود؛ طوری که این بازنشستگیها دامن استادانی را گرفت که از نظر فکری و مشی سیاسی با دولت نهم همراه نبودند.
با نزدیکشدن مراسم تنفیذ و تحلیف محمود احمدینژاد برای دومین دوره، گمانهزنیها درباره گزینههای او برای وزارتخانههای دولت دهم بالا گرفته است. باید دید احمدینژاد زاهدی را در کدام دسته از وزیرانش قرار میدهد؛ آنان که باید کلید اتاقشان را تحویل دهند یا آنان که برای چهارسال بیشتر برای همراهی احمدینژاد لایق شمرده میشوند.
شاید دکتر زاهدی امیدوار باشد که همراهیاش در ماجرای مدرک دکترای جعلی علی کردان و همچنین فراهمکردن فضای دانشگاهها برای جولان تبلیغاتی اردوگاه احمدینژاد و بستن همین فضا برای دیگر نامزدهای منتقد دولت نهم، این دوره نیز بتواند سکان این وزارتخانه را با وجود همه انتقادها در دست نگه دارد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.