27.08.2009

نگاهی به آینده سیاسی هاشمی رفسنجانی

عصرایران: هر چند گمانه هاي ديگري مانند رفتار كژ‍ دار و مريز هاشمي تا انتخابات بعدي را نيز مي توان به گمانه هاي بالا افزود ،‌اما آنچه مسلم است اين كه پيچيدگي هاي رفتاري هاشمي ، پيش بيني آينده او بغايت دشوار مي نمايد.
عصرايران ؛ هومان دوراندیش- اکبر هاشمی رفسنجانی روزهای سختی از حیات سیاسی خود را پشت سر می­گذارد.
هاشمی یک دهه پیش از این، در مواجهه با اصلاح­طلبان جوان، طعم تلخ نقد رادیکال را به تمامی چشید. نقدهای بیرحمانه اکبر گنجی، عباس عبدی و محمد قوچانی بر کنش و منش سیاسی هاشمی، سر آغاز مخدوش­شدن چهره مقتدر هاشمی در افکار عمومی ایرانیان بود.

با سپری شدن دوره اصلاحات و روی کار آمدن راستگرایان جوان، هاشمی شرایط تازه­ای از تضعیف اقتدار سیاسی خود را تجربه کرد.
اگر اصلاح­طلبان رادیکال از بیرون ساختار حقیقی قدرت به نقد هاشمی پرداختند، راستگرایان رادیکال از درون این ساختار هاشمی را به زیر تیغ نقد و تخریب بردند.

هر چند که پروژه نقد هاشمی از سوی راست رادیکال در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 84 کلید خورد اما انتخابات سال 88 این پروژه را وارد مرحله تازه­ای ساخت که تا پیش از این در نظام جمهوری اسلامی سابقه نداشت.

نقد بی­پروای هاشمی در سال جاری با سخنان احمدی­نژاد در مناظره­اش با مهندس موسوی آغاز شد. نامه هاشمی به رهبري در روزهای پیش از انتخابات، سکوت اعتراض­آمیز وی در روزهای پس از انتخابات، سخنان وی در آخرین حضورش در نماز جمعه و مهمتر ازهمه، عدم حضورش در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، راست رادیکال را به وادی هجوم همه­جانبه به هاشمی رفسنجانی کشاند؛ هجومی که از مرزهای نقد رادیکال هم گذشت و به ورطه تهدید و دشنام­گویی رسید.

از اواسط مرداد ماه سال جاری، چهره­های تندروی اصولگرا در مجلس هشتم و نیز در بیرون از مجلس، زمزمه محاکمه هاشمی را به دلیل مواضع سیاسی­اش در ماههای اخیر سر دادند.

هر چند که تحقق این تهدید امری بسیار بعید به نظر می­رسد اما هیچ بعید نیست که راست افراطی در حمله به حریف “به مرگ گرفته باشد ” تا حریف ” به تب راضی شده باشد. ”

در اواخر مرداد ماه، یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس، در گفتگو با خبرگزاری اصولگرای فارس، به هاشمی لقب ” اکبر شاه ” داد.
به کار بردن چنین ادبیاتی درباره هاشمی از سوی افراد و رسانه­های جناح راست، حاکی از احساس امنیت ناقدان و ناسزاگویان است.
گویی که آنان اطمینان خاطر دارند که در نقد هاشمی هر سخنی را، ولو دشنام وناسزا، می­توانند بر زبان برانند. پدید آمدن چنین وضعیتی برای هاشمی رفسنجانی، این سئوال را در ذهن ناظران سیاسی برانگیخته است که آینده سیاسی هاشمی در نظام جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود؟

آیا هاشمی همچنان رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی خواهد ماند. آیا او باز هم می­تواند از تریبون نماز جمعه با مردم ایران سخن بگوید؟ اگر اراده مشهودی که برای حذف هاشمی رفسنجانی در میان مهتران و کهتران جناح راست رادیکال به چشم می­خورد به غایت مطلوب خویش برسد، آیا هاشمی به “حذف” دچار خواهد شد یا اینکه دستی به شعبده از آستین به در می­آورد و شرایط نوینی را رقم خواهد زد؟

اگر هاشمی یقین حاصل کند که باید ترک مسند و منصب کند و خلعت قدرت را از تن به درآورد، آیا برای حفظ نظامی که مراد و مقتدایش تاسیس نموده است، در دوران کهولت نشستن کنج عزلت را برمی­گزیند یا اینکه در کارستان نزاع با راستگرایان افراطی، خواهد افتاد؟
باری آینده سیاسی هاشمی رفسنجانی در پرده ابهام است. برخی معتقدند هاشمی به لحاظ سیاسی تمام­شده است. در این پندار راستگرایان رادیکال تنها نیستند. کسانی در بیرون از ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی نیز چنین می­اندیشند. چنانکه جواد طباطبایی پیش از برگزاری انتخابات، هاشمی را به لحاظ سیاسی تمام­شده اعلام کرد.

اما آیا به راستی “مرد سیاست” جمهوری اسلامی به پایان کار خود نزدیک می­شود؟ در باب آینده سیاسی هاشمی گمانه­های گوناگونی می­توان زد. نخست اینکه او از رياست مجلس خبرگان عزل مي شود می­شود؛ تحقق این گزینه با توجه به فضای درونی مجلس خبرگان، امری بعید به نظر می­رسد؛ زیرا علیرغم تلاش احمد خاتمی و محمد یزدی برای القاء این امر که اکثریت خبرگان در موضعی کاملاً مخالف هاشمی قرار دارند، اخبار پشت پرده مجلس خبرگان به هیچ وجه گویای چنین امری نیست. چه اگر اکثریت خبرگان مخالف هاشمی بودند، در انتخاب هیات رئیسه این مجلس در اواخر سال 87 ، توصیه به عدم انتخاب هاشمی به ریاست مجلس را به سمع قبول می­شنیدند و هاشمی را با آرایی به مراتب بالاتر از آرای سال 86، بر مسند ریاست خبرگان نمی­نشاندند.

گزینه دوم در باب آینده سیاسی هاشمی، جداسری وی از موسوی و سکوت وی در قبال حوادث سیاسی جامعه است. احتمال تحقق این گزینه نیز چندان بالا نیست زیرا اگر هاشمی قصد داشت دم بر نیاوردن را در پیش بگیرد، می­بایست نتیجه انتخابات را تایید می­کرد و پس از آن نیز در مراسم تنفیذ رئیس جمهور حضور می­یافت.

علاوه بر این، هاشمی نیک می­داند که حركت موسوي ، در برابر جریان سیاسی ای قد علم کرده است که در نهایت در پی حذف او از ریاست مجمع تشخیص و ریاست مجلس خبرگان است.

گزینه سوم در باب آینده هاشمی این است که هاشمی در این پیرانه­سر، تروتسکی انقلاب ایران می­شود تا باب انحراف در انقلاب را مسدود سازد؛ گمانه­ای که تحقق آن سخت دور از ذهن به نظر می­رسد. چه هاشمی اگر چه زمانی انقلابی بوده است اما اینک سالهاست که در “خانه قدرت” نشسته است و طبیعتاً مانند هر سیاستمدار انقلابی ِاز طوفان انقلاب گذشته­ای، دوره کنش های رادیکال را پشت سر گذاشته است.
به علاوه هاشمی، به رغم سابقه انقلابی­اش، اساساً سرشتی محافظه­کار دارد.

چهارم حدسي که درباره آینده سیاسی هاشمی می­توان زد این است که او خود از تمامی مناصب سیاسی­اش استعفا می­کند و از این طریق مخالفت عمیق خود با روند سیاسی موجود در جامعه را بر ملا می­کند.
شایعه استعفای هاشمی در نخستین روزهای پس از انتخابات در فضای سیاسی کشور به گوش رسید اما ظاهراً این شایعه محصول جنگ روانی مخالفان دست راستی هاشمی بود.
در باب احتمال استعفای هاشمی از مناصبش باید گفت که کنش سیاسی خود هاشمی نیز ضریب تحقق چنین امری را چندان بالا نشان نمی­دهد.

هاشمی سیاستهای دولت محمود احمدی­نژاد را نشانه ابتلای جمهوری اسلامی به انحراف از مسیر آرمانی از ترسیم شده از سوی بنیانگذار نظام می­داند. بنابراین وی احتمالاً عرصه را به نفع کسانی که آنها را نیروهای سیاسی خطرناک و غیر اصیل نظام می­داند، ترک نخواهد کرد.

علاوه بر این، ” نجواهای سیاسی ” از رجال سیاسی دال بر این است که هاشمی انگیزه بسیار زیادی برای باقی ماندن در مجلس خبرگان و ممانعت از تسخیر فضای این مجلس از سوی جریان راست رادیکال دارد.

کناره­گیری هاشمی از ریاست مجلس خبرگان، به احتمال بسیار زیاد، احمد جنتی یا شیخ محمد یزدی را بر کرسی ریاست این مجلس خواهد نشاند و این امر از نظر هاشمی سرآغاز شکل­گیری انحرافی عظیم در تاریخ جمهوری اسلامی است.

گمانه پنجم در باب آینده سیاسی هاشمی، عزل وی از سمتهای انتصابی­اش است. در این صورت هاشمی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و امامت نماز جمعه تهران را از دست می­دهد و تنها ریاست مجلس خبرگان برایش باقی می­ماند.اما روابط ديرين او با رهبري اين گزينه را دور از ذهن مي سازد.

هر چند گمانه هاي ديگري مانند رفتار كژ‍ دار و مريز هاشمي تا انتخابات بعدي را نيز مي توان به گمانه هاي بالا افزود ،‌اما آنچه مسلم است اين كه پيچيدگي هاي رفتاري هاشمي ، پيش بيني آينده او بغايت دشوار مي نمايد.
اینکه در میان گمانه هاي فوق کدامیک آینده سیاسی هاشمی خواهد شد، سئوالی است که پاسخ­دادن به آن آسان نیست؛ زیرا در بحرانهای سیاسی، لحظه­های سرنوشت­سازی پدید می­آید که استفاده یا عدم استفاده از آنها، می­تواند تاریخ سیاسی یک ملت را به مسیر تازه­ای در اندازد. چنانکه برخی از نظریه­پردازان سیاسی می­گویند، ” لحظه­های گذار ” ، لحظه­هایی است که استفاده صحیح کنشگران سیاسی از آنها می­تواند گذار به دموکراسی را رقم بزند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates