وقتی آیتالله مصباح “باقرالعلوم” را بست!
آینده: آقای مصباح باوجودرفاقت اولیه باشهید بهشتی،بر سر شریعتی سخت با وی مخالف شد و توسط آیت الله قدوسی از مدرسه حقانی حذف شد. اگر شهید بهشتی می ماند،مخالفت ادامه مییافت. نباید پنهان كرد كه آقای مصباح همین موضع را با رهبری هم داشت. اما ..
زمانی كه آیت الله مصباح اعتراف كردند تلاش های سی ساله ایشان برای سر به راه كردن علوم انسانی به نتیجه نرسیده است، سایت آینده مطلبی را منتشر كرد. بلافاصله و طبق معمول، كسانی كه مورد حمله قرار گرفتند خود را پشت سر رهبری پنهان كردند تا چنین وانمود كنند كه مقصود از نقد آقای مصباح یا دیگران، حمله به مقام معظم رهبری است.
این حربه كهنه ای است كه كارایی ندارد، اما حاوی این هشدار هست كه برخی از افراد جامعه، عوض آن كه این افراد را مورد حمله قرار دهند، به دلیل آن كه این جماعت وانمود می كنند كه رهبری فقط حامی آنهاست، برابر رهبری قرار می گیرند. این جرمی نابخشودنی است كه كسانی خطاهای خود را به اسم رهبری بپوشانند و اگر دیگران بر آنان حمله كردند، آن را حمله به رهبری وانمود كنند.
اما در باره یادداشتی كه ارگان حامیان دولت با تیتری دروغ منتشر كرد و مدعی شد كه سایت آینده رهبری را مورد انتقاد قرار داده است مطلبی در سایت آینده عرضه شد.
و اما یادداشت جدید این ارگان در روز دوشنبه هجدهم آبان در باره شمارش شاگردان آیت الله مصباح و ثبت مناقب ایشان، بازهم بیراهه است. مگر كسی گفته است كه ایشان چند شاگرد تربیت نكرده است؟ با این حال بهتر است نكته تازه ای را هم بر آنچه این جماعت نوشته اند بیفزاییم:
همه آگاهند كه تربیت سه چهار شاگرد برجسته انگشت شمار كه نامشان در آن مقاله آمده، نمی تواند برای یك پرونده پنجاه ساله علمی، امتیازی باشد. اگر چنین باشد باید آیت الله العظمی خویی و بسیاری از مراجع فعلی را كه صدها شاگرد تربیت كرده اند و نامشان موجود است، باید هزار بار موفق تر از آقای مصباح دانست. خدای رحمت كند هر آن كس را كه كاری از پیش می برد و گامی فراپیش می نهد.
اینها اهمیتی ندارد. فقط نكته مهم آن است كه دیگران بدانند حضرت آقای مصباح صرفا برای به دست آوردن منابع مالی بیشتر به هدف توسعه كار آموزشی خود، موسسه «در راه حق» را رها كرد و با حمایت جمعی از متدینین بازار، موسسه ای به نام مبارك باقرالعلوم(ع) گشود. چند سالی به فعالیت این موسسه كه به نام باقر علوم اهل بیت بود ادامه داد، اما وقتی پول بیشتری از راه رسید، خانه امام باقر (ع) را بستند و موسسه تازه خود را تأسیس كردند. بنای باقر العلوم در ابتدای خیابان حجت قم، سالها بسته ماند و بانیان آن كه با هزار امید موسسه پژوهشی باقر العلوم را تأسیس كرده بودند ناكام و از این كار آقای مصباح انگشت به دهان ماندند.
بدیهی است كسی از كار علمی آیت الله مصباح و آثار آن ناراحت نیست، بلكه نگرانی و ناراحتی از آن است كه موسسه آقای مصباح تمام حق را خلاصه در چنته خود و شاگردانش بداند و دیگران را منحرف قلمداد كند. همین حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی رئیس جامعةالزهرا كه اسم ایشان در آن مقاله، به عنوان شاگرد آقای مصباح آمده است به هیچ روی با رویه سیاسی ایشان موافق نیست و نسبت به رویدادهای اخیر نیز منتقد است و همین تبلیغاتچی های موسسه آقای مصباح چندی پیش در اطلاعیه ای به ایشان و برخی از طلاب فاضل دیگر حمله كرده، آنان را منحرف خواندند.
بد نیست این را هم بدانیم كه مخالفت ایشان با هاشمی رفسنجانی به سالها پیش از انقلاب بر می گردد و امر تازه ای نیست. بهتر است دیگران در دام یك نزاع كهن نیفتند. چنان كه آقای مصباح با آن كه اوائل با مرحوم شهید بهشتی رفاقت داشت، سر شریعتی سخت با وی مخالف بود و توسط آیت الله قدوسی از مدرسه حقانی كنار گذاشته شد. اگر شهید بهشتی می ماند، همین مخالفت ادامه مییافت. نباید پنهان كرد كه آقای مصباح همین موضع را با رهبری هم داشت. اما رهبری با سعه صدر وقتی كار علمی آقای مصباح را دیدند از ایشان حمایت كردند. ایشان از دهها موسسه دیگر هم حمایت می كنند از جمله همان دانشگاه ادیان كه ارگان حامیان دولت آن را جایی برای منحرفین معرفی می كند.
این دوستان موج افكن بدانند كه این روزها می گذرد و این قبیل معلق زدنها و دروغ پردازی ها در جایی محاسبه خواهد شد. بهتر است دین خود را برای دنیای دیگران نفروشند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.