ريگي حاصل دوران اصلاحات است!
روز: مازيار رادمنش:
پورمحمدي وزير کشور که ناتواني خود را در مقابله با ناآرامي هاي بلوچستان نشان داده است، اخيرا اعلام کرده که “عبدالمالک ريگي حاصل دوران اصلاحات است.” و برخي منابع اعلام کرده اند که مدتها از ريگي به عنوان منبع خبري استفاده مي کردند، اما موسوي لاري، وزير کشور وقت، گفت که “ريگي منبع خبري ما نبود.” عبدالمالک ريگي، به راستي کيست؟
عبدالمالک ريگي احتمالا متولد سال 1358 است. وي تحصيلات کلاسيک ندارد و خودش را “خادم جندالله” مي خواند و مسوول گروه تروريستي جند الله است. بنا به گفته خودش از سن نوزده سالگي اسلحه به دست گرفته و به عمليات تروريستي پرداخته است. “ريگي” يکي از قبايل بلوچستان شمالي است، مانند قبايلي چون براهوئي، مري، ناروئي، شهنوازي، کهرازهي، گمشادزهي، بارکزهي. يکي از شبکه هاي تلويزيوني سلطنت طلب بارها وي را “دکتر عبدالمالک” نام برده است.
زيستگاه و محل فعاليت گروه جندالله
در حال حاضر گروه ريگي و جندالله در مناطق بدون کنترل افغانستان، پاکستان و بلوچستان ايران رفت و آمد مي کنند. وي مي گويد: “من انکار نمي کنم. بسياري از افراد ما در خاک پاکستان هستند. خانواده ها و کساني که مجبور به فرار شده اند. با زن و بچه ها. ولي افرادي که کار عملياتي مي کنند در خاک ايران هستند.” ريگي گفته است که حتي يک بار هم در نزديکي تهران اشتباها بازداشت شده، اما چون شناسايي نشده، رهايش کرده اند. بنا به گفته يکي از گروگانهايي که اسير جندالله بود، نيروهاي جندالله افرادي متعصب هستند و شعائر ديني را بسيار دقيق بجا مي آورند.
وضع سياسي سيستان و بلوچستان در سالهاي اخير
سيستان و بلوچستان همواره يکي از محل هاي تبعيد مخالفين سياسي بوده است. برخي تبعيدي ها در استان مدارس شيعي را فعال کردند و انجمن حجتيه از سالها قبل در اين استان فعال بود. در سالهاي پس از انقلاب نفوذ مارکسيست ها و مجاهدين در اين منطقه بسيار زياد بود، تا جايي که اولين نماينده ايرانشهر يکي از اعضاي سازمان چريکهاي فدائي خلق بود. حکومت پس از انقلاب به زدن سران طوايف پرداخت. گروه سرمچاران در دهه شصت به عنوان يکي از گروههاي تروريست در استان فعال بود و در حال حاضر نيز نقش اسلحه و نيروي مسلح در منطقه بسيار مهم است. بتدريج با کاهش نقش چپ ها و مجاهدين مخالفت با حکومت توسط اهل سنت و با جنبه هاي ديني صورت مي گرفت. با رشد مدارس اهل سنت که توسط پاکستان و عربستان مورد حمايت مالي قرار مي گرفت و انديشه وهابي و تشکيلات القاعده در آن قدرت داشت بخش وسيعي از نارضايتي هاي اجتماعي زير پوشش مذهب رفت. “جندالله ” به تازگي نام “جبنش مقاومت مردمي ايران” را بر خود نهاده است و بخش اعظم عمليات مسلحانه عليه نيروهاي سرکوب رژيم را سازمان داده است. “جندالله” همواره اعلام مي کند که اقداماتش با دستور رهبران بنيادگراي مذهبي صورت مي گيرد. نوع فعاليت اين گروه نشان از امکانات پشتيباني گسترده اي مي دهد که تاکنون در ميان مبارزات خوانين بلوچ ديده نشده است. آنان از شبکه اينترنت و همچنين از رسانه هاي گروهي تلويزيوني و راديويي عمدتأ وابسته به سلطنت طلبان، در انعکاس خبر عمليات و طرح ديدگاهايش استفاده مي کند. البته “صداي امريکا” اين جريان را وابسته به القاعده اعلام مي کند، اما از سوي اين جريان تکذيب مي شود. در بسياري از عمليات مسلحانه اين گروه، شيوه هاي کار طرفداران القاعده و الزرقاوي در عراق، به شکل گسترده اي تقليد مي شود.
ويژگي هاي ريگي
ويژگي هاي ريگي و گروهش، که خود را مدافع مطالبات اهل سنت بلوچستان مي نامند (اگرچه به نظر نمي رسد اهل سنت بلوچستان با اين ادعا موافق باشند) چنين است:
1) ريگي و گروهش هرگز از اينکه قاچاق يکي از مشاغل آنهاست انکار نکرده اند. “انکار نمي کنم در بين قوم ما قاچاقچي هم هست، اما بايد ببينند چرا اين مردم قاچاق مي کنند.” وي در مورد طبيعي بودن قاچاق در منطقه مي گويد: “الان وضعيت اقتصادي بسته است، مردم نمي توانند کار وبار کنند. 50 هزار 60 هزار نفر از مردم بلوچستان طريق ارتزاق شان فقط مرزهاي پاکستان و افغانستان بوده که آنها را مسدود کرده اند.”
2) ريگي ميل دارد به عنوان رهبر داناي گروهش شناخته شود، اما گروه وي که توسط افرادي مزدور اداره مي شوند، در عمليات نظامي به توحش دست مي زنند. به همين دليل جندالله معمولا عملياتي را با افتخار اعلام مي کند و سپس شرکت خود را در آن نفي مي کند. مثلا در ترور جاده کرمان ـ بم اول توسط راديو فردا اعلام شد که اين عمليات تروريستي کار اين گروه بوده است و بعد از چند روز اين گروه آن عمليات را محکوم کرد.
3) خشونت اعمال شده توسط گروه ريگي، تا حدي هم ريشه در خشونت هم پيمانانشان در القاعده دارد و هم نوعي انتقام است. تا کنون بنا به گفته بسياري از منابع افرادي مانند مولوي عبدالملک ملازاده پسر بزرگ مولوي عبدالعزيز از زاهدان، مولوي عبدالناصر جمشيد زهي از خاش، مولوي يارمحمد کهرازهي از خاش، مولوي عبدالستار از خاش، مولوي عبدالعزيز کاظمي بجد از زاهدان، مولوي حبيب الله حسين بُر از سراوان، توسط جمهوري اسلامي کشته شده اند.
4) شيوه عمل گروه ريگي براساس گروگانگيري و معامله است، چيزي که در منطقه ميان نيروي انتظامي و قاچاقچيان سابقه دارد. اما آنها در بسياري موارد گروگانها را اصلا نمي شناسند. ريگي مي گويد: “بعضي گروگان ها را شناسايي کرده بوديم. البته هدف فرماندار و استاندار بودند که فرار کردند.” وي در مورد شيوه گروگانگيري مي گويد: “اگر حل نشد دست به اقدام ديگري مي زنيم و افراد بزرگ تري را مي گيريم. از آدم هاي اصلي شان مي گيريم. آن وقت معامله مي کنند.” آنها معمولا براي گرفتن گروگان تور مي گذارند، تعداد زيادي را در مسير حرکت جمعي (اتوبوس و ميني بوس) دستگير مي کنند و بعد گروگانها را تا زمان تعيين تکليف به کوههاي پاکستان يا بلوچستان مي برند.
5) گروه ريگي قصد دارد با جنگ نظامي در منطقه اي پر از بحران فضاي بازي براي خودش ايجاد کند تا هم از طريق فروش گروگان، هم قاچاق در منطقه، هم باج گيري از قاچاقچيان و هم از طريق کمک هاي مالي دولتهاي خارجي قدرت و ثروت کسب کنند و در نهايت خود را به منطقه تحميل کنند. برخي ناظران معتقدند در گذشته معمولا اين سيستم باج دادن جواب مي داد، اما با ورود خارجي ها به معادله ديگر جواب نخواهد داد.
6) گروه جندالله در مورد تجزيه طلبي معتقدند که “ما نمي خواهيم وحدت ملي و يکپارچگي از بين برود.” اما شبکه خبري اي بي سي امريکا گزارش داد، امريکا به طور مخفيانه مشاور و مشوق يک گروه افراط گراي مسلح پاکستاني است که تاکنون چند عمليات مرگبار داخل خاک ايران اجرا کرده است. امريکا به طور مستقيم تامين مالي اين گروه را بر عهده ندارد اما از سال 2005 روابط محکمي با عبد المالک ريگي رهبر اين گروه داشته است.
7) بر اساس آنچه تا کنون به دست آمده است، محل آموزش نيروهاي تروريست “جندالله” در پاکستان است. آموزش ها به زبان فارسي و انگليسي صورت مي گيرد و اکثر افراد مانند نيروهاي الزرقاوي و بسياري از جريانهاي وابسته به القاعده براي عمليات پول مي گيرند و بايد مدارک انجام عمليات، مانند فيلم و عکس را تحويل بدهند تا پول شان را دريافت کنند، تقريبا اين شيوه در کل سيستم جرم و جنايت منطقه وجود دارد. عمليات اين گروه جز در حالت گروگانگيري کور، به صورت عمليات انفجاري انجام مي گيرد، اين گروه در شب 23 آذر 85 عملياتي عليه استاندار طراحي کرد که ماشين بمب گذاري شده به دليل نقص فني قبل از وقت معين و رسيدن استاندار منفجر شد و تعدادي از افرادي که در مقابل درب استانداري تجمع کرده بودند کشته شدند.
8) به نظر مي رسد که به دليل نمايش قدرت ريگي در سال گذشته و بي کفايتي نيروهاي امنيتي و انتظامي در کنترل اين جريان تروريستي و خطرناک، پاکستان، القاعده و آمريکا تصميم گرفته اند که گروه را به سامان درآورند. نام گروه در تاريخ 27 آذر 85 از سازمان جندالله به “جنبش مقاومت مردمي ايران” تغيير يافت. تلويزيون صداي آمريکا با ريگي مصاحبه اي کرد و وي را با عنوان “رهبر جنبش مقاومت مردمي ايران” خواند. ريگي که بنا به گفته خودش تا به حال دهها نفر را شخصا اعدام کرده است، در اين مصاحبه گفت: “ما تروريست نيستيم و اين رژيم ايران است که ما را تروريست ناميده است.” مجري اين شبکه تلويزيوني به وي گفت: “ريگي جان! ما خيلي با تو احساس همبستگي مي کنيم.” البته در بيانيه تغيير نام اين سازمان، اعلام شد که اين تغيير نام به معني تغيير سياستهاي اين تشکيلات نيست، بلکه به معني گسترش فعاليت تشکيلات در ساير مناطق کشور و بخصوص در پايتخت است. اين تشکيلات شعار”زنده باد اسلام، زنده باد مقاومت، زنده باد آزادي” را براي خود انتخاب کرد.
عمليات مهم جندالله
عمليات مهم گروه شامل اين موارد بوده است: وقايع 24 اسفند 1384 در جاده زابل به زاهدان در منطقه تاسوکي. واقعه 23 ارديبهشت 1385 درمحور بم به کرمان در منطقه ي دارزين که با بستن راه خودروهاي عبوري 34 نفر از نيروهاي رژيم را کشته و تعدادي را زخمي کرده يا به اسارت بردند. در روز 13بهمن 85 مقارن ساعت 19 و 45 دقيقه چند فرد مسلح چهار مأمور گشت نيروي انتظامي را که در خيابان بزرگمهر مشغول گشت زني بودند به رگبار بستند و به قتل رساندند. در اين حمله دو افسر انتظامي به نام سرهنگ خواجه و سرهنگ شيبک و سرباز وظيفه کشته شدند. و انفجار اتوبوس حامل پاسداران در بامداد 25 بهمن ماه 85 در زاهدان که باعث کشته شدن 11 و زخمي شدن 18 پاسدار نيروي زميني سپاه شد. و جديدترين اين عمليات تروريستي انفجار بمب صوتي در جلو ي مدرسه دختران معرفت در زاهدان در شامگاه جمعه 27بهمن ماه است. پس از شروع سال جاري کيهان خبر کشته شدن عبدالمالک ريگي را اعلام کرد، اما بلافاصله عبدالمالک با تلويزيون العربيه مصاحبه کرد و خبر کشته شدنش را تکذيب کرد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.