هشداری به عقلای قوم: فرهنگ کینه در جامعه نهادینه می شود
عصرایران: من نسبت به او حس دشمنی دارم چون “سبز” است یا چون “حزب اللهی ” است و….و این دشمنی ها ، البته در حد اختلاف سلائق سیاسی باقی نمی ماند و به بغض و کینه و نهایتاً انتقام می انجامد .
عصر ایران ؛ جعفر محمدی – روز سیزدهم آبان ، چند پسر جوان و نوجوان ، در یکی از خیابان های اطراف میدان هفت تیر با صدای بلند یکدیگر حرف می زنند و شوخی می کنند و گاه می خندند.
موضوع صحبت شان ، حوادثی است که در آن روز در حال وقوع است ، مراسم 13 آبان در مقابل لانه جاسوسی ، شرکت تعدادی از مردم از آن مراسم و حضور تعدای دیگر از مردم تهران در تجمعات سبزها که به خشونت کشیده شد .
ناگهان یکی ار آنها ، با خنده ای می گوید : بچه ها ، بیایید برویم چند تا از این سبزها را پیدا کنیم و کتک بزنیم .
این را که می گوید ، راه می افتند به سمت کوچه های اطراف … .
در سویی دیگر از همین شهر، چند جوان و نوجوان هم سن و سال آنها که مچ بند های سبز دارند ، دور یکی از دوستانشان که از بالای ابرویش خون جاری است ، جمع شده اند و سعی در مداوای او دارند.
یکی شان می گوید: مگه دستمان به آنها نرسد . می دانیم چکارشان کنیم و مشت هایش را محکم به هم می فشارد .
در این نوشتار ، بر آن نیستم که قضاوت ماهیتی درباره طرفین دعوای بزرگ بعد انتخابات داشته باشم بلکه دغدغه اصلی این نوشتار ، نگرانی عمیق از نهادینه شدن “فرهنگ کینه و انتقام ” در جامعه است .
در یک جامعه متعادل ، مردم یا نسبت به یگدیگر حسن دوستی و احترام دارند یا حداکثر بی تفاوت اند و هر کسی به کار خود مشغول است اما هر گاه جامعه دو یا چند قطبی شود و دافعه بین این قطب ها به گونه ای باشد که از میدان مغناطیسی آنها دشمنی و عداوت گروه های مختلف جامعه نسبت به همدیگر شکل گیرد ، باید نسبت به آینده ، ثبات و امنیت در آن جامعه به شدت نگران بود .
این عداوت ها و کینه ها ، البته ریشه های شخصی ندارند و مثلاً اینگونه نیست که فرد الف اختلاف مالی با فرد ب داشته باشد و از این رو با او دشمنی بورزد ، بلکه این بغض ها و کینه ها از نوع نگاه گروه های مختلف اجتماعی به همدیگر ریشه می گیرند مانند اینکه “من نسبت به او حس دشمنی دارم چون “سبز” است یا چون حزب اللهی ” است و… . ” و این دشمنی ها ، البته در حد اختلاف سلائق سیاسی باقی نمی ماند و به بغض و کینه و نهایتاً انتقام می انجامد .
چنین وضیعتی ، در تضاد کامل با موضوع استراتژیکی به نام “اتحاد ملی” است که هیچ جامعه ای بی نیاز از آن نیست . هم اکنون در بسیاری از کشورهای دنیا اختلافات حزبی وجود دارد و مردم نیز عمدتاً عضو یا هوادار یک حزب و مخالف حزب یا احزاب رقیب هستند اما این موافقت ها یا مخالف ها هرگز به درگیری و تنش و ایجاد حس گسترده دشمنی و تقابل در جامعه منجر نمی شود .
اما متاسفانه باید به تلخی و صراحت گفت که روند کنونی جامعه ما به سمت نهادینه شدن بغض و کینه در میان گروه های مختلف جامعه نسبت به همدیگر می رود و این در حالی است که همین جامعه متکثر ، روزگاری چنان وحدتی در میان مردمش بود که توانست با بسیج همه نیروهای اجتماعی ، جنگی به بزرگی هشت سال دفاع مقدس را با سر بلندی پشت سر بگذارد.
اینکه در شکل گیری وضعیت نگران کننده حاضر ، چه کسی یا کسانی مقصر هستند و سهم گروهها و شخصیت های مختلف سیاسی در این باره چقدر است ، موضوعی است که مجال پرداختن به آن در این مقال نیست و همین که عقلای قوم تلنگری بخورند و کمی هم نسبت به پاشیدن بذرهای اختلاف و کینه در بین مردم دغدغه نشان دهند و به خود آیند ، گفتار حاضر را کفایت می کند .
بی هیچ تعارف و تکلفی باید این جمله را بارها وبارها زمزمه کرد که حیف است ایران سرزمین اختلافات داخلی کینه های درونی شود … حیف است!
پیام برای این مطلب مسدود شده.