صفبندیهای جدید اصولگرایان
فرارو: تهران امروز نوشت: در روزهاي اخير بدنه اصولگرايي با به ميدان آمدن چهرههاي سرشناس دو طيف اصولگرايان منتقد احمدينژاد و حاميان دولت، صفكشي جديدي در مقابل يكديگر به نمايش گذاشتند تا اختلافي كه اميد ميرفت بتواند با كوتاه آمدن اصولگرايان منتقد علني نشود با ورود چهرههاي شاخص هر دو جناح وارد فاز جديدي شود. در هفته گذشته از يكسو محمود احمدينژاد به كمك حاميان خود آمد تا نشان دهد در رويارويي با محمدرضا باهنر كه از نگاه آنها نمادي از پدرخواندگي در طيف اصولگراست ياران خود را تنها نميگذارد؛ در مقابل هم چهرههاي شاخص اصولگرايان سنتي به ياري محمدرضا باهنر شتافتند و در قالب مصاحبه و بيانيههايي در ادبيات مشترك با حاميان احمدينژاد اتمام حجت كردند كه حرف از پدرخواندگي نيست و اين دلسوزي براي آينده اصولگرايي است كه آنها را اين روزها به سكوت واداشته است. هر چند بسياري از ريشسفيدهاي اصولگرا پس از حواشي راي اعتماد به كابينه تلاش كردند با توصيه به سكوت و مصلحتسنجي مانع شوند از اينكه مبادا اين اختلافها علني شود اما اصرار رايحه خوشخدمتيها در مجلس و حاميان احمدينژاد در بيرون از مجلس مبنيبر اينكه دوران «پدرخواندهها» به پايان رسيده سبب شد طرف مقابل هم مصلحت سكوت را تاب نياورد و مدعي شوند كه مصلحتسنجيهاي آنها اين بار هم به داد دولت احمدينژاد رسيد و اگر قرار بر سكوت نباشد كار دولت به اين راحتيها نيست؛ بدين ترتيب در روزهايي كه بيرق اصولگرايي بيش از هر چيز نيازمند وحدت است، بگو مگوهايي بر سر اينكه چه كسي سكوت كرد وچه كسي باخت سبب شده دلخوريها پررنگ شود.
انتظار ميرفت اختلاف بر سر اينكه مجلس به توصيه مقام معظم رهبري به كابينه راي داد در يك روند معمولي محدود به مجلس بماند و در نهايت برخي از بزرگان در بهارستان بتوانند اين جرقههاي كوچك را خاموش كنند اما ابتداي هفته سخنان احمدينژاد بر مبناي آنكه سخنان حاميانش، در واقع سخن اوست، بر آتش اختلافها افزود؛ گرچه توصيههاي بسياري شده بود كه عقلا آب بر آتش فتنه و اختلاف بريزند اما احمدينژاد در شرح حال اين روزهاي اصولگرايان منتقدش، ناكاميهاي آن را حكايت افرادي توصيف كرد كه «روغن زمين ريخته را نذر حضرت عباس ميكنند» و بيپرده گفت كه او هم مانند حاميانش معتقد است كه راي بالاي كابينه او مساوي بوده با پايان عمر پدرخواندههاي اصولگرايي؛ اما در مقابل اصولگرايان سنتي هم سنتشكني كرده و از جامعه روحانيت مبارز گرفته تا موتلفه مهر سكوت را شكسته و تلويحا با حمايت از باهنر هشدار دادند برخلاف پيشبيني اصولگرايان جوان پايان اصولگرايي سنتي فرا نرسيده و كوتاه آمدنها را نبايد به حساب باختن گذاشت.
بدين ترتيب تلاش حاميان احمدينژاد براي دوختن لباس پيروزي از سكوت بزرگان اصولگرا سبب شد تقابلهاي جديدي در بدنه اين جناح شكل بگيرد. اگر چه در چهار سال گذشته اصولگرايان سنتي حتي اگر انتقاداتي هم به عملكرد دولت نهم داشتند سعي ميكردند در خفا انتقاد كنند و به مصلحت كوتاه بيايند تا ضعفها بهانهاي براي تضعيف دولت نوپا نشود اما گويا حاميان احمدينژاد اين سكوتها را به پاي ضعف اين تشكل كهنه كار گذاشته و معتقدند دوران سنتيها به پايان رسيده و حتي سخن از پدرخواندگي به ميان آورده واز تاريخ مصرفها ميگويند.
به اين خاطر بود كه موتلفه به جاي فرستادن نامههاي هميشگي محرمانه اينبار نامه سرگشاده بفرستد و از احمدينژاد درخواست كند منتقدان دلسوزش را اينطور از خود نراند. چهرههاي شاخص جامعه روحانيت مبارز هم اعلام ميكنند اگر برخي از حاميان احمدينژاد از اين راي بالا آن قدر احساساتي نميشدند و سخناني بيمايه مبني بر باخت پدرخواندههاي اصولگرا مطرح نميكردند هيچگاه چنين روياروييهايي شكل نميگرفت. اما اكنون اين منازعه ناخواسته شكل گرفته و به نظر مير سد روز به روز نيز بر ابعاد آن اضافه ميشود، به گونهاي كه پاي رئيس ميانه روي مجلس نيز به اين منازعات باز شد و پيغام داد «عقلانيت در اداره كشور، كشف نقاط اختلاف و عميق كردن آن نيست» و دوستان جوان سياست را زنهار زد از «انگ زدن و سوء ظن داشتن و تصلب در نظرات»؛ هرچند وزنه منتقدان رفتار دولتمردان سنگين تر است و به نوعي نشان دهنده آن است كه انتقاد به رفتار منازعهجويانه هواداران دولت در ميان ميانهروهاي اصولگرا وسعت گرفته است.
ورود رئيس مجلس به اين رويارويي از زاويهاي ديگر نيز داراي اهميت است. علي لاريجاني هر چند منسوب به اصولگرايان سنتي است، اما در طول چهار سال گذشته به رغم اتخاذ مواضع بعضا انتقادي در قبال دولت، همواره نزديكترين فرد از مجموعه اصولگرايان سنتي به دولت نهم بوده است. اينبار اما او هم به حمايت از باهنر و ساير اصولگرايان منتقد برخاسته و در مقام رئيس قوه مقننه و از جايگاهي ناظر به بيانات رهبري و مصالح ملي، رسمي ترين موضع مجلس در قبال اتفاقات اخير ميان دولت و مجلس را بيان ميكند.
شايد اگر احمدينژاد خودش اينطور مستقيم وارد ماجرا نميشد، باهنر و همطيفانش هم كوتاه ميآمدند اما تلاش قابل توجه رئيس دولت دهم براي دفاع از مواضع حاميانش سبب شد حتي سه روز قبل حبيبالله عسگراولادي عضو شوراي مركزي موتلفه هم به احمدينژاد هشدار دهد كه اصولگرایی در کشور از وسعت بسیار گستردهتري از دايره نزديكان او برخوردار است و نگذارد احساساتیها با ابراز احساساتشان آن گستره بسیار وسیع اصولگرایی را محدود کنند.
«دوستان نزديك» كه عسگراولادي به آنها اشاره ميكند همان حامياني هستند كه در روزهاي گذشته با ادبيات مختلف سعي در تلقين اين موضوع داشتند كه اصولگراياني كه به گفته آنها شعارشان را «نه احمدينژاد» قرار دادند عمرشان در اين طيف به پايان رسيده و با اين تحليل عصر را عصر حاميان احمدينژاد ميدانند – اين پيغام را يك هفته پيش احمدينژاد هم داده بود – وقتي كه پشت تريبون مجلس از اصولگرايان مخالف كابينه برآشفته شده بود گفت «ميداند كه بسياري از اصولگرايان به او راي ندادند اما او سكوت ميكند.» هشداري كه اين روزها حاميان احمدينژاد ميدهند و به دوستان اصولگرايشان يادآوري ميكنند اگر بخواهند رو در روي احمدينژاد قرار بگيرند حكايت مظفر بقاييهايي را خواهند داشت كه منفعتشان سبب شد رودرروي مصدقها قرار بگيرند؛ كار بهجايي ميرسد كه حتي سايتهاي نزديك به دولت مصدقهايي براي مظفر بقاييهاي امروز تاريخ ايران پيدا ميكنند و حتي باهنر را كرماني توصيف كنند كه همان منفعت طلبي را به نمايش گذاشته كه يك روز بقايي كرماني در برابر مصدق آن را اجرا كرد.
اما گويا قرار نيست كسي كوتاه بيايد؛ در آخرين پرده از اين رويارويي، حميد رسايي، نماينده شاخص طيف طرفدار دولت نيز مستقيما باهنر را هدف قرار داده و در يادداشتي به «رمزگشايي از جعبه سياه مخالفتهاي باهنر» ميپردازد و حتي او را به خروج از خط رهبري متهم ميكند. اينطور كه پيش ميرود وقايع اخير را بايد آغاز دگرديسيها در روابط دروني اصولگرايان تعبير و تفسير كرد .
پیام برای این مطلب مسدود شده.