08.09.2009

بی‌سوادی و کم‌سوادی در ایران؛ یک قرن پیکار کم‌حاصل

دویچه وله: توانایی خواندن و نوشتن شهروندان از مهمترین پیش‌شرط‌های پیشرفت و توسعه کشورها به شمار می‌رود. سازمان ملل ۸ سپتامبر را روز جهانی سوادآموزی اعلام کرده و از همه کشورها می‌خواهد تا سال ۲۰۱۵ شمار بی‌سوادان را به نصف کاهش دهند.

هدف‌های دوم و سوم از هدف‌های هشتگانه‌ی هزاره سوم به آموزش اختصاص دارد. همه‌ی کشورهای عضو سازمان ملل متعهد شده‌اند، در راه تحقق این هدف‌ها تلاش کنند.

کاهش پنجاه درصدی بی‌سوادی هدفی است که دست یافتن به آن برای کشورهای کمتر توسعه یافته و فقیر بسیار دشوار است. گرچه این کشورها بیش از کشورهای صنعتی با این مشکل مواجه‌اند. مطابق برآوردهای یونسکو بیشترین بی‌سوادان جهان در جنوب آسیا، آفریقا و برخی کشورهای عربی زندگی می‌کنند.

یک پنجم بزرگ‌سالان جهان بی‌سوادند
بنابر آمار سازمان ملل متحد بیش از ۷۷۰ میلیون نفر از مردم جهان بی‌سوادند. به این ترتیب از هر پنج نفری که دوران نوجوانی را پشت سر گذاشته، یکی خواندن و نوشتن نمی‌تواند.

هشتم سپتامبر روز جهانی سوادآموزی استاین آمار بیانگر وضعیت نسبی همه‌ی کشورها نیست. تراکم بی‌سوادان در برخی از مناطق بسیار شدید است. بیش از نیمی از این افراد در جنوب آفریقا و هند زندگی می‌کنند. شمار شهروندان بی‌سواد و کم‌سواد ایران نیز به نسبت جمعیت‌اش قابل ملاحظه است.

بی‌سوادی و به ویژه کم‌سوادی در برخی کشورهای پیشرفته نیز ابعادی دور از انتظار دارد. شمار این افراد در آلمان تا چهار میلیون نفر تخمین زده می‌شود. این تعداد حدود ۵ درصد جمعیت ساکن آلمان را تشکیل می‌دهند.

در برخی از ایالت‌های آلمان نه سال و در برخی دیگر سیزده سال مدرسه رفتن اجباری است. با این همه سالانه ۷۵ هزار نفر پیش از به پایان رساندن این دوران مدرسه را ترک می‌کنند. بسیاری از بی‌سوادان و کم‌سوادان آلمان دوران تحصیل ابتدایی را طی کرده‌اند اما جزو کسانی محسوب می‌شوند که به اندازه کافی توان خواندن و نوشتن ندارند.

تعریف‌های متفاوت از بی‌سوادی

میزان «سواد» افراد به نسبت انتظاراتی سنجیده می‌شود که هر جامعه از شهروندان خود دارد. اکثر چهار میلیون بی‌سواد آلمانی همچون ۱۲ میلیون نفری که در انگلستان به این عنوان شناخته می‌شوند، می‌توانند در کشورهای کمتر توسعه یافته در شمار باسوادان قرار داده شوند. در کشورهایی چون ایران هر کس دوران آموزش ابتدایی را تمام کرده باشد در شمار باسوادان قرار می‌گیرد.

بنابر آمار سازمان ملل متحد بیش از ۷۷۰ میلیون نفر از مردم جهان بی‌سوادند. در کشورهای اروپایی کسانی که توانایی تشخیص حروف یا خواندن کلمات ساده را دارند، اما فهم مطالب ساده روزنامه برایشان دشوار است و اطلاعات‌شان را از راه خواندن کسب نمی‌کنند کم‌سواد و حتا بی‌سواد شمرده می‌شوند. در جاهایی نوشتن نام، تشخیص اعداد و توانایی امضا کردن برای باسواد خوانده شدن کافی است.

افزایش سن، کاهش دانش‌آموزان

برابر نتایج سرشماری سال ۸۵ در ایران، در این سال نزدیک به ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در حال تحصیل بوده‌اند. از اینها ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر دوره ابتدایی و ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر دوره‌ی راهنمایی را می‌گذراندند.

تعداد دانش آموزانی که از مرحله‌ی ابتدایی عبور می‌کنند در حالی به شدت کاهش می‌یابد که این نسبت با توجه به تغییر ترکیب سنی جمعیت باید برعکس می‌بود. شمار نوآموزان در دهه‌ی هشتاد خورشیدی مدام رو به کاهش بوده است.

مطابق همین آمار ۳۶ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر نیز باسواد هستند. این آمار با در نظر داشتن تعداد کودکانی که به سن تحصیل نرسیده‌اند، تعداد بی‌سوادان مطلق ایران را بیش از ۱۲ میلیون نفر نشان می‌دهد. منابع رسمی این رقم را حدود ده میلیون نفر ذکر می‌کنند.

یک سوم جمعیت ایران بی‌سواد یا کم‌سوادند؟
برآورد دقیق تعداد کسانی که واقعا بی‌سواد هستند، کار ساده‌ای نیست. با بررسی روند رو به کاهش ادامه‌ی تحصیل بعد از دوران ابتدایی، کیفیت آموزش در مدرسه‌ها و آمار مربوط به سرانه‌ی مطالعه در ایران می‌توان نتیجه گرفت که تعداد افراد کم‌سوادی که توان خواندن و نوشتن ندارد بسیار بیشتر از کسانی است که در آمار رسمی «بی‌سواد» معرفی می‌شوند. گرچه برخی مانند علی ابراهیمیان، معاون آموزشی نهضت سوادآموزی، معتقدند «معیار باسواد بودن فقط خواندن و نوشتن نیست.»

خبرگزاری فارس هجدهم اردیبهشت ۸۷ از قول ابراهیمیان تعداد بی‌سوادان و کم‌سوادان ایران را ۲۸ میلیون نفر اعلام کرد. او می‌گوید: «آمار باسوادی باید تعریف عملیاتی داشته باشد و این از وظایف آموزش و پرورش است.»

خبرگزاری مهر دهم دیماه ۸۷ به نقل از ابراهیمان جمعیت بی‌سواد و کم‌سواد را ۲۰ میلیون نفر گزارش کرده. ظاهرا یکی از این دو منبع در ثبت ارقام اشتباه کرده است. با توجه به این آمار، در خوش بینانه‌ترین حالت نیز لااقل یک سوم جمعیت فعال کشور قادر به خواندن و نوشتن نیستند.

صد سالگی آموزش اجباری کودکان

هشتم سپتامبر روز جهانی سوادآموزی است. برخی از کشورها، چون ایران روز دیگری را به این مناسبت اختصاص داده‌اند که با مناسبت‌های دیگر ارتباط دارد. سال ۱۳۸۸ درست یک قرن از اجباری شدن آموزش همگانی کودکان هفت سال به بالا در ایران می‌گذرد.

دو سال پیش از این تاریخ، ۱۲۸۶، مشروطه خواهان شیراز نخستین کلاس‌های سوادآموزی به بزرگسالان (اکابر) را به راه انداخته بودند. در نیمه‌ی نخست این یک قرن آموزش خواندن و نوشتن در سطح گسترده‌ای رواج نیافت و عملی نشد. از اوایل دهه‌ی ۴۰ خورشیدی، ابتدا با تشکیل سپاه دانش و بعد با تاسیس «کمیته ملی پیکار با بی‌سوادی» تحول اندکی در فعالیت‌های آموزشی در ایران به وجود آمد.

جمهوری اسلامی و نهضت ناکام
با شکل گیری جمهوری اسلامی، هفتم دیماه ۱۳۸۵ «سازمان نهضت سوادآموزی» به دستور آیت‌الله خمینی تشکیل شد. ناکامی این «نهضت» را در برنامه‌هایی که در سال‌های بعد به راه افتاد، می‌توان مشاهده کرد.

میزان «سواد» افراد به نسبت انتظاراتی سنجیده می‌شود که هر جامعه از شهروندان خود دارد. در سال ۶۱ طرح ضربتی سوادآموزی، یک سال بعد طرح آموزش فرد به فرد (برای آموزش بی‌سوادان توسط افراد خانواده) و در ادامه برنامه‌هایی چون «سرباز معلم» (شکل دیگری از سپاه دانش انقلاب سفید محمدرضا شاه) به اجرا درآمدند.

در سه دهه‌ی گذشته طرح‌های دیگری نیز با نام‌های دیگر در دستور کار قرار گرفته که اغلب شاهدی بر ناکامی طرح‌های قبلی هستند. این طرح‌ها لااقل در قیاس با هدف‌هایی که برای آنها تعریف شده، از جمله به صفر رساندن بی‌سوادان بین ۱۰ تا ۲۹ سال، ناموفق بوده‌اند.

مسئولان گاهی برای نشان دادن پیشرفت برنامه‌ها آمار متفاوتی اعلام می‌کنند، اما از آمار رسمی و سخنان پراکنده‌ی برخی از آنها می‌توان دید که تعداد بی‌سوادان در فاصله‌ی دو سر شماری سال ۷۵ و ۸۵ کاهش نیافته است.

وزارت‌خانه‌ی ورشکسته، وزیر «ذلیل»

برخی از مشکلات آموزش در ایران ساختاری هستند و به سادگی برطرف نمی‌شوند. وضعیت مدرسه‌ها نمونه‌ای از این مشکلات است. نیمی از دانش‌آموزان در اتاق‌های غیرمقاوم و محتاج بازسازی درس می‌خوانند.

وزیر سابق آموزش و پرورش، علیرضا علی‌احمدی، بهمن ماه سال گذشته در نشستی با فراکسیون فرهنگیان مجلس در مورد بودجه‌ی سال ۸۸ گفت: «من برای کسری بودجه آموزش و پرورش چند بار بغض کرده‌ام و ذلیل شده‌ام و استیصال من را به این روز انداخت.» چنین اظهاراتی را از وزیران سابق آموزش و پرورش نیز می‌شد شنید.

به گزارش خبرگزاری مهر علی‌احمدی گفته است، ۹۵ درصد بودجه‌ی آموزش و پرورش پرسنلی است. با این همه این وزارتخانه به بسیاری از معلمان بدهکار است و توان انجام تعهدات مالی خود را ندارد.

همه‌ی این معضلات اما مانع از دادن شعار و وعده‌های خوش‌بینانه نمی‌شود. خبرگزاری ایسنا حدود یک سال پیش، ۱۱ آبان ماه ۸۷، از قول علی‌احمدی نوشت: «طی چهار سال آینده جشن پایان بی‌سوادی را در شهرهای مختلف برگزار خواهیم کرد.»

نویسنده: بهزاد کشمیری‌پور

تحریریه: شهرام احدی

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates