جوابیه خواهرم
وبلاگ خزعلی: امشب نیز بعد از افطار مجلس انسی در محضر پدر داشتیم ، همشیره نیز آمده و بحثی دوستانه داشتیم، این نوع مباحثات در عین احترام به عقیده مخالف بسیار جذاب و نشانی از رشد و تعالی جوامع است، در خاتمه از من خواستند جوابیه ای را که در ایام زندان تحویل فرزندم (محمد صالح) داده اند در سایت درج نمایم، و توضیح فرمودند که ایشان رئیس دانشگاه نبوده و رئیس دانشکده می باشند (این اشتباه از تایپ ما بوده است که اصلاح می شود) . متن کامل جوابیه مشار الیها در ذیل می آید. ضمن اینکه اگر بخواهم از فضائل ایشان بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ شود و به اعتقاد من شان علمی مشار الیها به مراتب بالاتر از بسیاری از روسای دانشگاه و وزراست و اگر بنا بر شایسته سالاری باشد ین کمترین جایگاه برای اوست.
پدر گفت : راضی نیستم مهدی به منزلم بیاید .
باسمه تعالی
حضور دکتر مهدی خزعلی
مسئول محترم سایت
باسلام و تحیت، از آنجا که مطالب نادرستی در بخش مقالات و نامه های روز چهارشنبه 3 تیر به اینجانب نسبت داده شده است، خواهشمند است جوابیه اینجانب را در کنار مطلب مذکور درج فرمایید.
1.اینجانب ریاست هیچ دانشگاهی را عهده دار نمی باشم و بالاتر ازچنین پستهایی دردولتهای مختلف پیشنهاد شده و نپذیرفته ام.(می توانستید برای حفظ اعتبار کلامتان مراجعه ای کوتاه به سایت وزارت علوم نموده و اسامی روسای دانشگاه ها را رؤیت فرمایید)
2.اینجانب برای دیدار مادر به خانه ایشان رفتم و ازحضور جنابعالی هم بی خبر بودم و بعد از زیارت شما از باب صله رحم و روشنگری نسبت به برادری که همه بستگان ، حتی پدر خویش را فریب خورده می داند ، چند مطلب کوتاه را در پاسخ به شبهاتی که جنابعالی در آن جلسه و جلسه ما قبل آن ( در دیدار با پدر) مطرح فرموده بودید ، عرض کردم . در کل ، بحث مذکور که با طرح شبهه ازجانب خود شما بود در کمتر از 10 دقیقه پایان یافت ،انهم به دلیل اینکه پاسخی برای جوابهای مطروح نداشته وترجیح دادید اعلام کنید که بحث سیاسی نمیکنید وبنده بلافاصله پذیرفته وخداحافظی نمودم . لذا بسیار جای تعجب است که برای برخی این مقدار تحمل کلام مخالف سخت است که با وجود ادعای سعه صدر، آنچنان تحت فشار تنگی سینه قرار می گیرند که حاضر می شوند حقایق را وارونه جلوه داده و حتی به صله رحم و خواهر خویش اتهام زده ، نسبت دروغ دهند!
3.مطمئن باشید که اگر تاکیدات مکرر مادرووجوب اطاعت نبود که به دفعات از خواهران و برادرانتان خواسته اند که با برادرتان صحبت و ایشان را روشن نمایید – بنده مایل نبودم درجایی که سخن بی تاثیر است وارد پاسخ وخطاب شوم .
4.بحمد و لطف الهی تاکنون از حب و بغض های حزبی و گروهی که موجب کوری در دیدن عیوب محبوب و محاسن مبغوض می شود دور بوده ام واز قضاوتهای یا سفید یا سیاه نسبت به افراد مصون مانده ام ، لذا بدون هر گونه تعصبی از دولت آقای احمد نژاد انتقاد یا از برخی عملکرد های آن دفاع کرده ام و نسبت به مخالفان ایشان نیز چنین بوده ام.
5.در روز مذکوراینجانب ساعتی قبل از جنابعالی از منزل پدر خارج شدم و تا روز چهارشنبه (تاریخ مکتوب جنابعالی) توفیق رفتن به منزل ایشان را نداشتم و هرگز کلماتی را که به اینجانب نسبت داده اید نه گفته ام نه با ادبیات اینجانب می خواند.( ای کاش در تظاهرات تیری بخورد و کشته شود؟!) لذا همانگونه که شکایت خواهر از برادر را به محاکم قضایی ناپسند می دارم افترای برادر به خواهر را نیز حتی در مجامع کوچک نمی پسندم(چه رسد به فضای بزرگ مجازی) لذاحق شکایت را برای خود محفوظ می دارم صرفا برای اینکه معتقدم فضای جامعه ما باید از اتهامات و دروغگویی ها پاک شود و به محض عدم تحمل مخالف یا عدم توان پاسخگویی در برابر استدلال های منطقی ، متوسل به دروغ و افترا نگردیم.
6.چقدر زیبا بود کسانی که معتقدند برای شنیدن حرف مخالف باید جان داد 10 دقیقه سخن مرا می شنیدند و اگر می خواهند نقل قولی از اینجانب داشته باشند بجای دروغ و افترا همان کلماتی که شنیده بودند نقل میکردند ( یعنی پاسخ به دو شبهه : تغییر تعریف شاغل و وجود صندوقهای بالای صد در صد حایزین )
7.دوست داشتم برادرم دارای این حداقل از شجاعت بود که بجای متهم نمودن دیگران ذکر می کرد که پدر فرموده اند دیگر راضی نیستم مهدی به خانه ام بیاید و طبیعتا مجتهدی مثل ایشان مسأله صله رحم و قطع آن را بهتر میشناسند و بنده احتمال میدهم مفسده ارتباط را ( که بخشی از آن انتساب اکاذیب به ایشان و خانواه است) بیش از قطع آن تشخیص داده اند.س
8.مطلب اخیر شما “از مایی” و ” عدم از مایی” بسیار محدود و تنگ است . دید اسلام و نگاه علوی بسیار وسیع تر از این است و علی (ع) نه تنهاخويشاوند ، هم وطن و هم دین را که هم نوع را حرمت می نهد و می فرماید مردم یا برادر تو در دین اند یا برادر تو در خلقت(امّا اخ لک فی الدین واما نظیر لک فی الخلق) ، لذا اعلام جهاد نمودن شما در برابر پدر و افکار او که درخون و دین و وطن با شما شریکند (نمیگویم بعد از خدا برشما حق طاعت دارند ) بیان صریح “عدم از مایی” است بگونه ای که مبارزه و جنگ با ایشان و گروهی که بدان منتسبند را جائز بلکه واجب می شمارید و طبیعی است که برائت پدر از افکار شما تداعی گر پیام الهی به حضرت نوح (ع) باشد که خطاب شد : انه لیس من اهلک ( آن پسر از خاندان تو نیست)
9.اینجانب در مواقف خاص دعا، برای هدایت و بازگشت جنابعالی از صمیم دل دعا کرده ومیکنم.
والسلام علی من اتبع الهدی
10.خواهر شما
11.که به گمان شما رییس دانشگاه است
پیام برای این مطلب مسدود شده.