حلاّج: از تصوّف تا طغیان (على میرفطروس)
خبرنت: اندیشیدن به حلاّج از دوران نوجوانى در من شکفته شد، یعنى در یکى از شب هاى ُسنّتى «یلدا» که حافظ خوانى هاى پدر، مرا با این شعر شگفتِ «حافظ» آشنا ساخت: گفت: آن یار کزو گشت سرِ دار بلند جُرمش این بود که اَسرار هویدا مى کرد از همان دوران، چگونگى زندگى و عقاید […]