13.09.2009

جراحی سیاسی سید علی تا عمق استخوان رژیم

خُسن آقا: تیتر از من است!
رادیوزمانه: گفتگو با معصومه خوش‏دولتان، همسر مرتضی الویری، عضو بازداشت‌شده‌ی کمیته‏ی پی‏گیری آسیب‏دیدگان حوادث اخیر
«گاهی شب‏ها اکسیژن خوب به ایشان نمی‏رسد »
مریم محمدی

ادامه‏ی دستگیری‏ها در ایران به اشخاصی رسیده ‌است که بعضاً موجب حیرت فراوان می‏شود. دستگیری آقایان: علیرضا بهشتی، فرزند آیت‏الله بهشتی و مرتضی الویری، هر دو از چهره‏های شاخص مسلمان و مکتبی، از زمره‏ی این اقدامات بود.
آقای بهشتی و آقای الویری، هر دو عضو کمیته‏ی پی‏گیری آسیب‏دیدگان حوادث اخیر بودند که از سوی مهدی کروبی و میرحسین موسوی منصوب شده بودند.

در این باره، با خانم معصومه خوش‏دولتان، همسر آقای الویری، گفت‏ و گو می‏کنم و از ایشان می‏پرسم که پس از بازداشت دیروز، چه اطلاعی از آقای الویری دارند؟
تماس تلفنی کوتاه یک دقیقه‏ای با خانه گرفت.
مضمون تلفن ایشان چه بود؟
گفت که اوین است و خواست دستگاهی را که دکتر به خاطر نرسیدن اکسیژن برای او تجویز کرده بود؛ برایش ببریم. چون گاهی شب‏ها اکسیژن خوب به ایشان نمی‏رسد و هفته‏ای چند شب از این دستگاه استفاده می‏کند.
به شما نگفتند که کی آزاد می‏شوند؟
من پرسیدم. جوابی نداد.
گویا خانواده‏ی شما و آقای خامنه‏ای، معاشرت و روابط نزدیک داشته‏اند. همین‏طور است؟
بله، آقای خامنه‏ای از قبل از انقلاب دوستی عمیقی با پدر من داشت و هروقت که از مشهد می‏آمد؛ در منزل ما اقامت می‏کرد. ما خودمان از مریدان ایشان بودیم. خود خانم آقا، من و پدر و مادر مرا می‏شناسد. زمانی که آقای خامنه‏ای رییس جمهور بود، ما همسایه‏ی ایشان بودیم. خانم همیشه به یاد لطف‏هایی که پدر من در حق بچه‏های ایشان داشت؛ بوده. چون پدرم کارگاه و کارخانه‏ی بافندگی داشت؛ هدایایی برای بچه‏ها به مشهد می‏فرستاد. هم آقا و هم خانم، همیشه خود را مدیون خانواده‏ی ما می‏دانستند و رفت و آمد داشتیم.
گویا صیغه‏ی عقد شما را نیز آقای خامنه‏ای خوانده است.
بله، همین‏طور بوده‌است. در فروردین ۱۳۵۶‏، پدرم برای قرائت خطبه‏ی عقد ما از آقا دعوت کرد. نوار کاستی هم دارم که آقای خامنه‏ای در توصیف دو فرد تحصیل‏کرده صحبت می‏کند. چون من خودم همان سال از دانشگاه فارغ‏التحصیل شده‌بودم. آقای الویری هم که مهندس دانشگاه شریف بود. آقای خامنه‏ای کلی در تمجید دو جوان انقلابی مسلمان صحبت کرده است.
هنوز هم و حتا بعد از انتخابات نیز که آقای الویری با دوستان خدمت ایشان رسیده بوده، باز یادی از آن روزها کرده بود و احوالی از عموجان و پدر من پرسیده بود.

مرتضی الویری
با این اوصاف، دستگیری آقای الویری را چگونه تعبیر می‏کنید؟
آقای الویری قبل از انقلاب، پنج بار سابقه‏ی دستگیری داشته است. پنج ماه در اوین در انفرادی بود؛ شش ماه در زندان قزل‌قلعه بود و برای برپایی نظام جمهوری اسلامی از جان و جوانی و همه‏چیزش گذشته است. به خاطر مبارزات با شاه، در حالی که مهندس دانشگاه بود، به سربازی صفر فرستاده شد.
در سال ۵۶ نیز با گذرنامه‏ی جعلی، برای دیدار امام، به نجف رفتیم. آقای دعایی میزبان‏ ما بود و طی آن مدت، چندین دیدار خصوصی با امام داشت. بعد از بازگشت از نجف، با توصیه‏ی امام خمینی، به دیدار آقای مطهری رفت و شاگرد خصوصی ایشان بود.
شهید بهشتی بارها در محافل مختلف از ایشان تعریف و تمجید کرده است. زمانی که ایشان شهردار و یا نماینده‏ی تهران بود؛ مردم از ایشان به عنوان فردی انقلابی، زحمت‏کش، انسان و مهربان یاد می‏کنند.
ظاهراً، دستگیری ایشان در ارتباط با فعالیت‏شان در کمیته‏ی پیگیری بوده است؟
در کمیته نیز شب‏ها و روزها، بدون کوچک‏ترین چشم‏داشت مادی، صرفاً برای رسیدگی به معضلات جامعه، معضلات خانواده‏هایی که دو ماه است فرزندان آنان به هر صورت، برای مراسمی چه حق و چه ناحق، صدمه دیده‏اند، کار کرده است.
کمیته‏ی امداد برای زندانیان معتاد و یا زندانیان محبوس به خاطر چک‏برگشتی پول جمع می‏کند که خانواده‏های آنان در شب‏های ماه رمضان راحت باشند. ایشان نیز مرتب به کمیته‏ی مجلس و شورای شهر رفت، برای این که نه از کسانی که چه کردند یا نکردند؛ بلکه از خانواده‏های آسیب‏دیدگان حمایت کند. یعنی همان کاری که کمیته‏ی امداد می‏کند. وگرنه، هم آقای بهشتی و هم آقای الویری بیکار نیستند.
در کمیسیون بودجه، میلیاردها دلار زیر دست ایشان بوده است. یک دلار آن را در مجلس سوم، خلاف نکرده است. شهردار تهران بوده، بدون این که آجری روی آجر خانه‏ی پدرش اضافه کند.
من برای جامعه متأثرم که چنین فردی را دستگیر کنند و در سلول انفرادی اوین نگاه دارند و جامعه را از داشتن او محروم کنند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates