21.07.2009

بیانیه اعلام و دعوت به اعتصاب غذا در برابر سازمان ملل

گویانیوز: مردم شريف ايران با حضور گسترده خود در انتخابات ۲۲ خرداد نشان دادند که علی رغم نقايص اساسی نظام انتخاباتی در ايران ترجيح می دهند که سرنوشت خود را به شيوه های مسالمت آميز و دموکراتيک تغيير دهند. متأسفانه دولت حاکم بر ايران حق مشارکت مؤثر شهروندان ايرانی را در تعيين سرنوشت شان پاس نداشت و با تقلبی گسترده اين حق اساسی مردم ايران را به نحو گسترده نقض کرد، و آشکارا عليه مردم خود دست به کودتا زد. و تأسف بيشتر آنکه دولت برآمده از کودتا در برابر موج اعتراضات گسترده اما آرام و صلح جويانه مردم نسبت به نقض آشکار حقوق اساسی شان دست به سرکوبی بسيار خشونت آميز و بی رحمانه زده است و شمار زيادی از فعالان سياسی، روشنفکران، روزنامه نگاران، و مردم عادی در خيابانها را بر خلاف رويه های قانونی بازداشت و راهی سلولهای انفرادی کرده است، و بنا به اطلاعات موثق آنها را تحت انواع فشارهای شديد روحی و جسمانی قرار می دهد تا به جرائم ناکرده اعتراف کنند.

ما امضا کنندگان اين نامه برای اعلام پشتيبانی از جنبش سبز مردم ايران، محکوم کردن تقلب گسترده درانتخابات، سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردمی، و بازداشت غيرقانونی صدها شهروند و فعال سياسی و اجتماعی در ايران به مدّت سه روز از ۳۱ تير تا ۲ مرداد ماه (۲۲ تا ۲۴ جولای) در برابر مقر سازمان ملل متحد در نيويورک دست به اعتصاب غذا خواهيم زد تا صدای مظلوميت مردم شريف ايران زمين را به گوش جهانيان برسانيم، و از اعضای مسؤول جامعه جهانی بخواهيم که مصرانه و بجدّ از دولت جمهوری اسلامی بخواهند که تمامی بازداشت شدگان را بسرعت و بدون هيچ قيد و شرطی آزاد نمايند. با توجه به وضعيت نگران کننده ی در معرض خطر بودن جان و سلامتی بازداشت شدگان اخير، خواستار ديدار نماينده ی دبير کل سازمان ملل متحد با بازداشت شدگان و آزادی فوری نامبردگان هستيم.

همچنين ما امضا کنندگان اين نامه از تمامی هموطنان مقيم آمريکا دعوت می کنيم که برای اعلام حمايت خود از جنبش سبز مردم ايران، و نيز اعلام همبستگی با بازداشت شدگان اعتراضات هفته های اخير در ايران در تاريخهای ياد شده به اين همايش اعتراضی در برابر مقر سازمان ملل متحد بپيوندد، و سفير و صدای رسای هموطنان خود در اين روزهای حساس و دشوار باشند.

امضا کنندگان:

۱- عبدالعلی بازرگان. ۲- محمد برقعی۳- حسين بشيريه . ۴- علی بنوعزيزی. ۵- نيره توحيدی. ۶- فاطمه حقيقت جو. ۷- حميد دباشی. ۸- مصطفی رخ صفت. ۹- علی رضايی. ۱۰- احمد صدری. ۱۱- محمود صدری. ۱۲- کاظم علمداری. ۱۳- عبدی کلانتری. ۱۴- رضا فانی يزدی.۱۵- نهضت فرنودی. ۱۶- منصور فرهنگ. ۱۷- احمد کريمی حکاک. ۱۸- حسين کمالی. ۱۹- مهرانگيز کار. ۲۰- اکبر گنجی. ۲۱- ابراهيم سلطانی. ۲۲- علی مير سپاسی. ۲۳- مجيد محمدی. ۲۴- مهرداد مشايخی. ۲۵- آرش نراقی. ۲۶- نادر هاشمی.

حمايت کنندگان:

طاهر احمدزاده. ۲- يرواند آبراهاميان. ۳- ژانت آفاری. ۴- مهرزاد بروجردی.۵- شهرنوش پارسی پور. ۶- عبدالکريم سروش. ۷- معصومه شفيعی ۸- محسن قائم مقام. ۹- علی قدسی. ۱۰- علی کشتگر. ۱۱- محسن مخملباف. ۱۲- رضا معينی. ۱۳- موسوی خوئينی. ۱۴- محمد رضا نيکفر. ۱۵- سهيلا وحدتی. ۱۶- حسن يوسفی اشکوری. ۱۷- گوگوش. ۱۸- ابی. ۱۹- شهيار قنبری. ۲۰- فرامرز اصلانی. ۲۱- رضاعلامه زاده. ۲۲- شهره آغداشلو. ۲۳- رضا براهنی. ۲۴- رابرت ردفورد. ۲۵- نوام چامسکی. ۲۶- خوزه کازونوا.

حمایت گوگوش از اعتصاب غذای اکبر گنجی و دیگر روشنفکران ایران در برابر مقر سازمان ملل در نیویورک

سلام به همه ی مردم ایران و هموطنان خارج از کشور

در یکماه اخیر به دقت اخبار و رویدادهای ایران را تعقیب کرده و می کنم. با دیدن تصاویر مردمی که زخمی و کشته می شدند، گریستم و می گریم. همچون همه ی ایرانیان مقیم خارج، دل من در شهرهای ایران است. در تمامی لحظات کوشش می کنم تا در عالم خیال به سلول های انفرادی زندانها بروم و از نزدیک شاهد آنچه بر آنها می رود باشم. این تجربه ی دردناکی است که از سر می گذرانم. با خود می اندیشم وقتی تجربه ی خیالین سلول های انفرادی این همه دردناک است، فرزندان دلیر ایران چگونه این تجربه ی عینی را از سر می گذرانند. یک سو زندانیان چشم بسته و بی خبر از دنیا قرار دارند، و در سوی دیگر،بازجویانی که از هر وسیله ای برای خورد کردن فرزندان دلیر ایران زمین استفاده می کنند. باید برای آزادی آنها کاری کرد.
من ضمن اعلام حمایت از اعتصاب غذای اکبر گنجی و دیگر روشنفکران ایران در برابر مقر سازمان ملل در نیویورک،از همه ی ایرانیان مقیم آمریکا دعوت می کنم تا در این تحصن شرکت کنند و صدای اعتراض مردم ایران را به گوش جهانیان برسانید. من هم به عنوان یک ایرانی ، که دل در گرو آبادی و آزادی و سربلندی ایران دارد،در اولین روز این برنامه (31 تیر- 22 جولای) در کنار شما در این تحصن شرکت خواهم کرد تا بتوانیم برای آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی- عقیدتی گامی به پیش برداریم.

دوستدار همه ی شما
گوگوش

برگرفته از وبلاگ گوگوش: googoosh.com/blog

ـــــــــــــــــــــــــ

حمايت رضا براهنی از اعتصاب غذای گنجی در مقابل سازمان ملل

بر سر آنم که گر ز دست برآيد دست به کاری زنم که غصه سرآيد
خلوت دل نيست جای صحبت اضداد ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
حافظ

افتخار بزرگی است که همراه دوستان آزاديخواه کانادا به جمع اعتصاب غذای ايرانيان که به همت مبارز خستگی ناپذير، اکبر گنجی، و ساير آزاديخواهان در نيويورک در برابر بنای سازمان ملل تشکيل می شود، می پيوندم.

مردم آزادی می خواهند. حکومت ايران آدم می کشد. امروز ملت ايران از هر قوم و تبار و زبان و فرهنگ و نسل، آزادی می خواهد. حکومت ملت را سرکوب می کند. ظلمی که اين چند روزه بر مردم ما رفته به ويژه بر زنان و مردان جوان، در تاريخ ايران بی سابقه بوده است. انگار دشمنی خارجی، تهران و شهرستان ها را اشغال کرده، آتش به روی مردم بی سلاح می گشايد.

نسل جوان امروز ايران ديگر جانش از اين همه زورگويی به لب رسيده، می گويد مرگ يک بار، شيون يک بار. مردم ديگر اين رسوايی خونين به نام حکومت و دولت را نمی خواهند. حاکميتی که سلاح به سوی مردم می گيرد، جوانان را از دم تيغ می گذراند، از بيخ و بن فاقد صلاحيت است. اگر طبق ادعا، ملت طرفدار دولت است، چرا دولت اين همه آدم می کشد؟ به گونه ای ديگر دولت خودکشی می کند. هيچ ملتی حاکم قاتل را نبخشيده است. و ملت ايران، به رغم نجابتش، اين همه ظلم را نخواهد بخشيد.

چرا دولت مثل دزد سر گردنه بر قافله ی ملت می تازد؟ چرا جوان بيست ساله را روانه ی خاک می کند؟ چرا در روز روشن دختر بيست ساله را می کشد؟ چرا شهر را قرق می کند؟

کدام مردم شما را انتخاب کرده اند که شما با مردم روبرو می شويد؟ در کجا تربيت حکومت ديده ايد که حکومت می کنيد؟ آيا حکومت يک جفای مستدام برملت است؟ اين که جنايتی بيش نيست! کسانی که مردم انتخابشان نکرده اند چرا خود را در رأس جامعه قرار می دهند؟ و چرا از آبرو، حرمت، آزادگی و شأن و مقام ملت ايران در جهان هزينه می کنند، و دست های خون آلودشان را بر فراز سر مردم ايران بنام حکومت نگاه می دارند؟

معنای اعتصاب غذای ما يک حرف بيش نيست: آزادی! آزادی! آزادی!

رضا براهنی

ـــــــــــــــــــــــــ

نامه حمایت ابی از اعتصاب غذای سه روزه اکبر گنجی

حالی درون پرده بسی فتنه می رود تا آن زمان که پرده برافتد چه ها کنند

حوادث ماه های اخير ايران خيره کننده بوده است. حضور پر شور مردم با رنگ های شاد، همه را به اين گمان انداخت که از طريق صندوق های رأی می توان به دولت “نه” گفت و حکومت و سياست ها را “تغيير” داد. اما غروب ۲۲ خرداد سرنوشت ديگری را رقم زده بود.مردم به خيابان ها آمدند تا با آرامشی که دنيا را تکان داد، با سکوت پر راز و رمز خويش صدای اعتراض شان را به گوش حاکمان ناشنوا برسانند. اما: دريغ، دريغ، دريغ. آن صداها تنها پاسخی که دريافت، گلوله و باتوم و گاز اشگ آور و بازداشت و شکنجه بود. اينک دهها تن از فعلان سياسی و مدافعان حقوق بشر در شرايطی دشوار در زندان ها اسير شده اند. بايد به داد آنها رسيد. می دانم که دل من و شما پيش آنهاست. “ندا” و “منصور” و دهها تن ديگر را به شهادت رساندند. آنها قهرمانان واقعی ايران زمين اند. من نگران جان بازداشت شدگانم.

بدينوسيله ضمن اعلام حمايت از برنامه ی اعتصاب غذای سه روزه ای که اکبر گنجی در برابر مقر سازمان ملل در نيويورک سازمان داده است، از همه ی ايرانيان مقيم آمريکا درخواست می کنم تا با حضور انبوه خود در اين تحصن، به ياری زندانيان بشتابند، و برای آزادی آنان کاری انجام دهند. من هم به عنوان يک ايرانی که قلب اش با ايران و ايرانيان است،در سومين روز اعتصاب غذا(۲ مرداد، ۲۴ جولای) شرکت می کنم تا همراه شما صدای اعتراض مردم ايران را به گوش جهانيان برسانيم. بايد دستها را در دست يکديگر گذارد و در برابر ظلمت و تاريکی ايستاد.

ابراهیم حامدی (ابی)

تبليغات خبرنامه گويا
advertisement@gooya.com

———————————

نامه شهيار قنبری درباره ی اعتصاب غذای در برابر سازمان ملل

من هستم، اما آزاد نيستم.

چرا که بال پرواز همه را، دير زمانی است در سرزمين ام بريده اند.

آزاد نيستم چرا که زندانبان ، قافله سالار است.

آزاد نيستم چرا که قفس ساز، پر پروانه ها را سوزانده است.

آزادی شيدايان ايران، اما، شادا، که در برابرش ايستاده اند.

از اينجا که هستم، دستم را دراز می کنم به سمت آفتابی اکبر گنجی و ديگر روشنفکران و مبارزان هم سرزمين ام تا فريادشان در برابر سازمان ملل متحد، به گل بنشيند.

کاری کنيم که از ۲۲ تا ۲۴ جولای ، نيويورک از آن ما باشد.

به همه ی عاشقان رهايی ايران هم پيشنهاد می کنم که به اين حرکت عاشقانه وصل شوند.

روزی نزديک ، من و تو هم به آزادی خواهيم رسيد. اگر که حتی يک پرنده ی ديگر در قفس ايران زمين، اسير نباشد.

سبز باشيد، سبز و آفتابی

شهيار قنبری
سه شنبه، ۱۴ جولای ۲۰۰۹، اورنج کانتی، کاليفرنيا، امريکا

ــــــــــــــــــــــــــــــ

حمایت شهره آغداشلو از اعتصاب غذای گنجی

نامه ای به ایرانیان مقیم آمریکا

دختران و پسران ایران زمین را به خاک و خون کشیده اند، مادران و پدران را داغدار کرده اند. صدها تن را بازداشت کرده اند، بازجویان را بر سر آنها ریخته اند، باید اعتراف کنند، به چه چیز؟ به کارهایی که نکرده اند: به ارتباط با دشمن،به انقلاب مخملی،به براندازی رژیم. این است داستان غم انگیز مردم کشور من. می خواستند و می خواهند کشور سربلند ایران را خوار و خفیف سازند. اما مردم ایران در یکماه گذشته، نشان دادند که ایران کشوری بزرگ است، با مردمی شجاع و آزادیخواه. هیچ فیلم و تصویری قادر به بیان آنچه مردم کردند، نیست. آن تاریخی که مردم ایران آفریدند،حقیقت محض بود،نه داستان و شعر. آن واقعیت، حقیقتی است که در وصف آن کتاب ها نوشته خواهد شد، شعرها سروده خواهد شد،و فیلم ها ساخته خواهد شد.

اما واقعیت تلخ دیگری در حال وقوع است: وضعیت وحشتناکی که زندانیان در آن به سر می برند. بازجویان ورزیده ای که سه دهه تجربه ی سرکوب را در انبان دارند، با صدها بازداشت شده، چنان می کنند که گویی از فضائل اخلاقی هیچ چیز باقی نمانده است. ما، همه ی ما، هر جا که هستیم، باید به یاری آنها بشتابیم. باید به دنیا بفهمانیم که انسان چونان انسان مهم است. دولت ها حق ندارند نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران را به دلیل منافع اقتصادی و منطقه ای نادیده بگیرند. مردم ایران انسان اند. انسان هایی که تحت سلطه ی یکی از ستمگرترین رژیم ها قرار دارند. من از همه ی ایرانیان مقیم آمریکا دعوت می کنم تا در اعتصاب غذای سه روزه ای که اکبر گنجی در برابر سازمان ملل متحد در نیویورک برپا کرده است شرکت کنند. من هم در اولین روز اعتصاب غذا در میان شما خواهم بود. هدف همه ی ما، آزادی کلیه ی زندانیان عقیدتی – سیاسی است.

شهره آغداشلو

ـــــــــــــــــــــــــــ

حمايت فرامرز اصلانی از اعتصاب غذای گنجی

مردم شجاع و آزاديخواه ايران

رويدادهای خونبار يک ماه اخير که طی آن جوانان ايران زمين با چهره های خونين راهی ابديت شدند،دنيا را تکان داد. نام آن نام آوران حقيقی بر تاريخ آزاديخواهی ايران زمين ثبت گرديد. تنها جرم آنان آزاديخواهی و دموکراسی طلبی بود. اما خودکامگان، گروهی از آنان را به شهادت رساندند و گروه ديگری را در سلول های مخوف زندان ها حبس کردند. خودگامگان حتی با جنازه ی شهيدان اين ملت هم بازی می کنند. خانواده هايی که بدنبال فرزندان عزيزشان به دستگاه قضايی و زندان ها مراجعه می کنند، پس از روزها آواره گی، جنازه ی قهرمانشان را تحويل می گيرند. به آنان گفته می شود نبايد بگوئيد که فرزندتان در تظاهرات مسالمت آميز مردم در خيابان ها به شهادت رسيده است. خانواده ها را مجبور می کنند تا غريبانه جسم خونين فرزندشان را به خاک بسپارند.

اما آنها که در زندانها اسير و گروگان اند،فشارهای جسمی و روحی دردناکی را با تمام وجودشان تجربه می کنند. اين نيز بخشی از تراژدی دموکراسی خواهی ايرانيان است. همه، همه، همه؛ بدون توجه به تفاوت های عقيدتی – سياسی، بايد به کمک زندانيان بشتابند. اعتصاب غذای سه روزه ای که اکبر گنجی در برابر مقر سازمان ملل متحد در نيويورک برپا کرده است، بايد به ميعادگاه تمامی ايرانيان تبديل گردد. من به عنوان يکی از شما، که سراپای وجودش با ايران است، از همه ايرانيان مقيم آمريکا دعوت می کنم که حتماً در اين تحصن سه روزه شرکت کنند و صدای مظلوميت مردم ايران را به گوش مردم جهان برسانند. من نيز در اولين روز اعتصاب غذا(۲۲جولای) در ميان شما خواهم بود تا همراه شما شعار سر دهيم که :”زندانی سياسی آزاد بايد گردد”. حضور يکپارچه ما در اين تحصن، کوچکترين کاری است که می توان کرد. بايد به مردم ايران اميد داد که آنها تنها نيستند.

فرامرز اصلانی

ـــــــــــــــــــــــــ

نامه رابرت ردفورد در حمایت از اعتصاب غذای نیویورک

خبرنامه گویا – رابرت ردفورد بازیگر و کارگردان نامدار آمریکا، طی نامه ای از اعتصاب غذای سه روزه ی روشنفکران و هنرمندان ایرانی در برابر سازمان ملل متحد در نیویورک حمایت به عمل آورد. او نوشته است:

“حوادث یک ماه گذشته ایران تکان دهنده بود. بسیاری از مردم در این رویداد کشته، و صدها انسان بی گناه زندانی شدند. من قویاً از حقوق بشر مردم ایران دفاع می کنم. اعتصاب غذا در برابر سازمان ملل یک شیوه ی جلب توجه جهان نسبت به وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی درایران است. من از این تلاش حمایت می کنم، و دخترم، ایمی ردفورد، به نشان بیان همبستگی ام با ملت ایران، و به امید دست یافتن به هدف انسانی آزادی زندانیان سیاسی در ایران در آنجا حضور خواهد یافت”.

رابرت ردفورد

“Political events in Iran over the past month have been dramatic. Many have been killed and hundreds of innocent people have been imprisoned. I strongly defend the human rights of the people of Iran. A hunger strike in front of the United Nations is one way of drawing world attention to the plight of political prisoners in Iran. I support this effort and my daughter, Amy Redford, will be there as an expression of solidarity with the Iranian people, and in the hope of achieving the humanitarian goal of freeing political prisoners in Iran.”
Robert Redford

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پيوستن نوام چوامسکی و خوزه کازونوا به اعتصاب غذای نيويورک

در بيانيه نوام چوامسکی ، زبانشناس ، فيلسوف و منتقد بزرگ امريکايی آمده است

” اکبر. خبر مشارکت شما در اعتصاب غذا در حمايت از حقوق بشر و آزادی زندانيان سياسی مرا بسيار خشنود کرده و تحت تأثير قرار داد. اين هدف، بسيار ارزشمند است. اميدوارم که قادر به پيوستن به شما در مقابل سازمان ملل باشم”.

نوآم چامسکی

Akbar. I am pleased and impressed to learn about the hunger strike in which you are participating to support human rights and release of political prisoners in Iran. It is a very worthy cause. I hope to be able to join you at the United Nations.
Noam Chomsky

“من از اهداف اعتصاب غذايی که توسط اکبر گنجی در مقابل سازمان ملل تشکيل می شود حمايت می کنم. حقوق بشر مردم ايران بايد مورد احترام قرار گيرد، و زندانيان سياسی آزاد گردند”.

I support the goals of the hunger strike outside of the UN building in NY organized by Akbar Ganji. The human rights of the people of Iran should be respected and all political prisoners should be freed.
Jose Casanova

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates