21.08.2009

توهین به مرجع تقلید شیعه ؛ بدعت زشتی که در دوران طاغوت نیز سابقه نداشت!

عصرایران: بدانند که اگر امروز به هر علتی بخواهند به مجتهدی که مقلدانی در بین شیعیان دارد حمله کنند، او را مورد اهانت و توهین قرار دهند و با القاب زننده خطابش کنند ، فردا روز نیز ، مقلدان آن مرجع یا کسانی که اصلاً در باغ تقلید و تقیدات دینی نیستند ، به خود حق می دهند مراجع تقلید طرف مقابل را هتک حرمت کنند و برایشان خبرسازی نمایند و آنان را به تمسخر گیرند و … . در چنان صورتی ، از آیا جایگاه رفیعی که مرجعیت در تمام تاریخ شیعه داشته ، اثری باقی می ماند؟
عصرایران ؛ جعفر محمدی* – بعد از ماجراي سخنراني آيت الله صانعي در گرگان که برخي هواداران دولت ، به محتواي آن انتقاد داشته اند ، جنجالي روي داد و از يک سو ، تعدادی از حاميان دولت در رسانه هاي خود مدعي شدند که آيت الله صانعي در سخنانش ، احمدي نژاد را “حرام زاده” ناميده ( با عرض پوزش از آیت الله صانعی ،آقاي احمدي نژاد و خوانندگان) و از سوي ديگر ، دفتر آيت الله صانعي اعلام داشت که اين مرجع تقليد ، هرگز چنان نسبت ناروايي به احمدي نژاد نداده و آنچه در انتهاي سخنانش گفته ، صرفاً ناظر به حکايتي بوده است که در اواسط سخنراني اش مطرح کرده بود.
هر چند که طی روزهای گذشته ، پرداختن به اين موضوع ، مي توانست جذابيت هاي رسانه اي داشته باشد و از اين جهت ، برای «عصرایران» نیز سوژه ای مخاطب ساز باشد ، اما بدان ورود نکردیم ، چه آن که دعوا و جنجال و هیاهو به راه انداختن درباره مراجع تقلید و تیترسازی و خبرنگاران را به دنبال چهره های سیاسی فرستادن که درباره فلان مرجع تقلید نظر بدهند و این قبیل مسائل را ، متناسب با شأن مرجعیت نمی دانیم و معتقدیم که این ساحت باید همچنان پاک و محترم باقی بماند و به ویژه در شرایط کنونی که بسیاری از حرمت ها شکسته ، دستکم بایست مراقب حریم مرجعیت بود.

با این حال ، ادامه جنجال سازی ها و هتاکی ها ، به ساحت مرجعیت ، آن هم از جانب کسانی که خود را جزو جماعت مؤمنان می دانند ، اجازه ادامه سکوت را نداد به ویژه آن که اعلامیه ای در قم ، پایتخت مرجعیت شیعه منتشر کرده اند که ایهاالناس فلان روز در حرم جمع شوید تا علیه آیت الله صانعی شعار دهیم که ایشان به احمدی نژاد ما توهین کرده است!

نگارنده در مقام قضاوت رسانه ای در خصوص سخنان آیت الله صانعی نیست (هرچند که نظر شخصی اش بعد از دیدن فیلم سخنان آیت الله صانعی این است که آنچه ایشان در انتهای سخنرانی گفته ، ناظر به حکایتی است که در نیمه راه سخنانش تعریف کرده و نه نسبتی چنان ناروا به احمدی نژاد).آنچه دغدغه این نوشتار است ، نه دادن حق به یکی از طرفین دعوا که نگرانی از شکستن حریم مرجعیت ( و نه فقط حریم یکی از مراجع ) است.

بد نیست آقایان بدانند که اگر امروز به هر علتی بخواهند به مجتهدی که مقلدانی در بین شیعیان دارد ، حمله کنند ، او را مورد اهانت و توهین قرار دهند ، نسبت به او فحاشی نمایند و با القاب زننده خطابش کنند ، فردا روز نیز ، مقلدان آن مرجع یا کسانی که اصلاً در باغ تقلید و تقیدات دینی نیستند ، به خود حق می دهند مراجع تقلید طرف مقابل را هتک حرمت کنند و برایشان خبرسازی نمایند و آنان را به تمسخر گیرند و … .
در چنان صورتی ، از آیا جایگاه رفیعی که مرجعیت در تمام تاریخ شیعه داشته ، اثری باقی می ماند؟
آیا رواست حریمی که حتی در بدترین دوره های شاهنشاهی ، حرمت اش حفظ شد ، در جمهوری اسلامی بشکند و لکه دار شود؟
در ماجرای تحریم تنباکو ، شاه قاجار ، برغم آن که مقید به رعایت شرعیات نبود و حتی بعد از تحریم ، قلیان طلبید ، با مخالفت همسرش مواجه شد که همه قلیان ها را شکسته بود و شاه با آن همه قدرت اش ، علیه مرجعیت زمان کلمه ای نگفت و نهایتاً تسلیم شد.

پهلوی ها نیز که در دین ستیزی شهره بودند ، در مقابل مرجعیت آیت الله بروجردی (ره) ، لااقل حفظ ظاهر می کردند و در برابر امام خمینی (ره) پس از آن که مقام مرجعیت اش به امضای علما رسید ، برغم میل باطنی شان ، عقب نشینی کردند و نهایت جرأتی که به خود دادند ، تبعید ایشان بود.

در جمهوری اسلامی نیز در ماجرای عزل قائم مقام رهبری ، حضرت امام (ره) ، در منشی حکیمانه ، قائم مقام خویش را با حفظ ادب و احترام برکنار و توصیه کردند که در کار سیاست مداخله نکند و صرفاً در امور فقهی فعالیت نماید.

اینک اما کار به جایی رسیده که ازکسی که پشت لب اش تازه سبز شده تا فلان نماینده مجلس و بهمان فعال سیاسی و روزنامه نگار و … به خود اجازه می دهند به راحتی آب خوردن ، هر آنچه از دهانشان بیرون می آید را نثار مرجع تقلید کنند و بخش غم انگیزتر داستان نیز این است که این هتک حرمت ها را نیز از پشت نقاب دینداری انجام می دهند و البته کسی هم نیست به اینان بگوید که فحاشی به یک مرجع ،” فتح باب”ی است برای حرمت شکنی همه مراجع و خدشه دار شدن حریم مرجعیت شیعه.

این باور، که فلان مرجع تقلید ، از نظر جناحی، مانند ما فکر نمی کند یا فتواهایش بعضی وقت ها به مزاج ما خوش نمی آید ، پس باید شال و کلاه کنیم و علیه او تجمع کنیم ، بدعت زشتی است که حتی در دوره های قبل از انقلاب نیز سابقه نداشته است.

گویا آقایان فراموش کرده اند که جایگاه مرجعیت با رتبه رئیس جمهور و نماینده و استاندار و دبیرکل حزب و … اساساً قابل مقایسه نیست که مانند تظاهرات سیاسی علیه سیاستمداران ، بر ضد مرجعیت نیز برنامه های مشابه بچینند و شب نامه درست کنند و اطلاعیه بدهند و مصاحبه کنند و … .
کار کسانی که مدعی دینداری اند و در عین حال در حمایت از یک مسوول سیاسی ، علیه یک مرجع تقلید جیغ و داد می کنند ، همانند کار کسی است که بر سر شاخه ای نشسته و آن را می برد.
البته ، شاید اینان بر سر این شاخ ننشسته اند و فقط با ظاهری از تدین ، چنین رفتارهایی را بروز می دهند و نگران بریده شدن شاخه و افتادن خودشان نیستند! و این ، البته احتمال دوز از ذهنی هم نیست.

در ماجرای اخیر نیز وقتی خود سخنران تصریح می کند که آنچه در انتهای سخنانش گفته ، ناظر به حکایت قبلی است و نه ناظر به احمدی نژاد ، ولی بعضی ها می کوشند به هر شکل ممکن وسط و انتهای سخنان ایشان را به هم متصل کنند و آن معنای زشت را استنباط کنند ، هم به احمدی نژاد توهین می کنند( تا کنون سابقه نداشته نام رئیس جمهور در کنار این لقب زشت تا به این اندازه تکرار شود ولی بعضی ها که باید “دوستان نادان دولت” نامیدشان ، این کار را آن هم در حمایت از احمدی نژاد به کرات انجام دادند! ) و هم با القای این که آیت الله صانعی چنین نسبت زشتی را به احمدی نژاد نسبت داده ، به او افترا می زنند و چنین به ذهن متبادر می کنند که یک مرجع تقلید گناه مستوجب حد مرتکب شده است! و سپس وقیحانه حکم هم صادر می کنند و می خواهند که به ایشان در ملأ عام شلاق زده شود و این را هم در روزنامه هایی که با پول بیت المال چاپ می شود تیتر می کنند تا مؤمنین ، با دلهایی غمگین و شکسته با خود بگویند که همین مان مانده است که در جمهوری اسلامی ، مرجع تقلید را بخوابانند و شلاق اش بزنند!
وقاحت هم حدی دارد ولی بعضی ها گویا هیچ مرزی برای گستاخی ها و بی ادبی های خود نمی شناسند.

جالب اینجاست که آنها برای این که متهم به هتک حریم مرجعیت نشوند، ابتدا مدعی می شوند که فلانی مرجع تقلید نیست و حتی موقع خطاب کردن ، عنوان “آیت الله” را نیز از نام اش حذف می کنند و سپس هر چه خواستند بر او بار می کنند!

این در حالی است که چه اینان بخواهند و چه نخواهند ، آیت الله صانعی ، که در جوانی به درجه اجتهاد رسیده ، از مراجع تقلید شیعه در حال حاضر است و هر چند بسیاری چون نگارنده ، مقلد ایشان نیستند ، شیعیان بسیاری رساله عملیه آیت الله صانعی را در خانه دارند و از او تقلید می کنند ، علاقه مندش هستند و وجوهات شرعیه شان را به ایشان می دهند ، درست مانند وضعیتی که سایر مراجع معظم تقلید دارند و مگر جز این باید باشد که به کسی مرجع تقلید بگویند؟!
کدام دین و کدامین عقل سلیم گفته است که اگر مرجع تقلیدی در جناح ما نبود ، مرجع تقلید نیست؟!

حالا فرض کنیم که روزی مرجع تقلیدی ، دچار قصور و تقصیری شود ، آیا راهش این است که مانند مسائل سیاسی ، داد و قال راه بیندازیم و راه شکستن حریم مرجعیت را با دستان خود باز کنیم یا آن که جبران این مساله باید در خود نهاد مرجعیت محقق شود تا وضعیت به گونه ای نشود که هر کسی بتواند برای منویات سیاسی اش با هزینه مرجعیت ، از آب گل آلود ماهی بگیرد.

متاسفانه ، وضعیت کنونی به شکلی درآمده که از یک سو ، برخی حامیان دولت با پتک به جان بنای رفیع مرجعیت افتاده اند و از سوی دیگر هم بسیاری از کسانی که اصلاً به مرجعیت اعتقادی ندارند ، شده اند طرفدار آیت الله صانعی و با معرفی خود به عنوان مقلد ایشان ، هر چه می خواهند نثار طرف مقابل و مقدسات اش می کنند!

مخلص کلام آن که بدون ورود در ماهیت دعوا و قضاوت بین طرفین ، دردمندانه باید گفت ، در وضعیت فعلی عده ای کوتوله سیاسی و تازه به دوران رسیده های عرصه قدرت ، از یک طرف و گروهی از جمله غیرمعتقدان به مبانی مرجعیت و تقلید از طرف دیگر ، به بهانه سخنان یک مرجع تقلید ، به جان هم افتاده اند و آتشی بپا شده که دود آن هم به دیده نهاد بی بدیل مرجعیت می رود و به چشمان مؤمنانی که در طول تاریخ به مراجع تقلید عشق ورزیده اند و آنان را ادامه سلسله هدایت در عصر غیبت حضرت ولی عصر(عج) می دانند.

مدعیان دینداری هم بدانند که توهین آنها به مرجع تقلید گروهی از شیعیان ، زمینه ساز مقابله به مثل و سوء استفاده و توهین به مراجع تقلید دیگر است و اگر حرمت مرجعیت بشکند ، دیگر حریمی برای هیچ کس و هیچ چیز باقی نخواهد ماند و شیعه دورمانده از امام زمان اش(عج) ، بزرگترین پایگاه معنوی و نقطه اتکایش را از دست خواهد داد و این ، بزرگترین زنگ خطر است برای تشیع … و ای کاش مدعیان ، واقعاً خوابیده باشند نه این که خود را به خواب زده باشند که در این صورت هیچ زنگ خطری بیدارشان نمی کند ، چه آنکه ، خوابیده را می شود بیدار کرد ولی آن که خود را به خواب زده ، هرگز!

*سردبیر عصرایران

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates