انصاريراد: بين روحانيت شكافي ايجاد شده است
سلام:آقاي مصباح ميگويد جمهوريت شرك است واز آراء مردم صريحا به هوسهاي مردم تعبير مي كند و حتي انتخاب و راي مردم را صرفا از آن جهت مجاز ميداند كه ولي فقيه دستور داده است.
سخنان اخير آيت الله هاشمي رفسنجاني در خصوص جايگاه و نقش مردم در حكومت اسلامي و در پي آن واكنش شيخ محمد يزدي در مقابل آن كه به نوعي راي مردم را از درجه اهميت قابل توجه اي برخوردار ندانست موجب تحليلهاي گوناگوني از سوي شخصيتهاي سياسي و روحانيون شد از جمله اينكه برخي اين مجادله كلامي را كه بين رئيس و نائب رئيس مجلس خبرگان صورت گرفته است را به نوعي شكاف بين روحانيت تلقي مي كنند همچنانكه حسن انصاري راد چنين تلقي اي دارد و معتقد است اين شكاف آثار زيان بار و مخربي دارد.
* صحبتهاي آقاي هاشمي و واكنش شيخ محمد يزدي را در خصوص نقش و جايگاه مردم در حكومت اسلامي چگونه تحليل مي كنيد؟
اينكه آقاي يزدي مي فرمايند “هاشمي رفسنجاني مردم را تكيه گاه قرار داده اند و اين غلط فاحشي است. در اسلام مردم اگر هستند حكومتي كه خداوند قرار داده قابل عمل ميشود” واينكه مي گويند”هاشمي رفسنجاني به اصل مشروعيت نظام بي توجه اي كرده است” مطلب درست و نسبت صحيحاي نيست زيرا در قانون اساسي به صراحت مشروعيت نظام، نهادها و شخصيتها وابسته و منوط به انتخاب مردم است و حتي شخص رهبر نيز رسميت و مشروعيت را پس از راي و انتخاب مردم پيدا مي كند چون ولايت فقيه در مقام ثبوت هر صورتي كه داشته باشد(حتي نصب عام ) در مقام اثبات و خارج تعيين و تعيين آن در بين مدعيان بسيار كه همواره وجود دارد صرفا وابسته به تشخيص، شناخت ،اعتماد و انتخاب است كه مستقيم از سوي مردم چناچنه در مرجعيت فتوا در طول تاريخ انجام گرفته است و به وسيله خبرگان مردم چنانكه در قانون اساسي وجود دارد .ثانيا فتواي يك فقيه يا عدهاي از فقها گرچه براي مقلدان حجت شرعي است اما براي اينكه در چارچوب اداره كشور قرار گيرد و تبعيت از آن براي تمام ملت الزام آور باشد نميتواند متكي و مبتني بر فتواي يك فقيه و گروهي از فقها باشد بلكه بايد به عنوان يك ميثاق ملي و قرارداد اجتماعي مورد پذيرش و قبول قاطبه ملت قرار گيرد و تمام ملت تبعيت از آن را پذيرفته و به آن تعهد نمايند تا براي ملت الزامآور باشد. در كشور بخشي از مردم را برادران و خواهران سني و اقليتهاي مذهبي و غير مذهبي و بخشي را هم متشرعان شيعياي تشكيل مي دهند كه ولايت فقيه را كه يكي از اصول قانون اساسي است قبول ندارند برخي از فقهاي بزرگ از جمله شيخ انصاري ،آخوند خراساني،مرحوم ناييني، آيتالله سيد محسن حكيم و آيت الله خويي و برخي از مراجع درجه يك كنوني به ولايت فقيه فتوا نمي دهند و آن را حكم شرعي نميشناسند .ثالثا با اينكه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران به ولايت فقيه فتوا ميدهند و مطلق فقيه جامع الشرايط را منصوب به نصب عام مي دانند هيچكس به اندازه ايشان به راي مردم و اراده عمومي در بين رجال جمهوري اسلامي تكيه نكردهاند و دراين جهت بيانات فوق العاده صريح و روشني از ايشان وجود دارد كه همه آشنا هستند و نياز به تكرار آنها نيست اما تعبيري وجود دارد كه مي تواند براي بسياري موجب تعجب باشد ايشان مي فرمايد “من يك وقت گفتم اگر ملت خواست بگويد كه نه ما ديكتاتور مي خواهيم همه ملت گفتند كه ما ديكتاتوري مي خواهيم شما چه حقي داريد كه بگوييد نه (صفحه 32-33 جايگاه مردم در نظام اسلامي)” رابعا آقاي هاشمي منكر نصب عام فقيه جامع الشرايط نشدهاند و طبق روايتي كه از “كشف المحجه” نقل كردند حتي در فرض نصب خاص و نسبت به حضرت علي در صورت اختلاف مردم و عدم اجماع بر ولايت مولي متقيان ،حضرت رسول (ص) مي فرمايد “مردم را به خودشان واگذار و خداوند راهي براي فرج تو باز خواهد كرد” واين نشان مي دهد كه حكومت زور و ديكتاتوري در اسلام وجود ندارد و جز با رضايت واجماع مردم حكومت مشروع امكان پذير نيست و درهر حال آنچه كه آقاي هاشمي در نماز جمعه گفتند مبني بر تكيه بر مردم و جلب رضايت آنها در مقام حكومت، عينا همان چيزي است كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران فراوان بر آن تصريح دارند و در عين حال مطابق با نص قانون اساسي است.
*چگونه مي توان به انتخاب رسيد؟
لازمه انتخاب اين است كه مقبوليت وجود داشته باشد يعني مقبوليت مترتب بر شناخت و اعتماد است .
*شما از موقعيت هاشمي در نظام گفتيد ولي با توجه به اين موقعيت زماني كه در نماز جمعه خواستار آزادي زندانيان مي شود آقاي يزدي به رئيس مجلس خبرگان مي گويد” شما چه كاره ايد كه درخواست آزادي مي كنيد”
آقاي هاشمي حكمي صادر نكردهاند و حقي از دستگاه قضايي در رسيدگي نفي نشد آنچه آقاي هاشمي گفت مقتضاي مصلحت انديشي و خيرخواهي كسي است كه بهر حال سرنوشت خود و جمهوري اسلامي را به هم گره خورده مي داند. يك دلسوزي و مصلحت انديشي حكيمانه اي است كه شايسته احترام و قدرداني است.
*آقاي انصاري راد،به هر حال غير از آقاي يزدي افراد ديگري به مانند آيت الله مصباح هم در خصوص راي و نظر مردم در حكومت اسلامي چنين ديدگاهي دارند و اين افراد را نمي توان ناديده گرفت.
آقاي مصباح تصريح مي كند كه “جمهوريت شرك است و ما الحمدالله ما از اين شرك مبرا هستيم” و از آرا مردم صريحا به هوسهاي مردم تعبير مي كند و حتي انتخاب و راي مردم را صرفا از آن جهت مجاز ميداند كه ولي فقيه دستور داده است و مي گويد اگر ولي فقيه قانون اساسي را امضا نكرده بود قانون اساسي هيچ ارزش و اعتباري نداشت اين تعبيرات در بيانات آيت الله يزدي ديده نشده است گرچه امكان دارد نتيجه نظر ايشان با آقاي مصباح به يكجا منتهي شود.به نظر مي رسد با اطمينان مي توان گفت كه اين سخنان با قانون اساسي و تصريحات رهبرفقيد انقلاب قابل جمع نيست.
*برخي تحليلگران معتقدند واكنش اخير آقاي يزدي به سخنان آقاي هاشمي را مي توان شكاف بين روحانيت تلقي كرد. شما اين تحليل را قبول داريد؟
اختلاف نظر طبيعي است اما اگر اختلاف نظر به مرحله عمل و چالش برسد و موجب نزاع گردد منشع شكاف و آثار آن زيان بار و مخربي است ظاهرا چنيتن وضعي پيش آمده است .
پیام برای این مطلب مسدود شده.